بخش دوّم:فصل چهارم : – تدوین السُنّة
بى نیازى از تدوین به وسیله از بر کردن
از جمله چیزهایى که در توجیه منع از تدوین ذکر مى شود این است که مسلمین در صدر اسلام نیازى به گرد آوردن حدیث در کتاب نداشته اند ، چون برحافظه خویش تکیه داشته و از قوّه حافظه بسیارى بالایى برخوردار بوده اند بطورى که در این باره در سطح خارق العاده اى قرار داشته اند . این توجیه از ابو سعید خدرى ـ که از بزرگان منع از تدوین است ـ نقل شده است مى گوید :رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم براى ما سخن مى گفت و ما از بر مى کردیم ، شماهم از ما (بشنوید و) از بر کنید همانگونه که ما از پیامبرتان (شنیدیم و) از بر کردیم [۱] .از ابو موسى اشعرى نقل شده است که وقتى نوشته هاى پسرش ابو برده را به نزدش آوردند آب طلبید و آنها را شست و گفت :از بر کنید همان گونه که ما از بر کردیم[۲] .ابوطالب مکّى گوید :طبقه اوّل تابعین نوشتن حدیث را نمى پسندیدند و مى گفتند : از برکنید همان طور که ما از بر کردیم [۳] .
بخش دوّم:مقدّمه–تدوین السُنّة
همراه با منع کنندگان از تدوین و توجیهات آنان
این بخش حاوى عناوین ذیل مى باشد :
مقدّمه : منع از تدوین از چه زمان آغاز شد ؟
فصل اوّل : نهى شرعى از نوشتن حدیث !
فصل دوّم : ترس از اختلاط حدیث با قرآن .
فصل سوّم : ترس از ترک قرآن و اشتغال به غیر آن .
فصل چهارم : بى نیاز بودن از تدوین بوسیله حفظ .
فصل پنجم : عدم آشنایى محدّثین با نوشتن .
فصل ششم : حقّ مطلب درباره سبب منع حدیث .
ملحق اوّل : منع از نقل شفاهى حدیث .
ملحق دوّم : آثار عدم تدوین .
خاتمه : خلاصه و نتیجه گیرى .