بایگانی برچسب: علاّمه مجلسى

فصل سوّم : بخش۲– تدوین السُنّة

فصل سوّم : بخش۲– تدوین السُنّة

ذهبى  را ـ که از مورّخین بزرگ اسلام بوده و از کسانى  است که شرح حال بزرگان را مى ‏گوید ـ مى ‏بینیم که در شرح حال امام منتظر ـ حضرت مهدى   علیه ‏السلام ـ مى ‏گوید :نفر پایانى  این دوازده سرور ، که شیعه امامیه معتقد به عصمت آنان هستند … محمّد همان کسى  است که مى ‏پندارند همو جانشین  (پدرش) و حجّت است و همو صاحب الزمان است … و او زنده است و نمى ‏میرد تا وقتى  که خروج نموده و زمین را پر از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد .ما هم بخدا همین را دوست مى ‏داریم …و مولاى  ما على  : از خلفاى  راشدین …و دو پسرش حسن و حسین ، دو نوه رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم دو آقاى جوانان اهل بهشت ، آن دو اگر خلیفه مى ‏شدند البته براى  این کار شایسته بودند .و زین العابدین ، با منزلتى  بزرگ و از سروران علماى  عامل است که شایسته امامت است !

ادامه‌ی خواندن

فصل دوّم: خاتمه۲– تدوین السُنّة

فصل دوّم: خاتمه۲– تدوین السُنّة

۳ ـ احادیثى  که در آنها لفظ «نوشتن» و مشتقّات آن ـ بجز صیغه امر ـ بصورت عموم آمده . همچنین احادیثى  که در آنها لفظ ثبت «تقیید» آمده است

۱۷ ـ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم فرمود :«از جمله حقّ پسر بر پدر این است که به او نوشتن بیاموزد و نام نیکو بر او نهد و چون بالغ شد او را همسر دهد» .این حدیث را بزّار و ابن نجّار نقل کرده ‏اند[۱] .

۱۸ ـ از ابوبکر نقل شده است که گفت : رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم فرمود :«هرکه علمى  را به نقل از من بنویسد و به همراهش صلواتى  را برمن بنویسد تا وقتى  آن نوشته خوانده مى ‏شود اجر مى ‏برد» .و با این عبارت نیز روایت شده است : «هرکه بر من علمى  را بنویسد»[۲] .

ادامه‌ی خواندن

عیادت از امام و حدیث سلسلة الذهب-سیره امام هادی ع

عیادت از امام و حدیث سلسلة الذهب-سیره امام هادی ع

مسعودى  مى ‏گوید : حدیث کرد محمد بن فرج در شهر جرجان در حلّه معروف به«بئر ابى  عنان» تردید از راوى  است و یا «غسّان» که گفت : حدیث کرد مرا ابو دِعامةقال :«أَتَیتُ علیّ بن مُحمّد بن علیّ بن موسى  علیه السلام ، عائداً فی علَّتِهِ التی کانت وفاته علیه السلام منها فی هذا السنة ، فلمّا هَمَمْتُ بالانصراف ، قال علیه السلام لی : یا أَبادِعَامَةِ ، قَدْ وَجَبَ حَقّکُ علیَّ ، أفلا أُحَدِّثُکَ بحدیثٍ تَسَرُّ به ؟ قال : فقلتُ له ما أحوجنی إلى  ذلک یابن رسول اللّه‏ ! قال علیه السلام :حدَّثنی أبی محمّد بن علیّ قال :

ادامه‌ی خواندن

بخشى از معجزات امام هادى ع-سیره امام هادى ع

بخشى از معجزات امام هادى ع-سیره امام هادى ع

سید بن طاوس با ذکر اسناد از «زرّافه» حاجب متوکل نقل مى  ‏کند از آنجا که خلیفه براى   فتح بن خاقان احترام خاصّى   قائل بود و هیچ‏کس چون فتح به وى   نزدیک نبودو در فرصت‏هاى  مختلف درصدد بود موقعیّت او را در انظار مردم و قواى  حکومتى  ابراز کند ، از این‏رو تصمیم خاصّى   گرفت و دستور فرمانى   مستبدّانه داد تا در یک روزمعیّن همه اشراف و قبائل و هم‏چنین شخصیت‏هاى   برجسته حکومتى   و فرماندهان ارشد لشکرى   با تشریفات خاص و با بهترین آرایش از نظر لباس و غیره گرد هم آیندو هر طبقه با توجه به موقعیّت نسبى و اجتماعى   خود با نظم و ترتیب مناسبى   حرکت کنند . وجملگى   پیاده در مقابل خلیفه و فتح بن خاقان رژه بروند .

ادامه‌ی خواندن

احادیث شیعه ۴ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

احادیث شیعه ۴ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

۴ . عده زن شوهر مُرده

کُلَینى  از حُمَید بن زیاد ، از ابن سَماعه ، از محمد بن زیاد ، از عبداللّه‏ بن سِنان ومعاویة بن عَمّار ، روایت مى ‏کند که گفت : از امام صادق  علیه ‏السلام درباره زنى  پرسیدم که شوهرش مرده است ، آیا در خانه ‏اش عده نگه دارد یا در هرجا که خواست مى ‏توانددوران عده را به سر برد ؟ امام  علیه‏ السلام فرمود :بل حیثُ شاءت ؛ إنّ علیّاً لمّا تُوُفِّیَ عُمَر ، أتى  أُمّ کلثوم ، فانطَلَقَ بها إلى بیته[۱] ؛بلکه هرجا خواست عده نگه دارد ؛ همانا على  علیه ‏السلام چون عمر درگذشت اُمّ کلثوم را به خانه خودش بُرد .
در روایت دیگرى  آمده است :فأَخَذَ بیدها ، فانطَلَقَ بها إلى  بیته [۲] ؛دستش را گرفت و او را به خانه ‏اش بُرد .این [ دو ] روایت دلیل دیگرى  است بر فرزند نیاوردن اُمّ کلثوم [ در خانه عمر ] .اگر گفته شود : این روایت بر تزویج (زناشویى  عُمَر با اُمّ کلثوم) دلالت دارد وهمین ، براى  اثبات منظور کافى  است .

ادامه‌ی خواندن