پاسخ ازاستدلال۱-جایگاه زیارت
پاسخ از استدلال براى منع زیارت و سفر براى آن
پیروان ابن تیمیّه و وهّابیان براى اثبات ادّعاشان ـ نسبت به عدم مشروعیّت زیارت قبور انبیاء و اولیا و نامشروع بودن سفر سوى آنها ـ به بعضى از احادیث استدلال کرده اند ، و در همه جا این احادیث ورد زبانشان است ؛ به نظرمان آمد که به نمونه هایى از آنها بپردازیم ، تا آنها را بر میز بحث و تحلیل گذاریم ، و پاسخ مناسب را ارائه دهیم .
[ استدلال به احادیث «منع شدّ رحال» ]
براى منع سفر سوى زیارت پیامبر ص ـ چه رسد به غیر پیامبر ـ به احادیث زیراستدلال کرده اند :
۱ . از ابو سعید خدرى و ابى هُرَیْرَه روایت شده که پیامبر ص فرمود : بار سفر بسته نمى شود مگر سوى سه مسجد ؛ مسجد الحرام ، مسجد الأقصى ، و مسجد من[۱] .
ادامهی خواندن ←
شفاعت خواهى ازپیامبر ص و اولیاى خدا-جایگاه زیارت
پس از میان مسئله توسُّل ، سزامند است به مسئله دیگرى اشاره شود و آن طلب شفاعت از پیامبر ص و اولیاء اللّه علیهم السلام است .شفاعت یکى از مهمترین [ مسائل ] اعتقادى ثابت و استوارى به شمار مى آید که جاى سخن در آن نیست ، قرآن کریم در آیات بسیارى به آن تصریح دارد ، و احادیثى که از پیامبر ص و ائمّه علیهم السلام هر دو فرقه (شیعه و سنّى ) نقل کردهاند گویاى آن است ؛ وبى گمان پیامبر ص شافعى است که شفاعتش پذیرفته است و شفیعى برتر از آن حضرت وجود ندارد ادامهی خواندن ←
مقدّمه-نقدوهّابیان درباره زیارت
ترجمه:شفاءُ السَّقام فی زیاره خَیر الاَنام در رد ابن تیمیه
تألیف :تقى ّ الدّین سُبکى (۶۸۳ ـ ۷۵۶ه)
به کوشش :بخش فرهنگى مؤسسه حضرت امام هادى ع
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مقدّمه مؤسسه
کتاب «شَفاء السَّقام فِی زیارةَ خَیر الاَنامِ» تألیف «تقى الدین سُبکى » ازمهمترین نوشته هاى ِ اهل سنّت در ردّ «ابن تیمیّه» است .مؤلف در این اثر آراى «ابن تیمیه» را در موضوع منع زیارت به خوبى به نقدمى کشد و به روشنى بى بنیادى افکار وى را بر همگان آشکار مى کند .درباره نویسنده ، ابوالحسن تقى الدین السُّبکى المصرى الشافعى (۶۸۳ ـ۷۵۶ه ) گفته اند
فصل نهم بخش اول بطلان عقاید وهّابیان-بی بنیاد
بر اساس احادیث ]
[ بى گمان نجات امّت بر پایه احادیثى است که از پیامبر صلى الله علیه وآله رسیده است ] و این احادیث بر بطلان عقاید وهّابیان دلالت مى کند .
[ ۱ . حدیث جمع شدن زمین ]
مسلم در صحیح خود ، از ثوبان ، از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت مى کند که فرمود :خدا زمین را برایم به هم آورد ، پس مشرقها و مغربهاى آن را دیدم ،و به زودى فرمانروایى امّتم مى رسد آنچه را ـ از زمین ـ برایم جمع شد .و دو گنج سرخ و سفید به من عطا شد . از پروردگارم براى امّتم خواستم که آنان را به خشکسالى و قحطى از بین نبرد ، و دشمنى جز از خود شان بر آنان مسلّط نسازد که بنیادشان را برافکند .پروردگارم گفت : اى محمّد ، هنگامى که امرى را امضا کنم ردّ نمى شود .
فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد
[ حدود با وجود شبهه به اجرا درنمى آید ]
از چیزهایى که بر ناصواب بودن تکفیر کسانى که آنها را کافر شمردید دلالت مى کند این است که دعا و نذر کفرى نیست که انسان را از ملّت اسلام خارج سازد ؛زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله در حدیثى صحیح امر فرمود که:«أَنْ تُدْرَءَ الحدودُبالشُّبَهات »[۱] ؛حدود با شبهه ها دفع مى گردد .حاکم در صحیح خود و ابو عوانه و بزّار ـ به سند صحیح ـ و ابن سُنّى از ابن مسعود رضى الله عنه روایت کرده اند که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود :هرگاه مرکب و حیوان شما در بیابان گریخت باید سه مرتبه صدا بزند :اى بندگان خدا نگه دارید ؛ زیرا خدا کسانى را حاضر دارد که آن را نگه مى دارد[۲] .طبرانى روایت کرده اگر کسى [ در بیابان ] کمک خواست باید بگوید : اى بندگانِ خدا بفریادم برسید[۳] .
مقدّمه مؤلّف وفصل اوّل -بی بنیاد
بسم اللّه الرحمن الرحیم
و به ثقتى ؛ تکیه و اعتمادم ـ تنها ـ به خداست . ستایش خداى راست که پروردگار جهانیان است ، و شهادت مى دهم که خدایى جز او نیست ، یگانه است و هیچ شریکى ندارد ؛ و گواهم که محمّد بنده و پیامبرِاوست که با هدایت و ین حق او را فرستاد تا بر همه دینها چیره اش سازد ، هرچند[ این کار ] ناخوشایندِ مشرکان باشد ؛ درود خدا تا روز جزا بر او و بر آلش باد .امّا بعد ، از سلیمان بن عبدالوهّاب به حسن بن عیدان ،سلام بر کسى که پیرو هدایت شد .خاى متعال مى فرماید :« وَلِتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ »[۱] ؛مى بایست در میان شما گروهى باشند که به خیر [ و خوبى ها ] فراخوانند و به کارهاى نیک امر کنند و از کار هاى زشت بازدارند .و پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید : الدین النصیحة[۲] ؛[ اساس و شالوده ] دین ، خیرخواهى و اندرز است .
پیش گفتار-بى بُنیاد
ـ پژوهشى در ردّ مذهب ابن عبدالوهّاب به وسیله برادرش
تألیف :سلیمان بن عبدالوهّاب
این کتاب :* نخستین کتابى است که بر ردّ مذهب وهّابى ـ در آغازِ ظهور آن ـ نگارش یافت .* نویسنده آن برادر بنیانگذار مذهب وهابیّت مى باشد ، پس شهادتِ وى درباره برادرش پذیرفته است ؛ زیرا از خاندانِ او مى باشد .* کتاب دربردارنده دانشى فراوان و تحقیقى ژرف و حجّتى رساست ؛ زیرانویسنده آن علاّمه اى بزرگ و فقیهى سترگ در مذهب حنبلى است که وهابیّت ادّعاى پیروى آن را دارد .* وهّابیان بر این باورند که این کتاب نقش زیادى در هدایتِ بسیارى از مراکز تحتِ نفوذشان (عیینه ، حر یملاء و دیگر بلاد عربستان) داشته است .« وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا »[۱] ،و شاهدى از خانواده او [ علیه وى ] شهادت داد .