بایگانی برچسب: قُرطبى

باب نهم بخش ۱- نقدوهّابیان درباره زیارت

باب نهم بخش ۱- نقدوهّابیان درباره زیارت

حیات انبیا  ع و شهدا و دیگر مردگان
حیات انبیا  علیهم ‏السلام

از اَنس نقل شده که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :الأنبیاء ـ صلواتُ اللّه‏ علیهم ـ أحیاءٌ فی قُبُورهم یُصَلُّون ؛[۱]پیامبران ـ درود خدا بر آنان باد ـ زنده ‏اند ، در قبرهاشان نماز مى ‏گزارند .
نیز از اَنس از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله روایت شده که فرمود :إنَّ الأَنبیاء لا یُتْرَکونَ فی قُبُورهم بعد أربعین لیلة ، ولکنَّهُم یُصَلُّون بینَ یَدَی اللّه‏ تعالى  حَتّى  یُنْفَخُ فی الصُّور ؛[۲]همانا ، انبیا ـ بعد از چهل شب ـ در قبرهاشان رهانمى ‏شوند ، آنان تا زمانى  که در صُور دمیده شود ، پیش خداى  متعال نماز مى ‏گزارند .در حدیث معراج آمده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله موسى   علیه ‏السلام را ایستاده درحال نماز ، در قبرش دید ، سپس موسى  و دیگران به بیت المقدس سیرداده شدند (چنان که پیامبر ما سیر داده شد)

ادامه‌ی خواندن

جانشینى پیامبر ص – جُستارى در تاریخ حدیث

جانشینى پیامبر ص – جُستارى در تاریخ حدیث

قدرت معیارى نو براى جانشینى پیامبر ص – جُستارى در تاریخ حدیث

بى ‏گمان پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  مسئولان ادارى  و لشکرى  را براساس شایستگى ‏هاشان مى ‏گُماشت و پاک‏دامنى  و تقوا را بر آنان واجب مى ‏دانست . هیچ یک از آنان رفتارى که با اصول اسلامى  ناسازگار باشد انجام نداد [ و اگر هم سر زد ] پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  آن شخص را برکنار کرد ، و کوتاهى  و کارهاى  ناشایست آن کارگزار را به گونه ‏اى  جبران کرد و بااین شیوه ، روح جاهلى  را درهم کوبید .با وجود این ، آنچه پس از درگذشت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  در جامعه اسلامى  رخ داد ازحقیقتى  تلخ و فاجعه ‏آمیز خبر مى ‏دهد ؛ یعنى  همان که : «هدف وسیله را توجیه مى ‏کند» و سزاوارترین شخص به جانشینى  پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  کسى  است که در سرکوبِ
دشمنان توانمندتر باشد ؛ زیرا مهم ، تثبیت پایه‏ هاى  خلافت بود و کسى  شایسته ‏تر به شمار مى ‏رفت که بر این کار توانمندتر باشد و با بخشیدن لقبى  به وى  ، زمینه نفوذِفرهنگى  آن شخصِ قدرتمند در جامعه فراهم شود .ابوبکر ، خالد را «سیف اللّه‏ المسلول» (شمشیر بُرنده خدا) لقب داد و هاله ‏اى  ازتقدّس او را دربر گرفت و چنان شد که ابوبکر کارِ نادرست او را نوعى  اجتهاد دانست و گفت : «اِجْتَهَدَ فَأَخْطأَ» (اجتهاد کرد و به خطا رفت) على  رغم اینکه خالد در حال عِدّه با زن مالک بن نُوَیره آمیزش کرد ، و با اینکه ابوبکر از موضع‏گیرى  او با بنى جُذَیْمَه ، و برائتِ رسول خدا از کارِ او آگاه بود ؛ زیرا پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  فرموده بود : «اللّهمّ إنّی أبرأُ إلیک ممّا فَعَلَه خالد» ؛ پروردگارا ، من به درگاه تو از کارى  که خالد انجام دادبیزارى  مى ‏جویم .در همان وقت که شایستگى ‏هاى  خالد بن سعید بن عاص آشکار شده بود ، ابوبکرـ افزون بر تحریک عمر ـ مسئولیت دادن به او را برنتافت ؛ چراکه وى  در سقیفه به حضرت على   علیه ‏السلام گرایش داشت و دو ماه از بیعت با ابوبکر سر باز زد .

ادامه‌ی خواندن