بایگانی برچسب: صحيح بخارى

عثمان و اجتهاد- اختلاف در وضوچرا؟

عثمان و اجتهاد- اختلاف در وضوچرا؟

در کشاکش این رویدادها و قبضه امور به وسیله جریان اجتهاد و رأى  ،زمینه ‏اى  برایشان فر اهم آمد تا سیره ابوبکر و عُمَر را در کنار کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ به عنوان رکن سوّم شریعت ـ مطرح سازند . و بعد از عُمَر بر هرکس که عهده‏ دار خلافت شود شرط کردند که به این قاعده برآمده از اجتهادشان پاى ‏بند باشد .عثمان آن را پذیرفت و امام على   علیه ‏السلام با شدّت تمام از قبول این شرط(عمل به سیره شیخین) سرباز زد ؛ زیرا پذیرش  آن به معناى ِ دست کشیدن ازمکتب تعبّد محض ، و عضویّت در گروه اجتهاد و رأى  بود .پیداست که عبدالرحمن بن عوف با این شرط ، مى ‏خواست عثمان را به عمل ، طبقِ اجتهاداتِ  شیخین مُلزم سازد و دائره شرعیّت اجتهاد را به آن دومنحصر سازد ، لیکن واقعیّتى  که پس از آن خود را نمایاند بر خلافِ خواسته ابوبکر و عمر و ابن‏عوف شد ؛ چراکه اندیشه اجتهاد ـ به خودى  خود ـ چهارچوب مشخصى  را برنمى ‏تافت .

ادامه‌ی خواندن

مجتهدان در زمان پیامبرص- اختلاف در وضوچرا؟

مجتهدان در زمان پیامبرص- اختلاف در وضوچرا؟

مجتهدان در زمان پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  براى  خود نقش ویژه‏ اى  قائل بودند ، به گونه ‏اى  که به خود اجازه مى ‏دادند اَعمالى  را که پیامبر از آنها نهى  کرده یا امرنفرموده است ، انجام دهند و از حد خود فراتر روند و مانند یک تن همانندپیامبر اعتراض کنند و در برابر نصّ صریح ، اجتهاد بورزند . ماجراى  خالد بن ولید با بنى  جُذَیْمَه در سال هشتم هجرى  از این نمونه‏ هاست . پیامبر ، خالد را براى  دعوت بنى  جُذَیْمَه به اسلام ـ و نه جنگ با آنها ـ فرستاد . خالد به آنها دستور داد سلاح بر زمین نهند ، چون آنها این کار را کردند فریبشان داد و به جهتِ خون بهایى  که میان خالد و آنها درجاهلیّت وجود داشت ، به کشتار آنان دست یازید . چون این خبر به پیامبر رسید ، دست‏ها را به آسمان بلند کرد و فرمود :

ادامه‌ی خواندن

تحریفات آشفته-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

تحریفات آشفته-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

اهل سنّت مى   ‏پندارند که مى   ‏توان بى   ‏اساس و ملاک ، لفظ «صدّیقه» را بر افراد اطلاق کرد ، یا امکان جاى    گزینى    آن به احادیثِ مشابه دیگر ـ که در خدمت مصالح آنان است ـ وجود دارد ؛ لیکن بررسى    و پژوهش ، حقایقى    را براى    ما روشن مى   ‏سازد که برخلاف پندار آنان است .مدائنى    در کتاب «الأَحْداث» روایت کرده است که : معاویه ـ فرزند ابو سفیان ـدستور داد در فضائل عثمان حدیث بسازند ، و چون حدیث درباره عثمان زیاد ساخته شد و انتشار یافت ، برایشان نوشت :«آن گاه که این نامه ‏ام به دستتان رسید ، مردم را به [ نقل ] روایت درباره فضائل صحابه و خُلَفاى    نخستین فرا خوانید ؛ و هیچ خبرى    را که یکى    ازمسلمانان درباره ابو تُراب روایت مى   ‏کنند وانگذارید مگر اینکه [ خبرى    ]متناقض با آن را در باره صحابه [ بسازید ] و براى    من بفرستید ، چه این کارنزد من پسندیده ‏تر است و بیشتر شاد مى ‏شوم و براى  پایمالى    و باطل ساختن حجّت ابو تُراب و شیعه ‏اش کارسازتر مى   ‏باشد ، و از مناقب عثمان و فضل او برآنان سخت‏تر است .

ادامه‌ی خواندن

منزلتِ صدّیقه طاهره علیهاالسلام-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

منزلتِ صدّیقه طاهره علیهاالسلام-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

صدّیقه ، فاطمه زهرا  علیهاالسلام حلقه پیوند میانِ نُبوّت و وِصایت است ؛ زیرا او دخترپیامبر است و همسرِ وصى  ّ [ و جانشین او ] ، و فرزندانش همان اوصیائى   [ هستند ] که میراث‏ هاى   پیامبران به آنها پایان مى  ‏یابد[۱] ؛ و فاطمه  علیها السلام نورى   است که از صُلب پیامبر ،محمّد  صلى  ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  درخشید . آن گاه با نورى   تلاقى   کرد که از صُلب ابى   طالب تابید . از این روعلى   و فاطمه آمیزه آن نور الهى  اند که پیش از آدم  علیه ‏السلام آفریده شد .زیرا ـ پیش از این گذشت ـ که احمد در فضائل الصحابه ۲ : ۶۶۲ ، از پیامبر صلى  ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت کرده است که فرمود :«من و على  بن ابى   طالب از یک نور آفریده شدیم پیش از آنکه خدا آدم رابیافریند … چون خدا آدم را آفرید این نور را در صُلبش قرار داد تا در صُلب
عبدالمطَّلِب از هم جدا شدیم ؛ پس جزئى   از آن در صُلب عبداللّه‏ قرار گرفت و جزءدیگر در صلب ابى   طالب» .امام على    علیه ‏السلام و صدّیقه زهرا  علیهاالسلام در کلمات و خطبه‏ هاشان به این حقایق اشاره کرده‏ اند ، حضرتِ فاطمه  علیهاالسلام در خطبه‏ اش مى  ‏فرماید :«و گواهى   مى  ‏دهم که پدرم محمّد بنده خدا و رسول اوست ، او را پیش از آنکه به نبوّت بفرستد انتخاب کرد و برگزید ، و قبل از آنکه او را برگزیند پیامبر[ خود ] نامید ، و پیش از آنکه مبعوثش کند بر دیگران او را برترى   بخشید .

ادامه‌ی خواندن

مقدّمه وپیش‏ گفتار-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

مقدّمه وپیش‏ گفتار-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

پژوهشى  پیرامون اختصاص«لقب صدّیق»به حضرت امام على   علیه ‏السلام و حضرت فاطمه زهرا  علیهاالسلام   نویسنده :سیّد على  شهرستانى    ترجمه :واحد پژوهش بخش فرهنگى  مؤسسه حضرت امام هادى علیه الصلوة والسلام
« … اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى  مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ ، وَصَلِّ عَلَى  الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ ،الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ ، التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ ، الرَّضِیَّةِ الْمَرْضِیَّةِ ، الزَّکِیَّةِالرَّشِیدَةِ ، الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ ، الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا ، الْمَمْنُوعَةِ إِرْثَها ،الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا ، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ، الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا ، فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ ، وَبَضْعَةِ لَحْمِهِ ، وَصَمِیمِ قَلْبِهِ ، وَفِلْذَةِ کَبِدِهِ ، وَ النُّخْبَةِمِنْکَ لَهُ ، وَالتُّحْفَةِ ، خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ وَحَبِیبَهُ الْمُصْطَفى  ، وَقَرِینَهُ الْمُرْتَضى  ، وَسَیِّدَةِ النِّساءِ ، وَمُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیاءِ ، حَلِیفَةِ الْوَرَعِ وَالزُّهْدِ ،وَتُفَّاحَةِ الْفِرْدَوْسِ وَالْخُلْدِ الَّتِی شَرَّفْتَ مَوْلِدَها بِنِسآءِ الْجَنَّةِ ،وَسَلَلْتَ مِنْها أَنْوارَ الْأَئِمَّةِ ، وَأَرْخَیْتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْها صَلاةً تَزِیدُ فِی مَحَلِّها عِنْدَکَ ، وَشَرَفِها لَدَیْکَ ، وَمَنْزِلَتِها مِنْ رِضَاکَ ، وَبَلِّغْها مِنَّا تَحِیَّةً وَسَلاماً ، وَآتِنَا مِنْ لَدُنْکَ فِی حُبِّهافَضْلاً وَإِحْسَاناً ، وَرَحْمَةً وَغُفْراناً ، إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْکَرِیمِ» .« موسوعة الزیارات المعصومین  علیهم ‏السلام ۱ : ۲۸۷»

ادامه‌ی خواندن

نشانه‏ ها و روش‏ ها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

نشانه‏ ها و روش‏ ها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

با مراجعه به زندگى ‏نامه ابن عربى  ، مى ‏توان دریافت که مکتب وى  از مکتب شیعه و تشیّع (و از هر آنچه اهل بیت بیان داشته‏ اند) جداست و نشانه‏ هاى  تسنّن عمیق در عرصه‏ هاى  مختلفى  که وى  در آنها سخن مى ‏راند ، بر وى  آشکارمى ‏باشد .ما در این فصل ، نمونه ‏هاى  پراکنده‏اى  از این نشانه‏ ها را مى ‏آوریم که این حقیقت را تأکید مى ‏کند . ادامه‌ی خواندن