پیروان ابن تیمیّه و وهّابیان براى اثبات ادّعاشان ـ نسبت به عدم مشروعیّت زیارت قبور انبیاء و اولیا و نامشروع بودن سفر سوى آنها ـ به بعضى از احادیث استدلال کرده اند ، و در همه جا این احادیث ورد زبانشان است ؛ به نظرمان آمد که به نمونه هایى از آنها بپردازیم ، تا آنها را بر میز بحث و تحلیل گذاریم ، و پاسخ مناسب را ارائه دهیم .
[ استدلال به احادیث «منع شدّ رحال» ]
براى منع سفر سوى زیارت پیامبر ص ـ چه رسد به غیر پیامبر ـ به احادیث زیراستدلال کرده اند :
۱ . از ابو سعید خدرى و ابى هُرَیْرَه روایت شده که پیامبر ص فرمود : بار سفر بسته نمى شود مگر سوى سه مسجد ؛ مسجد الحرام ، مسجد الأقصى ، و مسجد من[۱] .
بحث ما حول جواز زیارت و استحباب آن دور مى زند و جواز گذاشتن علامت ونشان بر قبر ، و این بحث ارتباطى به لفظ «مشهد» و لغت آن ندارد ؛ ما بعض آنچه راپیرامون موضوع بحث از پیامبر ص و اهل بیتش وارد شده آوردیم ؛ و نیز روشن شدکه آنان ، با گفتار و کردارشان ، مؤمنان را بر [ زنده نگه داشتن ] این شعائر تشویق مى کردند ، با چشم پوشى ازنامهایى که بر قبر اطلاق مى شود ـ «مشهد» یا «مزار» یا«ضریح» یا «مَدْفَن» ـ زیرا این نامها در حکم تغییرى پدید نمى آورد .افزون بر این ، کلام پیشین ابن تیمیّه و سخن لاحق او ـ بر فرض ثبوت آن ـ او رانفعى نمى بخشد ، و نمى تواند دلیلى بر اثبات عدم جواز زیارت قبر پیامبر ص باشد ؛
در اینجا نیز در عدم وجوب وفا به نذرِ سفر براى زیارت قبور ، [ ابن تیمیّه ] ادّعاى عدم نزاع و اختلاف کرده است ؛ و به زودى در ذیل نادرستى این ادعا را مى نگرى .ابن حزم مى گوید :ابو محمّد مى گوید : … و نیز اگر نذر کند پاى پیاده یا ایستاده یا سواره به مدینه رود ، وفا به آن لازم است ؛ و این چنین است نذر سوى اثرى ازآثار انبیا[۱] .حطّاب مغربى [۲] مى نویسد :شیخ زروق در «شرح الإرشاد» مى گوید :
در این فصل به بعضى از شبهاتى مى پردازیم که پیرامون مسئله زیارت قبرپیامبر ص مطرح شده است ؛ از این شبهه ها به اختصار پاسخ مى گوییم ؛ زیرا بیشترجوابها در ضمن بحثهایى که پیش از این گذشت ، آمده است .نخستین کسى که در این باره شبهه پراکنى کرد ابن تیمیّه است ، وى تنها به این کاربسنده نکرد ، بلکه مسلمانان را کافر دانست و آنان را به شرک و گمراهى متّهم ساخت .فتواى ابن تیمیّه[۱] ـ که سُبْکى آن را نقل مى کند ـ چنین است :و نیز فتوایى را به خط او دیدم و از آن آنچه را مى آورم نقل مى کنم ، درآن فتوا ـ که از خط او نقل مى کنم ـ مى گوید :و امّا سفر براى تعریف [ شناساندن و معرفى کردن ] نزد بعضى قبرهابزرگتر از این است ؛ زیرا این کار بدعت و شرک مى باشد ، بدان جهت که اصل سفر براى زیارت قبور مشروع نیست و احدى از علما آن رامستحب ندانسته است ؛ و از این رو اگر شخص آن را نذر کند ـ
ب . تبرّک به آثار پیامبر اکرم ص پس از وفات آن حضرت (در روایات اهل سنّت) ۱ . از على ع روایت شده که فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا ص سوى قبرپیامبر ص آمد خود را بر آن انداخت ، آن گاه مشتى از خاک قبر آن حضرت را گرفت وبر دو چشمش نهاد و گریست و این اشعار را مى خواند :ماذا على من شمّ تربةَ احمدٍ أن لا یشمّ مَد الزّمان غوالیا صُبَّت عَلَیّ مصائبُ لو أنّها صُبَّت عَلَى الأیّام صرنَ لیالیا[۱] بر کسى که تربت احمد را ببوید چه باک که در طول زمان [ و مدّت عمر ] دیگر بوى خوش به کار نبرد .بر من مصیبتهایى فرو ریخت که اگر بر روها فرود مى آمد شب مى شدند .
مى دانیم که انسان زمانى که چیزى با شخصى را دوست مى دارد به سویش اشتیاق مى یابد ، و قلبش شیداى هر آنچه به محبوب تعلُّق دارد ـ چیزهایى که اضافه به محبوب است و مربوط به او مى باشد و از آثار اوست ـ مى شود ؛ زیرا آنها عواطفش راانسجام مى بخشد و وجدانش را تحریک مى کند و یادآور کسى است که دوستش مى دارد ؛ از این رو قلبش را سعادت و نیکبختى فرا مى گیرد و روحش لبریز از سرورو شادمانى مى شود ، و در نتیجه احساساتش براى هر چیز وابسته یا منسوب به محبوب ، به هیجان مى آید .در اینجا ـ پس از حُبّ خدا ـ دوستى اى وجود ندارد که بر مَحَبّت روحى اى که مسلمانان نسبت به پیامبر اکرم ص در دل نهفته دارند ، برترى یابد ؛
پس از میان مسئله توسُّل ، سزامند است به مسئله دیگرى اشاره شود و آن طلب شفاعت از پیامبر ص و اولیاء اللّه علیهم السلام است .شفاعت یکى از مهمترین [ مسائل ] اعتقادى ثابت و استوارى به شمار مى آید که جاى سخن در آن نیست ، قرآن کریم در آیات بسیارى به آن تصریح دارد ، و احادیثى که از پیامبر ص و ائمّه علیهم السلام هر دو فرقه (شیعه و سنّى ) نقل کردهاند گویاى آن است ؛ وبى گمان پیامبر ص شافعى است که شفاعتش پذیرفته است و شفیعى برتر از آن حضرت وجود ندارد ادامهی خواندن ←
۱ . مواهب اللدنیّه ۳ : ۴۱۷ ؛شایسته است که زائر زیاد دعا و تَضَرُّع کند و یارى بخواهد و شفاعت بطلبد و توسُّل بجوید به پیامبر ص ؛ چه سزاوار است به کسى که به اوشفاعت خواسته شده اینکه خداى متعال او را درباره اش شفیع گرداند . … بارى ، هریک از استغاثه و توسُّل و شفاعت خواستن و توجُّه به پیامبر ص ـ چنان که آن را در «تحقیق النصرة» و «مصباح الظلام» ذکرکرده است ـ در هر حالى واقع مى شود ؛ پیش از خلق آن حضرت ، و بعداز آفرینش او در مدت حیاتش در دنیا ، و بعد از مرگش در مدت برزخ ،و پس از بعث [ و برانگیختن مردگان ] در عرصه هاى قیامت … .
مسئله توسّل و استغاثه به انبیا و اولیاى خدا ، به اهتمام مؤمنان ـ در طول تاریخ ـ اعتبارى ویژه یافته است ؛ زیرا آنان ـ صلوات اللّه علیهم ـ نزد آفریدگار بزرگ داراى منزلت و قرب اند ؛ و به عبارتى آنان واسطه هایى اند که از طریقشان مؤمنان فیض الهى را مى آشامند و از انوار قدسى [ پرتوهایى ] برمى گیرند ، و براى به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت سوى آفریدگار سبحان به آنها تقرُّب مى جویند . شخص رسول اکرم ص ـ به اعتبار اینکه اشرف مخلوقات و نزدیکترین آنها به خداست ـ در میان مؤمنان داراى احترام و تقدیس است ؛ خداى بزرگ او را ، در زمان حیات و پس از درگذشت آن حضرت ، شفیع امّتش قرار داده است و وسیله رسیدن آنان به کمال انسانى و معنوى ، این چیزى است که همه مسلمانان ـ از صدر اسلام تا به امروز ـ بر آناند ، و احدى از آنها آن را انکار نکرده است . خداى متعال مردم را تحریک و تشویق کرده است که رهسپار حضور پیامبر شوندتا نزد او خدا را استغفار کنند و پیامبرص برایشان آمرزش بخواهد .در چند جاى قرآن سخنى آمده است که بر این امر دلالت مى کند ، از جمله :
روشن است که استغفار و دعا و تضرُّع سوى خداى متعال ـ در هر زمان و مکان ـ ازمستحبّات مؤکّد است ، و در قرآن کریم و بسیارى از احادیث پیامبر ص و ائمّه علیهم السلام برآن سفارش شده است ؛ و با آنکه دعا محدودیت زمانى یا مکانى ندارد ، برخى اززمانها و مکانهاى مقدّس در استجابت دعا مؤثّرند .اوقات مبارکى چون ماه رمضان[۱] ، و شب قدر[۲] ، و شب جمعه [۳] ، و شب نیمه شعبان[۴] ، و روز عرفه[۵] ، و روز عید فطر[۶] و قربان[۷] ، و لحظه هاى سَحَر[۸] ، و وقتِ افطار [۹] ، و در فاصله میان اذان و اقامه[۱۰] ، و در اَثناء نزول باران[۱۱] ، و دیگر ساعتهاو روزهاى مبارکى که موقعیّت ویژه براى استجابت دعا دارند .و همچنین نسبت به اماکن مقدّس [ دعا موقعیّت خاص مى یابد ] مانند :