ابوبکر و صدّیقیّت۱-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب
حالْ درنگى در [ شخصیّت ] ابوبکر داریم تا ببینیم آیا به راستى او صدّیق بود یااینکه «صدّیق» على بن ابى طالب علیه السلام است ؟این کار را به دور از زمینه هایى که هر طرف باور دارند پى مى گیریم ؛ یعنى شخصیّت این دو را از میانِ گفتار و کردار خودشان بررسى مى کنیم نه از خِلال سخنانِ پیروانشان .پیداست که صدق و راستى در مقابل کذب و دروغ است ؛ پس اگر صدّیقه ، فاطمه در سخنش مُحِق باشد [ و راست بگوید ] ، صدّیق ابوبکر دروغگو است ؛ و همچنین اگر على بر حق باشد ، لازم مى آید که طرف دیگر باطل باشد .اکنون با نمونه هایى ـ از کلمات و دیدگاه هاى صاحب نظران دو دیدگاه ـ در امورى که اختلاف شده ، درمى یابیم که چه کسى راستگو است و چه کسى دروغگومى باشد . پس از آن بر واژه «صدّیق» تأملى مى کنیم تا دریابیم که کدامیک از این دو ـ براساس داده ها ـ بر آراستگى به این صفت سزاوارترند . ادامهی خواندن ←
قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
سرآغاز
بزرگداشت شخصیت هایى که با امام على علیه السلام و اهل بیت آن حضرت دشمنى داشتند ، از سوى ابن عربى ، تنها به کسانى که در آغاز ، خلافت را از او غصب کردند ، منحصر نمى شود ، بلکه سوى هر کسى ادامه مى یابد که حضرت على علیه السلام را خوش نمى داشت و دشمنان آن حضرت را یارى مى رساند و در مقامِ بدگویى از فرزندان على و شیعیانِ او برمى آمد .ابن عربى ، این شخصیتها را بزرگ مى دارد و اوصافى را براى آنها مى تراشدو اَلقابى را بر آنها مى افکند و مقامهاى ستوده و بى مانندى را به آنها نسبت مى دهد ، با اینکه آنان (اگر از کسانى نباشند که دیگران را بر ضدّ اهل بیت یارى وپشتیبانى مى کردند) از موالیان اهل بیت علیهم السلام به شمار نمى آیند یا دست کم در غیرمسیر اهل بیت علیهم السلام راه مى پیمودند .