مصلحتى بودن احکام خدا – جستارى در تاریخ حدیث
با بررسى سیره ابوبکر ـ در دوران خلافتش ـ حقایق زیادى به دست مى آید که درتثبیت حُکمرانى وى نقش داشتند . عدم اجراى ِ حدّ بر خالد بن ولید ـ به رغم اجماعِ مسلمانان بر لزوم قتلِ وى ـ یکى از آنهاست . عبداللّه بن عمر و ابو قَتاده انصارى ازسریّه اى که خالد در آن بود بازگشتند تا با ابوبکر درباره آنچه خالد با مسلمانان بنى یَربُوع انجام داد ، و آمیزش او با همسرِ مالک در حال عِدّه ، سخن بگویند .این اعتراض تنها از سوى این دو صحابى صورت نگرفت ، بلکه همه نیروهاى ِ آن سریّه با کار خالد مخالف بودند و حتّى موضع عمر بن خطّاب نسبت به خالد ، عین موضع آنان بود . چون خالد ـ پس از بازگشت از این واقعه ـ به مسجد درآمد . عُمَربرخاست به سمت او رفت و تیرها را از عمامه اش بیرون کشید و آنها را شکست ،سپس گفت : آیا ریا [ و عوام فریبى ] مى کنى ؟! مرد مسلمانى را کشتى و بر زنش جهیدى ؟ واللّه ، تو را سنگسار مى کنم !خالد با عُمَر سخنى نگفت (و خاموش ماند) . گمان مى رفت که رأى ابوبکر و عُمَریکى باشد تا اینکه خالد بر ابوبکر وارد شد .
سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث
آیا دستورى هست و یا براى این آفریده شده اید که بعضى از کتاب خدا را به بعض دیگر بزنید ؟ فرمانِ خدا را بنگرید و پیروى کنید و از آنچه نهى شدید باز ایستید .[۱]از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل شده که آن حضرت آن زمان که در «صُلح حُدَیبیّه» صحابه را به سر تراشیدن و بیرون آمدن از اِحرام فرمان داد و آنان این کار را انجام ندادند ، به خشم آمد ؛ زیرا بر آنها دشوار آمد و منتظر ماندند تا پیامبر صلى الله علیه وآله مناسک و اعمالش را به پایان بَرَد و از احرام بیرون آید ، آن گاه این کار را انجام دادند (با اینکه وظیفه شان این بود که پیش از آن از اِحرام خارج شوند) .