بایگانی برچسب: شافعى

زیارت در سیره پیامبر اکرم ص-جایگاه زیارت

زیارت در سیره پیامبر اکرم ص-جایگاه زیارت

زیارت قبور وسیله ‏اى  بر یادآورى  معاد

اعتقاد به معاد از مهم‏ترین اصول اعتقادى  در اسلام است ، قرآن کریم در آیات فراوانى  به این مسئله پرداخته است ؛ و از این رو اهتمام و یادآورى  مستمرّ آن ، به راستى  ، امرى  ضرورى  است ؛ به جهت [ تأثیر و نقش سازنده آن ] در تربیت انسان ، و
صیانت نفس او از لغزیدن در گودال‏هاى  هلاکت ، و افتادن در دام‏هاى  شیطان ، ودل‏بستگى  به ظواهر فریبنده و پرزرق و برق دنیا .زیارت قبور و ایستادن بر مزار مردگان و آمرزش طلبیدن و دعا برایشان ودرخواست نزولِ رحمت الهى  بر آنها ، یکى  از مهم‏ترین وسایل تذکّر و توجّه به این مسأله را مى ‏نمایاند ؛

ادامه‌ی خواندن

زیارت در قرآن و سُنّت-جایگاه زیارت

زیارت در قرآن و سُنّت-جایگاه زیارت

زیارت در قرآن کریم

از آیات قرآن شریف که به آن بر مشروعیّت زیارت استدلال شده ، این سخن خداى  متعال است :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۱] و اگر آنان هنگامى  که به خویشتن ستم کردند نزد تو بیایند ، پس از خداطلب مغفرت کنند ، و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، البته خدا را بسیار توبه ‏پذیر ودل‏رحم و مهربان خواهند یافت .شریف نورالدین سمهودى [۲] به نقل از سبکى  مى ‏گوید :این آیه دلالت دارد بر تشویق به رفتن سوى  رسول خدا ص و استغفارنزد آن حضرت ، و آمرزش خواستن پیامبر براى  آنان ؛ و این رُتبه به مرگ پیامبر ص قطع نمى ‏شود .اینکه فرمود : « وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ » عطف به « جَاؤُوکَ » است ، از این رواقتضا ندارد که استغفار پیامبر بعد از استغفار آنان باشد ؛ افزون بر این ،ما این را نمى ‏پذیریم که آن حضرت ، پس از مرگ ، آمرزش نمى ‏طلبد ؛زیرا در زمان حیاتش این کار صورت گرفت[۳] ،

ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل چهارم : – تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل چهارم : – تدوین السُنّة

بى ‏نیازى  از تدوین به وسیله از بر کردن

 از جمله چیزهایى  که در توجیه منع از تدوین ذکر مى ‏شود این است که مسلمین در صدر اسلام نیازى  به گرد آوردن حدیث در کتاب نداشته ‏اند ، چون برحافظه خویش تکیه داشته و از قوّه حافظه بسیارى  بالایى  برخوردار بوده ‏اند بطورى  که در این باره در سطح خارق العاده ‏اى  قرار داشته‏ اند . این توجیه از ابو سعید خدرى  ـ که از بزرگان منع از تدوین است ـ نقل شده است مى ‏گوید :رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم  براى  ما سخن مى ‏گفت و ما از بر مى ‏کردیم ، شماهم از ما (بشنوید و) از بر کنید همانگونه که ما از پیامبرتان (شنیدیم و) از بر کردیم [۱] .از ابو موسى  اشعرى  نقل شده است که وقتى  نوشته‏ هاى  پسرش ابو برده را به نزدش آوردند آب طلبید و آنها را شست و گفت :از بر کنید همان گونه که ما از بر کردیم[۲] .ابوطالب مکّى  گوید :طبقه اوّل تابعین نوشتن حدیث را نمى ‏پسندیدند و مى ‏گفتند : از برکنید همان طور که ما از بر کردیم [۳] .

ادامه‌ی خواندن

جواز تدوین حدیث فصل ۱ – تدوین السُنّة

جواز تدوین حدیث فصل ۱ – تدوین السُنّة

جواز تدوین حدیث در طى دوره رسالت و دلایل کسانى  که به جواز تدوین حدیث در آن دوران معتقدند

این بخش شامل فصل‏هاى  ذیل مى ‏باشد :
مقدّمه : اصل در حکم تدوین حدیث چیست ؟
فصل اوّل : عرف عقلاء در تدوین حدیث و جایگاه شرع در آن عرف .
فصل دوّم : سنّت نبوى  در تدوین حدیث .
فصل سوّم : اجماع اهل بیت پیامبر  علیهم ‏السلام بر تدوین حدیث
فصل چهارم : سیره مسلمین در تدوین حدیث .
خاتمه : خلاصه و نتیجه ‏گیرى  .

ادامه‌ی خواندن

فصل چهارم بخش دوم– بی بنیاد

فصل چهارم بخش دوم– بی بنیاد

[ مخالفت وهّابیّه ]

اى  بندگان خدا ، بیدار شوید [ و به خود آیید ] و به حق باز گردید ، و به شیوه سلف مَشى  و حرکت کنید و باز ایستید ، شیطان شما را تحریک نکند و تکفیر اهل اسلام رادر نظرتان بیاراید ، و شما مخالفت مردم را با خودتان میزان و معیار کفر شان قراردهید ، و موافقت آنها را با خودتان ملاک اسلام .پس در این صورت [ باید گفت ] « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ » به خدا ایمان آوردیم وبه آنچه از سوى  خدا بر مرادش و مقصود پیامبر ش آمد ، ایمان داریم .خدا ما و شما رااز پیروى هواهاى نفسانى  نجات بخشد .

ادامه‌ی خواندن

علّت نام‏گذارى پیروان خلفا به اهل سنّت و جماعت – جُستارى در تاریخ حدیث

علّت نام‏گذارى پیروان خلفا به اهل سنّت و جماعت – جُستارى در تاریخ حدیث

در سبب نامیدن اهل سنّت به «اهل سنّت و جماعت» چهار نظر هست :
۱ . به این اسم نامیده شدند ؛ زیرا پیرو سنّت صحیح به دور از بدعت ، مى ‏باشند .
۲ . نام گذارى  آنها بدان جهت است که : بر سنّت‏هایى  که خلفا در وقایعِ پیش آمده بنیان گذاردند ، پایدار ماندند و دیگر چیزها را بدعت شمردند .
۳ . آنان پس از سال ۴۱ هجرى  (عام الجماعة) ، هنگام صلح امام حسن  علیه ‏السلام بامعاویه ، به این نام معروف شدند . در این سال ، لعن امام على   علیه‏ السلام در سخنرانى ‏ها سنّت شد ، و اسم «اهل سنّت» براى  مخالفان امام على   علیه‏ السلام و یاران مدرسه خلفا پدید آمد .

ادامه‌ی خواندن