بایگانی برچسب: عاملی

نامه ششم .نامه هفتم .-آیین حق

نامه ششم .نامه هفتم .-آیین حق

 

نامه ششم .پوزش-آیین حق

 

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد بن عبداللّه‏ ،
پیامبر گرامى خدا، وبر خاندانش که اَصحابِ روش درست (ومصون از کژروى) اند …
برادرم ، حضرت عالم فاضل ، سیّد جعفر مرتضى عاملى (خدایت حفظت کناد ونگه‏دارت باد) …از اینکه بدین پایه [ براى پاسخ به پرسش‏ هایم ] اهتمام مى‏ ورزید و با کمالِ جدیّت و محبّت مى‏ کوشید که دلیلِ روشن را بیان دارید و برهانى رابنمایانید که اگر انسان اهل انصاف باشد و تکلیف شرعى‏ اش را بداند (تکلیفى را که خدا بر دوش هر انسانى نهاده که عهده‏ دار مسئولیّت طلب علم مقدّس از خدا و رسول اوست) جایى براى ردّ آن نماند ، بسیار سپاس‏گزارم .دریافتم که شما در حالِ درمان و استراحت هستید ؛ مرا ببخشید و از تقصیرم درگذرید از اینکه در پاسخِ نامه‏ هایم

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه پنجم بخش دوم-آیین حق

پاسخ نامه پنجم بخش دوم-آیین حق

درنگى با ابن میثم بحرانى-آیین حق

ابن میثم بحرانى   رحمه ‏الله در اینجا امر مهمى  را بیان مى ‏دارد ، مى ‏گوید :مراد از «علم غیب» علمى  است که از سببى  (که آن را افاده کند) به دست نیاید و چنین علمى  تنها در حقّ خداى  متعال صدق مى ‏کند ؛ زیرا هرعلمى  که دیگرى  دارد ، بى ‏واسطه یا باواسطه ، عنایت الهى  است و علم غیب نمى ‏باشد ، هرچند آگاهى  بر یک امر غیبى  باشد که همه مردم براى  اطلاع بر آن اهلیت ندارند ، بلکه مختص اَشخاصى  است که به عنایت الهى  اختصاص یافته‏ اند ؛ چنان که خداى  متعال مى ‏فرماید : « عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى  غَیْبِهِ أَ حَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى  مِن رَّسُولٍ » ؛[۱] خداى  ، داناى  غیب است ، بر غیب خویش اَحَدى  را آگاه نمى ‏سازد مگر براى  پیامبرى  که بپسندد .[۲] ابن میثم  رحمه ‏الله مى ‏گوید :

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه چهارم:خطای سهو-آیین حق

پاسخ نامه چهارم:خطای سهو-آیین حق

پاسخ نامه چهارم

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم
ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد و خاندان پاکش باد …برادر گرامى ، علاّمه ، شیخ «ص» همواره تأیید الهى با شما باشد . سلام بر شما و برهمه کسانى که دوست  مى ‏دارید و رحمت و برکات خدا بر شما باد …نامه بزرگوارانه‏ تان به دستم رسید . سپاسگزارم و این لطف را ارج  مى ‏نهم . خداى متعال را سپاس که شما در بهترین حالت‏ها که برایتان آرزو داریم هستید و در صحّت و سلامت به سر  مى‏ برید و توفیق همراه شماست . خداى را شکر  مى گویم که برادردینى فاضل و اصیل و شایسته و عزیز ، ارزانى ‏ ام داشت . از خدا  مى‏ خواهیم که ما وشما را از کسانى قرار دهد که سخن‏ها را  مى‏ شنوند و بهترین آنها را  مى‏ پیروند ، خشنودى خدا و خشنود سازى او در دنیا و آخرت ، نصیبتان باد
برادر گرامى و ارجمند ، نامه مبارکتان امورى را در بر داشت که دوست  مى‏ دارم درآنها ـ به اختصار تا آنجا که ممکن باشد ـ درنگ ورزم ، از جمله : ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه پنجم بخش اول-آیین حق

پاسخ نامه پنجم بخش اول-آیین حق

ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر بهترین خلق او ،
محمّد و خاندانِ پاکش …برادرِ دانشمند و بزرگوارم ، همواره مُؤَیَّد و ثابت قدم و موفّق باشید …سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد …پس از ستایش و سلام … نامه ‏تان را امروز دریافتم و از ابراز محبّت شماسپاس ‏گزارم و از خدا برایتان دوامِ سلامت و عافیت را خواستارم و از درگاهش مسئلت دارم که شما را حفظ کند و در پناه خود بدارد و گام ‏هایتان را در راه خیر استوارسازد ، که او بر هر کارى تواناست برادر گرامى‏ ام ، … نامه‏ تان در بردارنده امور ذیل بود : ادامه‌ی خواندن

نامه پنجم-آیین حق

نامه پنجم-آیین حق

 سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر کسى که او را به
عنوان رحمت بر عالمیان برانگیخت و بر خاندان برگزیده‏ اش ، و لَعن و نفرین خدا بر
کسانى که با آنان دشمنى ورزند ، از خلقتِ بَشر تا قیام روز قیامت .امّا بعد ، برادر فاضل ، سیّد جعفر مرتضى عاملى …طول عمر و برآورده شدن حاجات شما را از خدا خواستارم و دعا مى ‏کنم که همواره در صراطِ مَرضاتِ الهى و دفاع از دین ، ثابت قدم باشید ؛ به راستى که خدااجابتگرِ دعاهاست …دلیلِ شما را پذیرفتم ، خدا پاداش نیکویتان دهد و هر خیرى را نصیبتان سازد .قصدم از یادآورى خطاى چاپى ، این نبود که لغزش شما را به رختان آورم و از شأن ومنزلت شما بکاهم ، بلکه تنها براى جلب توجّه کسانى بود که به چاپ این نامه دست مى‏ یازند و هیچ قصد دیگرى را مدّ نظر نداشتم .به ادامه سؤالاتى که مى ‏خواستم بپرسم باز مى ‏گردم

ادامه‌ی خواندن

نامه چهارم-آیین حق

نامه چهارم-آیین حق

اختصاصِ حضرت على علیه‏ السلام به سلام ؟-آیین حق

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

حمد خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر کسى که او را به عنوان رحمت براى جهانیان فرستاد و بر خاندانش که پس از او ، آنان را برگزید و بر
کسانى که اینان را دوست بدارند .. .امّا بعد ، … حضرت ، علاّمه ، برادر ، جعفر مرتضى عاملى  … سلام و رحمت وبرکاتِ خدا بر شما باد …حضرتِ علاّمه [ این حقیقت را ] از شما پوشیده نمى ‏دارم که شگفتى ‏ام از شما هربار از بار دیگرفزون‏تر مى شود و این ، به جواب‏هاى قانع کننده و دلایل انکار ناپذیرى برمى ‏گردد که در این نامه‏ ها مى ‏آورید و من اگر مُنصف و واقع‏نگر باشم ،چاره‏اى ندارم جز اینکه اقرار و اعتراف کنم به اینکه این ادله‏ اى که برایم فرستادى  و به سرعتِ خیال ، کوشیدى ، تصوّر نمى ‏کردم بر آنها پاسخ‏گویى.به آنچه در ذیل مىآید ، اذعان دارم :

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه سوم بخش پایانی-آیین حق

پاسخ نامه سوم بخش پایانی-آیین حق

شهید شدن پیامبر (ص)-آیین حق

یادآورى  : در سخن تان به تعابیرى  اشاره کردید که از سوى  ما به کار رفت و بر
شهادتِ پیامبر صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله گویا بود .مى ‏گوییم :گزارش‏ها تأکید دارند بر اینکه پیامبر صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله دست کم با زهر یک زن یهودى  (ازساکنان خیبر) به شهادت رسید . از آن حضرت روایت شده که در بیمارى ‏اش ـ که به رحلت او انجامید ـ با اشاره به این امر ، فرمود :فهذا أوان انقطاع أبهری ؛(۱) [ پیوسته این سَم ، مرا از پا درمى ‏آورد ] اکنون ، زمان جدا شدنِ شاهرگ حیات است .

عترت چه کسانى ‏اند ؟

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه سوم بخش چهارم-آیین حق

پاسخ نامه سوم بخش چهارم-آیین حق

اهل ذکر و پرسش‏هاى نوین-آیین حق

شما پرسش دیگرى  را مطرح ساختید که : قدرتِ استنباط امور و پاسخ به مسائل
جدید ، براى  اهل ذکر از کجاست ؟ در حالى  که وحى  با وفات پیامبر (یا شهادتِ آن
حضرت  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله) پایان یافت .آنان چگونه به مقاصدِ شریعت و حکم شرعى ـ بدون به کار بستنِ اجتهاد ـ دست مى ‏یابند ، در حالى  که وحى  از میان رفت (حتّى  اگر قایل شویم : آنان بر ضبط احکام ـآن گونه که پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله به حضرت على   علیه‏ السلام آموخت ـ قدرت داشتند) ؟!
پاسخ
اوّلاً : اگر مراد شما این باشد که آنچه را که پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله براى  امّت ، به حضرت على علیه‏ السلام آموخت ،

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه سوم بخش سوم-آیین حق

پاسخ نامه سوم بخش سوم-آیین حق

عصمتِ غیر انبیا-آیین حق

 

پرسیده‏ اید : آیا غیر از انبیاى الهى [ اعتقاد به ] معصوم دیگرى جایز است ؟! گاه
انسان ، خویشتن‏دار است [ و خواهش‏هاى نفسانى را از خود باز مى ‏دارد ] این کار ، باسیر سوى خداى بزرگ ، براى مردم مقدور است ، اما آیا عصمتِ آنان مانند عصمت
انبیاست ؟!به عبارتِ دیگر ، آیا عصمتِ آنها تکوینى است یا چیز دیگر است ؟مى ‏گوییم :اوّلاً : در عبارت‏تان (که اندکى پیش آمد) آورده‏ اید که : «گاه انسان خود را [ از گناه ]حفظ مى ‏کند و این کار ، براى اشخاص مقدور است» همین نکته ـ به خودى خود ـ براى پاسخِ سؤال نخست شما (اینکه پرسیده ‏اید : آیا غیر انبیا [ کسانِ دیگر ] مى ‏توانندمعصوم باشند) کافى است .بر این سخن شما این مطلب را مى‏ افزاییم که : خداى سبحان عصمت را بر همه مردم واجب ساخت ؛ هنگامى که خدا احکامى را گذارْد و امر و نهى و تشویق و توبیخ کرد ، از همگان خواست که همه امر و نهى ‏ها را فرمان برند

ادامه‌ی خواندن

پاسخ نامه سوم بخش دوم-آیین حق

پاسخ نامه سوم بخش دوم-آیین حق

 

میان تصویب و بدا-آیین حق

گفته‏ اید : تصویب ، همان بداء باطلى   است که با علم خداى   بزرگ تنافى   دارد …
سپس از حقیقتِ «بداء» (که شیعه بدان معتقد است) پرسیده ‏اید …پاسخ ما چنین است : ۱ . اگر «بداء» بدان معنا باشد که خداى   متعال ، به سببِ کشفِ خطا در رأى   اوّل خود ، نظرش را تغییر مى  ‏دهد ، این مطلب ، سخن باطلى   است و بر خداى  متعال ـ که به هر چیزى   داناست ـ محال مى  ‏باشد و آیاتِ قرآن و ادلّه عقلى   در بطلانِ آن صراحت دارند .اَحَدى   از شیعه اهل بیت  علیهم‏ السلام به این امر ـ که بطلانِ آن بدیهى   است ـ اعتقاد ندارد ،بلکه آنان مى  ‏کوشند اَمثال این یاوه‏ ها و گمراهى  ‏ها را از ذهن‏ هاى   مردم ، بزدایند …

ادامه‌ی خواندن