باب نهم بخش ۲ -نقدوهّابیان درباره زیارت
[ ادراک و احساس ]
اَحادیثى که درباره عذاب قبر هست و به حدّ تواتر مى رسد (و
بخارى و مسلم و دیگران روایت کرده اند و اهل سنت به مدلول آنهااجماع دارند) بر درک و فهمِ میّت ، دلالت مى کند . از بهترین این اَحادیث ، روایتى است که از ابوبَکْرَه نقل شده است ، وى مى گوید :در حالى که با شخص دیگرى به همراه پیامبر صلى الله علیه وآله قدم مى زدیم ، پیامبر صلى الله علیه وآله به دو قبر درآمد و فرمود : «صاحب این دو قبر ، هم اکنون در قبرشان عذاب مى شوند ، کدام یک از شما چوبى از این نخل برایم مى آورد ؟» .من به رفیقم پیشى جستم ، شاخه بى برگى را از نخل
شکستم و آوردم . پیامبر صلى الله علیه وآله آن را از بالا دو نیم کرد ،نصفى را روى یکى از آن دو قبر و نصفِ دیگر را روى
دیگرى گذاشت و فرمود : تا زمانى که این چوبها تازه اند ، بر این دو سخت گرفته نمى شود ! این دو ، به جهت غیبت و [ ناپرهیزى از ] ادرار ، عذاب مى شدند .
کراهت از دَه – منهاج بدعت
گوید : از نادانى هاى شیعه یکى کراهت از عدد ده ـ یا انجام کارى که شمارش به ده رسد ـ مى باشد حتّى در ساختمان ، ده ستون نمى سازند و ده تیر در بنا به کار نمى برند ، و دیگر چیزها ؛ زیراعشره مُبَشَّرَه[۱] را جز على دشمن مى دارند .
و جاى تعجب است که آنان لفظ نُه را دوست مى دارند ولى نُه تاى از ده تا را دشمن (منهاج السنّه ۱/۹) .و در جلد ۲/۱۴۳ گوید : از تعصُّب رافضیان این است که عدد ده را به زبان نمى آورند و جاى آن «نُه و یک» مى گویند و در ستونها یادیگر بناهاى خود ، تعداد آنها را ده قرار نمى دهند [ و ] کوشش دراحتراز از عدد ده را در بسیارى از کارهاشان رعایت مى کنند .پاسخ :آیا براى کسى که خود را «شیخ الاسلام» مى نامد این عیب نیست که در بین مسلمانان این رسوایى را در کتابش منتشر سازد ؟ و درخلال آن ، این مطلب واهى را تکرار کند ؛ مثل اینکه تحقیق بى سابقه یا فلسفه مترقى یا حکمت رسائى ـ که امت اسلامى رازنده کند ـ آورده است !اما از این عجیبتر ، قصه مردى است که خود را به علم وفضیلت نسبت دهد آنگاه چون سخنى بگوید دروغ درآید ، چون به کسى نسبت دهد ، برخلاف باشد ، گفتارهایش ـ در ترازوى سنجش ـ به سخنان چوپان بُزها (بلکه از آنها پایینتر) ماند !