بایگانی برچسب: معاويه

علّت نام‏گذارى پیروان خلفا به اهل سنّت و جماعت – جُستارى در تاریخ حدیث

علّت نام‏گذارى پیروان خلفا به اهل سنّت و جماعت – جُستارى در تاریخ حدیث

در سبب نامیدن اهل سنّت به «اهل سنّت و جماعت» چهار نظر هست :
۱ . به این اسم نامیده شدند ؛ زیرا پیرو سنّت صحیح به دور از بدعت ، مى ‏باشند .
۲ . نام گذارى  آنها بدان جهت است که : بر سنّت‏هایى  که خلفا در وقایعِ پیش آمده بنیان گذاردند ، پایدار ماندند و دیگر چیزها را بدعت شمردند .
۳ . آنان پس از سال ۴۱ هجرى  (عام الجماعة) ، هنگام صلح امام حسن  علیه ‏السلام بامعاویه ، به این نام معروف شدند . در این سال ، لعن امام على   علیه‏ السلام در سخنرانى ‏ها سنّت شد ، و اسم «اهل سنّت» براى  مخالفان امام على   علیه‏ السلام و یاران مدرسه خلفا پدید آمد .

ادامه‌ی خواندن

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

الف) روایات ابو سعید خُدرى

۱ . همّام بن یحیى  ، از زید بن اَسلم ، از عطاء بن یَسار ، از ابو سعید خُدْرى  روایت مى ‏کند که ، پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود :لا تَکْتبُوا عنّی شیئاً إلاّ القرآن ، فمن کَتَبَ عنّی شیئاً غیر القرآن ، فَلیُمْحه ؛[۱]از [ زبان ] من چیزى  جز قرآن را ننویسید . هرکس از من چیزى  جز قرآن رانوشته است باید آن را نابود کند .
۲ . در روایتى  سُفیان بن عُیَیْنَه ، مى ‏آورد که از ابو سعید خُدرى  روایت شده است :استأْذَنْتُ النبیّ أن أکتبَ الحدیث ، فأَبَى  أن یأذَنَ لی ؛[۲]از پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه خواستم که حدیث بنویسم ، آن حضرت از اجازه به من خوددارى  ورزید .و در روایات دیگرى  این عبارت به صیغه جمع از ابو سعید خُدرى  روایت شده است یعنى  : «استأذنّا … فأبى  أن یأذن لنا» ؛[۳] از پیامبر اجازه خواستیم … آن حضرت به ما اجازه نداد . ادامه‌ی خواندن

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

ابن تیمیّه گوید : رافضى (علاّمه حلّى) گوید : از عَمْرو بن میمون روایت شده که گفت: براى على بن ابى‏ طالب ده فضیلت انحصارى است :
۱ . پیغمبر  صلى‏ الله علیه ‏و‏آله  فرمود : «مردى را برانگیزم که خدایش او رانگه‏دار است ، او خداى و رسولش را دوست دارد و خدا ورسولش او را» همه گردن کشیدند تا ببینند آن کس کیست ؟ پیغمبر فرمود :على بن ابى طالب کجا است ؟ گفتند : او با چشم درد شدید در آسیابه آرد کردن پرداخته ، دیگران از این کار امتناع داشتند ! گوید : دراین وقت على با چشم دردى شدید ـ که قادر به دیدن نبود ـفرا رسید ، و پیغمبر در چشمش دمید . آن‏گاه سه بار پرچم را به اهتزاز درآورده به دستش داد ، و على صفیه بنت حیى را آورد .

ادامه‌ی خواندن

پیش‏ گفتار-منهاج بدعت

پیش‏ گفتار-منهاج بدعت

وارسى  کتاب منهاج السنه از دیدگاه علاّمه امینى   رحمه‏ الله آنچه در پیش روى  دارید ، بخشى  از ترجمه کتاب ارزشمندالغدیر ، اثر بزرگ مردِ جهان تشیّع ، اندیشمند وارسته وسترگ ،پیش‏تاز عرصه علم و عمل ، علاّمه بى ‏نظیر ، سید عبدالحسین امینى نجفى  مى ‏باشد که به وسیله دکتر جمال موسوى  ـ سال‏ها پیش ـ به فارسى  برگردانده شده است .این اثر ، تنها بخشى  از جلد پنجم ترجمه است که از صفحه ۲۵۲تا ۳۵۸ (پایان جلد پنجم) را در بر مى ‏گیرد ، و برابر است با متن عربى الغدیر ، جلد ۳ ، صفحه ۱۴۸ تا ۲۱۸ (و در چاپ تحقیق شده و جدید ، صفحه ۲۱۱ تا ۳۰۷) .

ادامه‌ی خواندن

تحریفات آشفته-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

تحریفات آشفته-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

اهل سنّت مى   ‏پندارند که مى   ‏توان بى   ‏اساس و ملاک ، لفظ «صدّیقه» را بر افراد اطلاق کرد ، یا امکان جاى    گزینى    آن به احادیثِ مشابه دیگر ـ که در خدمت مصالح آنان است ـ وجود دارد ؛ لیکن بررسى    و پژوهش ، حقایقى    را براى    ما روشن مى   ‏سازد که برخلاف پندار آنان است .مدائنى    در کتاب «الأَحْداث» روایت کرده است که : معاویه ـ فرزند ابو سفیان ـدستور داد در فضائل عثمان حدیث بسازند ، و چون حدیث درباره عثمان زیاد ساخته شد و انتشار یافت ، برایشان نوشت :«آن گاه که این نامه ‏ام به دستتان رسید ، مردم را به [ نقل ] روایت درباره فضائل صحابه و خُلَفاى    نخستین فرا خوانید ؛ و هیچ خبرى    را که یکى    ازمسلمانان درباره ابو تُراب روایت مى   ‏کنند وانگذارید مگر اینکه [ خبرى    ]متناقض با آن را در باره صحابه [ بسازید ] و براى    من بفرستید ، چه این کارنزد من پسندیده ‏تر است و بیشتر شاد مى ‏شوم و براى  پایمالى    و باطل ساختن حجّت ابو تُراب و شیعه ‏اش کارسازتر مى   ‏باشد ، و از مناقب عثمان و فضل او برآنان سخت‏تر است .

ادامه‌ی خواندن

مقدّمه وپیش‏ گفتار-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

مقدّمه وپیش‏ گفتار-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

پژوهشى  پیرامون اختصاص«لقب صدّیق»به حضرت امام على   علیه ‏السلام و حضرت فاطمه زهرا  علیهاالسلام   نویسنده :سیّد على  شهرستانى    ترجمه :واحد پژوهش بخش فرهنگى  مؤسسه حضرت امام هادى علیه الصلوة والسلام
« … اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى  مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ ، وَصَلِّ عَلَى  الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ ،الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ ، التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ ، الرَّضِیَّةِ الْمَرْضِیَّةِ ، الزَّکِیَّةِالرَّشِیدَةِ ، الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ ، الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا ، الْمَمْنُوعَةِ إِرْثَها ،الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا ، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ، الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا ، فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ ، وَبَضْعَةِ لَحْمِهِ ، وَصَمِیمِ قَلْبِهِ ، وَفِلْذَةِ کَبِدِهِ ، وَ النُّخْبَةِمِنْکَ لَهُ ، وَالتُّحْفَةِ ، خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ وَحَبِیبَهُ الْمُصْطَفى  ، وَقَرِینَهُ الْمُرْتَضى  ، وَسَیِّدَةِ النِّساءِ ، وَمُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیاءِ ، حَلِیفَةِ الْوَرَعِ وَالزُّهْدِ ،وَتُفَّاحَةِ الْفِرْدَوْسِ وَالْخُلْدِ الَّتِی شَرَّفْتَ مَوْلِدَها بِنِسآءِ الْجَنَّةِ ،وَسَلَلْتَ مِنْها أَنْوارَ الْأَئِمَّةِ ، وَأَرْخَیْتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْها صَلاةً تَزِیدُ فِی مَحَلِّها عِنْدَکَ ، وَشَرَفِها لَدَیْکَ ، وَمَنْزِلَتِها مِنْ رِضَاکَ ، وَبَلِّغْها مِنَّا تَحِیَّةً وَسَلاماً ، وَآتِنَا مِنْ لَدُنْکَ فِی حُبِّهافَضْلاً وَإِحْسَاناً ، وَرَحْمَةً وَغُفْراناً ، إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْکَرِیمِ» .« موسوعة الزیارات المعصومین  علیهم ‏السلام ۱ : ۲۸۷»

ادامه‌ی خواندن

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

بزرگداشت شخصیت‏ هایى  که با امام على   علیه ‏السلام و اهل بیت آن حضرت دشمنى داشتند ، از سوى  ابن عربى  ، تنها به کسانى  که در آغاز ، خلافت را از او غصب کردند ، منحصر نمى ‏شود ، بلکه سوى  هر کسى  ادامه مى ‏یابد که حضرت على   علیه‏ السلام را خوش نمى ‏داشت و دشمنان آن حضرت را یارى  مى ‏رساند و در مقامِ بدگویى از فرزندان على  و شیعیانِ او برمى ‏آمد .ابن عربى  ، این شخصیت‏ها را بزرگ مى ‏دارد و اوصافى  را براى  آنها مى ‏تراشدو اَلقابى  را بر آنها مى ‏افکند و مقام‏هاى  ستوده و بى ‏مانندى  را به آنها نسبت مى ‏دهد ، با اینکه آنان (اگر از کسانى  نباشند که دیگران را بر ضدّ اهل بیت یارى وپشتیبانى  مى ‏کردند) از موالیان اهل بیت  علیهم ‏السلام به شمار نمى ‏آیند یا دست کم در غیرمسیر اهل بیت  علیهم ‏السلام راه مى ‏پیمودند .

ادامه‌ی خواندن