بایگانی برچسب: صحيفه

بخش دوّم:فصل ششم۱ : – تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل ششم۱ : – تدوین السُنّة

حقّ مطلب درباره سبب منع

پس از این سفر طولانى  در این فصل‏هاى  پنجگانه ، بطور قطع و یقین براى  ماحقیقت ذیل روشن شد و آن این که :هیچ یک از توجیهات نمى ‏تواند سببى  واقعى  براى  منع از تدوین حدیث باشدهرچند که مانعین همین را بهانه قرار داده ‏اند و هیچ یک از پاسخها درباره این سؤالى  که مطرح کردیم یعنى  «چرا مانع از تدوین حدیث شدند» قانع کننده نیست .دانستیم که مهمترین چیزى  که ممکن است در توجیه منع ذکر شود احادیثى است که به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم  نسبت داده شده و دالّ بر نهى  شرعى  از تدوین حدیث است لکن علاوه بر آنچه در فصل اوّل این بخش در پاسخ این مطلب گفتیم وضعف اسناد آنها را ثابت کرده و بیان کردیم که این احادیث معلول بوده و دراثبات این ادعا نمى ‏توان به آنها استدلال و یا تکیه نمود آن هم در مقابل احادیث فراوان و صحیحى  که دالّ بر تحقّق تدوین ، جواز و اباحه تدوین در عهد رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم  است ، و گذشته از این که پیش از آن ، در بخش اوّل این کتاب ، ادله
اربعه[۱] بر جواز تدوین و اباحه آن اقامه گردید .

ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل سوّم. الف :–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل سوّم. الف :–تدوین السُنّة

ترس از ترک قرآن و اشتغال به غیر آن

از جمله توجیهاتى  که درباره منع تدوین حدیث ذکر نموده‏ اند این است که :تدوین هر چیز مردم را از اشتغال و توجّه به کتاب خدا باز مى ‏دارد و این منتهى  به ترک کتاب خدا و سستى  ورزیدن نسبت به امر آن خواهد شد .این توجیه در روایتى  که از عمر نقل شده آمده است که گفت :من مى ‏خواستم حدیث را بنویسم امّا قومى  را به خاطر آوردم که پیش از شما بودند کتابهایى  نوشتند و تمام توجّهشان به آنها جلب شد و کتاب خداى  متعال را ترک نمودند و بخدا سوگند من کتاب خدا را هرگز به چیزى  مشتبه نخواهم ساخت[۱] .و عبداللّه‏ بن مسعود در توجیه منع ، به همین مطلب تأکید مى ‏ورزد و مشاهده مى ‏کنید که در احادیثى  این را تکرار نموده است ، (همچون احادیث ذیل ) ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

نهى شرعى از نوشتن حدیث

مهمترین چیزى که مانعین در صحّت منع از تدوین بدان تکیه کرده ‏اندنصوصى است به نقل از پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله  که گویاى این است که آن حضرت از نوشتن حدیث نهى فرمود .پیش از آن که به این نصوص بپردازیم ، باید مقدمه‏ اى بسیار مهم را متذکّر شویم و آن این که :مانعین با وجود این که به شدّت به دنبال اثبات منع بوده و مى‏ خواهند بدان رنگ و لعابى شرعى و دینى ببخشند و با براهین متفاوت کوشش مى‏ کنند مخالفین را ساکت کنند ، هیچ یک از آنان را ندیدیم که به این نصوص تکیه کند ویا این که منع را به شرع منسوب کند . در میان اخبارى که از عمر نقل شده است ـ که پیشوا و بزرگ مانعین است ـ خبرى نیافتیم که وى مانع را به پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم نسبت
داده باشد بلکه وى و دیگر مانعین به توجیهات دیگر و مصلحت‏ هایى که مدّ نظرشان بوده است روى آورده‏ اند . و شکى نیست که اگر منع تدوین مستند به شریعت بود براى مانعین بهترین وسیله و بهانه بود که بدان پناه برده و دستاویزش شوند تا مخالفین خود را که تدوین را مباح مى‏ دانند ، ساکت کنند[۱] .

ادامه‌ی خواندن

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

۸ ـ رافع بن خدیج انصارى  (م۷۴)مسلم در صحیح خود به نقل از نافع بن جبیر آورده است : مروان اموى  براى  مردم خطبه خواند و درباره مکّه و اهل آن و حرمتش سخن گفت،امّا از مدینه
واهل آن وحرمتش سخنى  نگفت ، از این جهت رافع بن خدیج او را خطاب کردو گفت : چرا مکّه و اهل آن و حرمتش را متذکّر شدى  امّا از مدینه واهل آن وحرمتش چیزى  نگفتى  ؟ در حالى  که رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم از مشرق تا مغرب این
شهر[۱] را حرام دانست و این در پوست دباغى  شده خَولانى [۲] نوشته شده و دردست ماست ، اگر خواستى  آن را برایت مى ‏خوانم[۳] .و قبلاً ذکر شد که رافع بن خدیج از کسانى  بود که از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم براى  نوشتن حدیثش اجازه خواستند و آن جناب نیز به آنان اجازه داد و فرمود : «به نقل از منبنویسید اشکالى  ندارد»[۴] .

ادامه‌ی خواندن

فصل سوّم : بخش۳– تدوین السُنّة

فصل سوّم : بخش۳– تدوین السُنّة

آنچه به نقل از امام على (بن الحسین) زین العابدین ع آمده است (شهادت : ۹۵هجرى)

تألیفات زیر از آن حضرت بر جاى مانده است :
۱ ـ صحیفه : همان کتاب بزرگ که در بر دارنده دعاهاى گرانقدر آن حضرت  علیه‏ السلام و مناجات ایشان است که به مناسبت‏ها و اهداف مختلفى خوانده است و آن جناب بر خواندن این ادعیه استمرار و جدیّت داشته . این صحیفه دربر دارنده مضامین عالى و بلند از معارف ناب اسلامى است .اسناد این صحیفه متواتر بوده و تمامى علماء اسلام در پذیرش آن اتفاق نظردارند . امام  علیه ‏السلام آن را بر دو پسرش امام محمّد باقر  علیه‏ السلام و زید شهید املاء فرمود وامام محمّد باقر نیز بر پسرش امام صادق  علیه ‏السلام املاء نموده و ایشان نیز آن را برراویان حدیث املاء فرمودند[۱] . ادامه‌ی خواندن

فصل دوّم:سنّت نبوى– تدوین السُنّة

فصل دوّم:سنّت نبوى– تدوین السُنّة

رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  در طول دوران نزول وحى  شارع دین بوده و در انجام تبلیغ وبیان دین از هیچ کوششى  فروگذار نکرد :« هُدًى  لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدى  وَالْفُرْقَانِ »[۱] ؛مردم را راهبر و دارنده دلایل آشکار هدایت و میرزان تشخیص حق ازباطل است .و آن حضرت  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  از جهت عمل و گفتار ، اسلام مجسَّم بود بطورى  که باوجود کاملى  که داشت مجسمه ‏اى  براى  شرعیت شد و سیره و رفتار و کردار و
گفتار آن حضرت سرمشقى  نیکو و دلیلى  براى  قوانین دینى  در میان مسلمین گشت .قرآن کریم بر حُسن اقتداى  به آن حضرت و پیروى  از اوامر و نواهى  ایشان تصریح دارد و خداوند متعال مى ‏فرماید :« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »[۲] ؛همانا براى  شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى  نیکوست .

ادامه‌ی خواندن