زیارت در قرآن و سُنّت-جایگاه زیارت
زیارت در قرآن کریم
از آیات قرآن شریف که به آن بر مشروعیّت زیارت استدلال شده ، این سخن خداى متعال است :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۱] و اگر آنان هنگامى که به خویشتن ستم کردند نزد تو بیایند ، پس از خداطلب مغفرت کنند ، و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، البته خدا را بسیار توبه پذیر ودلرحم و مهربان خواهند یافت .شریف نورالدین سمهودى [۲] به نقل از سبکى مى گوید :این آیه دلالت دارد بر تشویق به رفتن سوى رسول خدا ص و استغفارنزد آن حضرت ، و آمرزش خواستن پیامبر براى آنان ؛ و این رُتبه به مرگ پیامبر ص قطع نمى شود .اینکه فرمود : « وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ » عطف به « جَاؤُوکَ » است ، از این رواقتضا ندارد که استغفار پیامبر بعد از استغفار آنان باشد ؛ افزون بر این ،ما این را نمى پذیریم که آن حضرت ، پس از مرگ ، آمرزش نمى طلبد ؛زیرا در زمان حیاتش این کار صورت گرفت[۳] ،
دروغ و ساختگى دانستن لَقب «فارق» براى على ع– منهاج بدعت
[ مى ]گوید : حدیث پیامبر خدا صلى الله علیه وآله درباره على :هذا فاروق أُمّتی یفرّق بین أهل الحقّ والباطل .و گفتار عبداللّه بن عمر [ که مى گوید ] : ما در عهد پیامبر صلى الله علیه وآله منافقان را جز از راه دشمنى با على نمى شناختیم .حدیث شناسان تردیدى ندارند که این هر دو حدیث ، ساختگى و دروغى است که بر پیامبر صلى الله علیه وآله بسته اند . هیچ کدام از این دوحدیث ، در کُتُب علمى مورد اعتماد نیست و هیچ کدام اسنادمعروفى ندارد (منهاج السنّه ۲/۱۷۹) .پاسخ :جامعترین سخنى که با این مرد غافل قابل تطبیق است ، سخنى است که درباره دیگرى ـ قبل از ابن تیمیّه ـ گفته شده :أُعْطِیَ مَقُولاً ولم یُعْطَ معقولاً ؛ قدرتِ سخن به او داده شده ، ولى نه قدرتِ تعقّل .مى بینم در مباحث کتابش سخن مى گوید ، ولى درک و عقل درگفتارش نیست ؛ گفتارى را ردّ مى کند که روى آن بحثى صورت نگرفته و کسى مدّعى آن نشده است .در اینجا آیة اللّه علاّمه حلّى از عبداللّه بن عمر روایتى نقل کرده که گوید : ما منافقان را نمى شناختیم … .ابن تیمیّه مى گوید این حدیث را به پیغمبر صلى الله علیه وآله دروغ بسته اند ومتوجّه نیست که راوى ، آن را به پیغمبر صلى الله علیه وآله نسبت نداده است ! وحق مقام این بود که نسبت آن را به عبداللّه بن عمر نفى کند .از این گذشته ، عبداللّه بن عمر در این سخن تنها نیست . این امر،مورد اتفاق گروهى از صحابه است از قبیل :
ادامهی خواندن ←
نادرست دانستنِ آیه مَودّت– منهاج بدعت
مى گوید : گفتار او (علاّمه حلّى ) مبنى بر اینکه آیه : « قُل لاَ
أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى »[۱] محبّت اهل بیت را واجب مى کند ، غلط است . دلیلش این است که : [ این ] آیه ، مکّى است وآن روز ، على هنوز با فاطمه ازدواج نکرده و اولادى به هم نرسانده بود (منهاج السنه ۲/۱۱۸) .و در ص۲۵۰ گوید : امّا سخن او (علاّمه حلّى ) که گوید : خدادرباره آنها « قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى » را نازل کرده است ، این دروغ است ؛ زیرا این آیه در سوره شورى است و سوره شورى بى تردید مکّى است و قبل از ازدواج على با فاطمه وقبل از تولّد حسن و حسین ، نازل شده است .(تا آنجا که گوید) گروهى از مصنّفات اهل سنّت و جماعت وشیعیان طرفدار احمد و دیگران ، حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل کرده اند که وقتى این آیه نازل شد ، اصحاب گفتند : یا رسول اللّه ،اینان کیانند ؟ فرمود : على و فاطمه و دو فرزندشان .
نقش امامتِ ابوبکر و عمر در ایمان و عدالت امام على ع – منهاج بدعت
[ مى ]گوید : رافضیان نمى توانند ایمان على و عدالتش را ، و
اینکه او از اهل بهشت است ، ثابت کنند ـ تا چه رسد به امامتش ـ
مگر وقتى که امامت ابوبکر ، عمر و عثمان را بپذیرند ؛ زیرا اگربخواهند این امتیازها را براى على ثابت کنند ، دلیلى با آنها موافق نمى شود . چنان که مسیحى اگر بخواهد نبوت مسیح را ثابت کند ، بدون پذیرفتن دین محمّد ، هیچگونه دلیلى با اوهمراه نخواهد بود (جلداول ، صفحه ۱۶۲ منهاج السنّه) .پاسخ :اى روزگار ، من هر روز تو را با شگفتى هاى تازه ترى مى بینم !
کاش مى دانستم چه موقع ایمان و عدالت على ، احتیاج به برهان و استدلال پیدا کرده است ؟ و او در چه زمانى کافر بوده تا موضوع ایمان آوردنش مطرح باشد ؟ و آیا در آغاز اسلام براى پیغمبر برادرى که با او همکارى کندغیر از على کسى بود ؟ آن وقتى که دیگران ـ که نام آنها را برده ـ هنوز اسلام نیاورده بودند ، آیا اسلام بدون شمشیر و نیزه او مى توانست بر پاى خود به ایستد ؟