رویدادهاى مسیر راه-سیره امام هادى ع
هرچند در منابع و کتب تاریخى و حدیثى بر تاریخ دقیقى از سفر حضرت از مدینه تا سامرّا با اینکه چند روز این سفر طول کشیده و حرکت از مدینه چه روزى بوده است و یا ورودشان به سامرّاء کى بوده است دست نیافتم لیکن از قرائن و شواهد استفاده مى شود که مدتى نسبتاً طولانى بوده و چون با توجه به آنچه گذشت اختیارتوقف و زمان آن و یا حرکت و کیفیّت آن به امر امام بوده است . و امام بر طبق مصالح خودشان مشى مى نموده اند و از فرصتهاى مناسب در طول مسیر براى هدایت و
ارشاد مردم استفاده کرده و آموزشهاى دینى و تعلیمات فرهنگى فراوانى به برکت عبور حضرت در مسیر دیده شده که اجمالى از آن ذکر مى شود و به چند نمونه آن بسنده مى گردد و جمع آورى همه آن قضایا موجب اطاله و أطناب گردیده و وقت بیشترى را مى طلبد .
فدک و گرایشهاى متضاد خلفا -سیره امام هادى ع
در روزهاى نخستین خلافت فدک را از تصرّف مالک اصلى آن خارج ساختند ودر اختیار حزب حاکم قرار گرفت و چون گمان مى کردند ممکن است امیرالمؤمنین بادرآمد آن تقویت مالى پیدا کرده و موجب دردسر بشود دست وى را کوتاه کردند ازطرفى بنیه مالى خودشان را تقویت کردند . لیکن پس از فتوحات بسیار هرچند نیازى به فدک نمى دیدند لیکن در عین حال از بازگردانیدن آن به مالکان واقعى آن امتناع ورزیده و آن را جزء اموال عمومى خالصه حکومت قرار دادند .لیکن کسانى که نسبت به خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله کم وبیش مهرمى ورزیدند ، یا مقتضیات زمان و شرائط وقت ایجاب مى کرد به نوعى دلجوئى ازفرزندان حضرت فاطمه علیها السلام بشود آن را به فرزندان فاطمه علیها السلام برمى گردانیدند .از این جهت فدک وضع ثابتى نداشت بلکه پیوسته در گرو کشاکش و سیاستهاى متضاد بود .
محمّد بن عبدالملک بن زیّات -سیره امام هادى ع
آرى اولین قدمى که متوکّل برداشت عزل محمّد بن عبدالملک ابن زیّات ازوزارت بود و دستور داد تا وى را دستگیر و اموال او را مصادره کنند و این دستورتوسط ایتاخ ترکى عملى شد . محمد بن عبدالملک بن ابان بن حمزه معروف به ابن زیّات وزیر معتصم بود واهل ادب و نحو و شعر و لغت بود . اول جزء کُتّاب بود سپس چون معتصم به فضل وادب او پى برد وى را به سمت وزارت منصوب نمود گرچه وزارت پیش از او به دست احمد بن ابى دؤاد بود لیکن ابن زیّات توانست بر او غلبه کند و خود جاى او را بگیرد .
منصور و وضو- اختلاف در وضوچرا؟
از داود رَقِّى نقل شده که گفت :بر امام صادق علیه السلام در آمدم ، گفتم : فدایت شوم ! اَعضاى وضو راچند بار باید شست ؟فرمود : خدا یک بار را واجب ساخت ، پیامبر صلى الله علیه وآله به جهت ضعفِ مردم ، یک بار دیگر بر آن افزود ، هرکه آنها را سه باربشوید وضویش باطل است .در این میان ، داود بن زُرْبى آمد و همین سؤال را از امام پرسید ،امام علیه السلام فرمود : باید هریک از اعضا را سه بار بشوید ، و به کمتر از آن ، نمازى از وى پذیرفته نیست .داود مى گوید : بدنم به لرزه افتاد ، و مى خواست افکار شیطانى به ذهنم آید که امام علیه السلام تغییر رنگ چهره و حالت مرا دریافت وفرمود : اى داود ، آرام باش ! این ، همان پوشاندن عقیده [ تقیه ]است و در غیر این صورت سر را به باد دادن !از نزد آن حضرت بیرون آمدیم . منزل ابن زربى کنار باغ منصور بود . به وى خبر داده بودند که او رافضى است و با جعفربن محمّد آمد و شد دارد .منصور گفت : من به وضوى جعفر بن محمّد آگاهم ، اگر چون او وضو بگیرد ، این سخن برایم ثابت مى شود و او را خواهم کشت .