بایگانی برچسب: مالك اشتر

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

۱۱ . همراهى  با مختار

آن گاه که رِفاعة بن شدّاد (امیر توّابین) با باقى  مانده سپاهش ـ که ۳۰۰جنگجو بودند ـ از «عین الوَرْدَه» به کوفه باز آمد ، مختار بن عُبَیده ثقفى  درزندان به سر مى ‏برد ، به رِفاعه نامه نوشت و براى  کسانى  که به قتل رسیدنداو را تسلیت گفت و براى  آنها رحمت طلبید و به حالشان غبطه خورد ؛چراکه به شهادت رسیدند و به پاداشى  سترگ دست یافتند .مختار ، نوشت :مرحبا به گروهى  که خدا پاداش آنها را هنگام انصراف از نبرد ،دو چندان ساخت و آن گاه که بازگشتند ، انصراف آنها راپسندید .

ادامه‌ی خواندن

محتواى نامه بخش۲– نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش۲– نامه امام على ع به قاضى اهواز

۵ . حضور رِفاعه با مالک اشتر در دفن ابوذرسیّد محسن امین مى ‏نگارد :رِفاعه ، در نماز بر [ جنازه ] ابوذر غفارى  ، به همراه مالک بن حارث اشتردر «رَبَذَه» حضور یافت .[۱]آیة اللّه‏ خویى  ، مى ‏نویسد :رِفاعه از گروهى  است که عهده‏ دار تجهیز ابوذر ـ بعد از وفاتِ او در رَبَذه ـ شدند .[۲]کَشّى  در ترجمه مالک اشتر مى ‏گوید :محمّد بن عَلْقَمَة بن اَسود نَخَعى  ، گفت : با گروهى  به قصدانجام حج بیرون آمدم ، در میانِ آنها مالک بن حارث اشتر ، وعبداللّه‏ بن فضل تَیْمى  و رِفاعة بن شدّاد بَجَلى  حضور داشت .آمدیم تا اینکه به «رَبَذه» پا نهادیم ، ناگهان زنى  را دیدیم که برسر راه ایستاده ، مى ‏گوید : اى  بندگانِ مسلمانِ خدا ، این ابوذر ،صحابى  رسول خداست ، در غربت از دنیا رفت و کسى  نیست که مرا [ در دفنِ او ] یارى  کند !

ادامه‌ی خواندن

چه کسى اختلاف در وضو را آغازید ؟- اختلاف در وضوچرا؟

چه کسى اختلاف در وضو را آغازید ؟- اختلاف در وضوچرا؟

لازم است پیش از پاسخ به این سؤال ، بعضى  از روایاتى  که وضوى  عثمانى را باز مى ‏گویند ، بیاوریم تا به نتیجه درست در این زمینه برسیم .۱ . مسلم در «صحیح» خود ، به سندش از حُمران (غلامِ آزاد شده عثمان)آورده است که گفت :در وقت وضو بر عثمان وارد شدم ، وضو گرفت ، سپس گفت :مردمى  از رسول خدا احادیثى  را نقل مى ‏کنند که نمى ‏دانم آنهاچیست ، جز اینکه من دیدم رسول خدا مثل این وضوى ِ من ،وضو گرفت . سپس گفت : هرکس این چنین وضو بگیرد ، گناهانِ پیشین اوآمرزیده مى ‏شود .[۱]۲ . بیهقى  به سندش از محمّد بن عبداللّه‏ بن اَبى ‏مریم ، روایت مى ‏کند که گفت:به منزلِ ابن داره [ مولاى  عثمان ] رفتم ، شنید که مضمضه مى ‏کنم ، گفت : اى  محمّد ، گفتم : جانم ! گفت : آیا نمى ‏خواهى از وضوى  پیامبر خبرت دهم ؟ گفتم : چرا .گفت : دیدم عثمان بر سرِ محله ‏ها مى ‏نشست …

ادامه‌ی خواندن