فصل چهارم :بخش۱ – تدوین السُنّة
سیره مسلمین در تدوین
مقدّمه :
تردیدى نیست در این که سیره مسلمین بر تدوین علم و نوشتن آن قرار داردو آنچه معلوم است این است که سیره آنان برچیزى که خلاف شریعت است صورت نمى گیرد .وقتى این سیره بصورت حلقه هاى متصل ، به زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله برسد ،خود یک حجّت شرعى بر جواز تدوین است ، و در حقیقت به شکلى از اشکال سنّت نبوى باز مى گردد و این بصورت مفصّل در علم اصول (فقه) آمده است[۱] .در هیچ یک از این مواردى که گفتیم اختلافى نبوده و نیازى به بحث درباره آن نیست بجز همین که مدّعى شدیم این سیره بصورت حلقه هاى متصل به زمان رسالت مى رسد ، این مطلب نیاز دارد به اینکه وجود این سیره در چهار دوره اثبات گردد :
فصل دوّم:سنّت نبوى– تدوین السُنّة
رسول خدا صلى الله علیه وآله در طول دوران نزول وحى شارع دین بوده و در انجام تبلیغ وبیان دین از هیچ کوششى فروگذار نکرد :« هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقَانِ »[۱] ؛مردم را راهبر و دارنده دلایل آشکار هدایت و میرزان تشخیص حق ازباطل است .و آن حضرت صلى الله علیه وآله از جهت عمل و گفتار ، اسلام مجسَّم بود بطورى که باوجود کاملى که داشت مجسمه اى براى شرعیت شد و سیره و رفتار و کردار و
گفتار آن حضرت سرمشقى نیکو و دلیلى براى قوانین دینى در میان مسلمین گشت .قرآن کریم بر حُسن اقتداى به آن حضرت و پیروى از اوامر و نواهى ایشان تصریح دارد و خداوند متعال مى فرماید :« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »[۲] ؛همانا براى شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى نیکوست .
تکذیب حدیث «سَدّ الأبواب» ۲– منهاج بدعت
۱۹ . اَنس بن مالک گوید : هنگامى که پیامبر صلى الله علیه وآله درهاى مسجدرا بست ، قریش نزد او آمده ، او را سرزنش کرده ، گفتند : درهاى مارا بستى و در على را رها کردى ؟! پیغمبر صلى الله علیه وآله گفت : فرمان من نبودکه بستم ، و گشودم .روایت را حافظ عُقَیْلى از محمّد بن عَبْدوس از محمّد بن حُمَیْداز تمیم بن عبدالمؤمن از هلال بن سُوَیْد از اَنس نقل کرده اند[۱] .
۲۰ . بُرَیْدَة الأسْلَمى گوید : پیامبر خدا صلى الله علیه وآله دستور بستن درها راصادر فرمود : این امر بر اصحابش گران آمد ! وقتى به پیغمبر صلى الله علیه وآله گزارش دادند ، فرمان نماز جماعت صادر کرد و در اجتماع مردم منبر رفت و در سخنرانى اش چنان حمد و ثنایى از پروردگار گفت که مانند آن را قبلاً کسى نشنیده بود ، آنگاه گفت :