بایگانی برچسب: پيامبر ص

باب هشتم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب هشتم-نقدوهّابیان درباره زیارت

در توسّل و استغاثه به پیامبرو شفاعت خواهى

بایسته است انسان در پیشگاه خدا به پیامبر توسل جوید و از او
یارى بخواهد و پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله را شفیع قرار بدهد .
این کار جایز است و حُسنِ آن را هر دین‏دارى مى‏ داند و در سیره
انبیا و رسولان الهى و سَلَف صالح و علما و توده مسلمانان ، امر شناخته شده‏ اى مى‏ باشد .هیچ یک از اهل اَدیان ، این شیوه را انکار نکرد و در هیچ زمانى شنیده نشد که کسى بر آن اعتراض کند تا اینکه ابن تیمیّه آمد و سخنى گفت که مردم را به اشتباه انداخت و به بدعتى زبان گشود که سابقه نداشت .ابن تیمیّه در این باره ، سخنِ دراز دامنى دارد .

ادامه‌ی خواندن

باب هفتم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب هفتم-نقدوهّابیان درباره زیارت

شبهه ‏ها و پاسخ‏ ها

شبهه اوّل

در حدیث آمده است که سفر روا نیست مگر سوى  سه مسجد :
مسجد پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و مسجد الحرام (کعبه یا مسجد ابراهیم) و مسجدالأقصى  (بیت المقدس یا مسجد ایلیاء) .[۱]معناى  این حدیث این است که سوى  جا و مکانى  نباید بار سفربست مگر به طرفِ این سه مسجد .شایان ذکر است که در سفر ، دو چیز نهفته است :
۱ . انگیزه و غرض ؛ مانند سفر براى  حج ، آموختنِ دانش ، جهاد ،زیارت پدر و مادر و .. .
۲ . مکانى  که پایانِ سفر است [ و سفر بدانجا صورت مى ‏گیرد ] مانندسفر به مکّه ، مدینه ، بیت المقدس یا دیگر مکان‏ها [ براى  غرض وهدفى  ] غرض ، هرچه مى ‏خواهد باشد .

ادامه‌ی خواندن

باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

سفر سوى  قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله

شکى  در این نیست که سفر سوى  زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله موجب تقرّب به خدا است ؛ زیرا :اوّلاً : خدا در قرآن مى ‏فرماید : «اگر کسانى  که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند …» و پیداست که «آمدن» هم مى ‏تواند از نزدیک باشد و هم از دور ، با سفر باشد یا بى ‏سفر صورت گیرد .نمى ‏توان گفت که « جاؤُوک » (نزدت آیند) مطلق است و مطلق ، بر تک‏تکِ افراد دلالت ندارد (هرچند براى  این کار صلاحیت دارد) زیرا :مطلق ـ در اینجا ـ در سیاق شرط قرار گرفته و هریک از افراد را شامل مى ‏شود . هر کسى  که این عمل از او سر زند ، خدا را توبه ‏پذیر و مهربان خواهد یافت .

ادامه‌ی خواندن

باب پنجم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب پنجم-نقدوهّابیان درباره زیارت

تقرّب به خدا با زیارت

اینکه زیارت ، موجب تقرُّب به خدا مى ‏شود ، با قرآن و سنّت واجماع و قیاس ، به اثبات مى ‏رسد .قرآن خداى  متعال مى ‏فرماید :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً » ؛[۱]اگر آنان هنگامى  که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند واز خدا آمرزش بخواهند و پیامبر برایشان آمرزش بطلبد ،خداى  را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت .این آیه ، مردم را بر رفتن پیش پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله و آمرزش خواستن در آنجا و استغفار پیامبر براى  آنها ، برمى ‏انگیزد .

ادامه‌ی خواندن

باب چهارم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب چهارم-نقدوهّابیان درباره زیارت

سخنان علمادر استحباب زیارتِ قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله

قاضى  عِیاض مى ‏نگارد :زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله میان مسلمان یک سنّتِ همگانى است و فضیلتى  دارد که همه بر آن ترغیب شده ‏اند .[۱]قاضى  ابو طَیّب مى ‏نویسد :بعد از آنکه شخص حج و عُمْرَه را گزارْد ، مستحب است پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را زیارت کند .مَحاملى  در التجرید مى ‏گوید :هنگامى  که حاجى  از مکّه (اعمال حج) فارغ شد ،مستحب است قبرپیامبر را زیارت کند .حسین بن حسن حلیمى  در المنهاج فى  شعب الإیمان بزرگداشت پیامبر را در این روزگار ، به زیارتِ آن حضرت مى ‏داند .ماوِرْدى  در الحاوى  زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را کارى  مى ‏داند که بدان امر شده و مستحب است ودراحکام السلطانیه مى ‏نویسد :

ادامه‌ی خواندن

باب سوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب سوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

سفر براى  زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و انجام این کار از گذشته ‏هاى  دور تا زمان حاضر

روایت شده است که بِلال بن رَباح (مؤذّن پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله) براى  زیارت قبر پیامبر از شام به مدینه سفر کرد . وى  پس از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله براى  هیچ کس اذان نداد مگر همین بار که براى  زیارت آن حضرت به مدینه آمد و صحابه از او خواستند اذان دهد ، او اذان را آغازید و به پایان نرساند .بارى  ، بِلال ، رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را در خواب دید که به او فرمود : «اى  بلال ، این چه جفایى  است ؟! آیا زمانِ آن نرسیده که مرا زیارت کنى  !»بلال اندوهگین و هراسان از خواب برخاست و زاد و توشه سفر بست و راهى  مدینه شد .

ادامه‌ی خواندن

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

احادیثِ زیارت

حدیث اوّل : دارقُطنى  و بَیْهَقى  (و دیگران) از ابن عُمَر روایت
کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَ قَبْرى  وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود .این حدیث ، با اندکى  اختلاف در ضبط نامِ بعضى  از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى  الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى ‏آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى  فضائل المدینه آن را ذکر مى ‏کند .قاضى  ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى  در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى ‏دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى ‏آورد .

ادامه‌ی خواندن

مقدّمه مؤلّف وفصل اوّل -بی بنیاد

مقدّمه مؤلّف وفصل اوّل -بی بنیاد

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

و به ثقتى  ؛ تکیه و اعتمادم ـ تنها ـ به خداست . ستایش خداى  راست که پروردگار جهانیان است ، و شهادت مى ‏دهم که خدایى جز او نیست ، یگانه است و هیچ شریکى  ندارد ؛ و گواهم که محمّد بنده و پیامبرِاوست که با هدایت و ین حق او را فرستاد تا بر همه دین‏ها چیره‏ اش سازد ، هرچند[ این کار ] ناخوشایندِ مشرکان باشد ؛ درود خدا تا روز جزا بر او و بر آلش باد .امّا بعد ، از سلیمان بن عبدالوهّاب به حسن بن عیدان ،سلام بر کسى  که پیرو هدایت شد .خاى  متعال مى ‏فرماید :« وَلِتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلى  الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ »[۱] ؛مى ‏بایست در میان شما گروهى  باشند که به خیر [ و خوبى ‏ها ] فراخوانند و به کارهاى  نیک امر کنند و از کار هاى  زشت بازدارند .و پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  مى ‏فرماید : الدین النصیحة[۲] ؛[ اساس و شالوده ] دین ، خیرخواهى  و اندرز است .

ادامه‌ی خواندن

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

آیا دستورى  هست و یا براى  این آفریده شده ‏اید که بعضى  از کتاب خدا را به بعض دیگر بزنید ؟ فرمانِ خدا را بنگرید و پیروى  کنید و از آنچه نهى  شدید باز ایستید .[۱]از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  نقل شده که آن حضرت آن زمان که در «صُلح حُدَیبیّه» صحابه را به سر تراشیدن و بیرون آمدن از اِحرام فرمان داد و آنان این کار را انجام ندادند ، به خشم آمد ؛ زیرا بر آنها دشوار آمد و منتظر ماندند تا پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  مناسک و اعمالش را به پایان بَرَد و از احرام بیرون آید ، آن گاه این کار را انجام دادند (با اینکه وظیفه ‏شان این بود که پیش از آن از اِحرام خارج شوند) .

ادامه‌ی خواندن

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

الف) روایات ابو سعید خُدرى

۱ . همّام بن یحیى  ، از زید بن اَسلم ، از عطاء بن یَسار ، از ابو سعید خُدْرى  روایت مى ‏کند که ، پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود :لا تَکْتبُوا عنّی شیئاً إلاّ القرآن ، فمن کَتَبَ عنّی شیئاً غیر القرآن ، فَلیُمْحه ؛[۱]از [ زبان ] من چیزى  جز قرآن را ننویسید . هرکس از من چیزى  جز قرآن رانوشته است باید آن را نابود کند .
۲ . در روایتى  سُفیان بن عُیَیْنَه ، مى ‏آورد که از ابو سعید خُدرى  روایت شده است :استأْذَنْتُ النبیّ أن أکتبَ الحدیث ، فأَبَى  أن یأذَنَ لی ؛[۲]از پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه خواستم که حدیث بنویسم ، آن حضرت از اجازه به من خوددارى  ورزید .و در روایات دیگرى  این عبارت به صیغه جمع از ابو سعید خُدرى  روایت شده است یعنى  : «استأذنّا … فأبى  أن یأذن لنا» ؛[۳] از پیامبر اجازه خواستیم … آن حضرت به ما اجازه نداد . ادامه‌ی خواندن