فصل دوازدهم حَقیقت اسلام و ویژگى مسلمان-بی بنیاد
[ حقیقت اسلام و صفت مسلمان ]
بایسته است این رساله را به احادیثى که پیامبر صلى الله علیه وآله درباره ویژگى مسلمان بیان کرده به پایان بریم .
حدیث اوّل :
حدیث اوّل ، حدیث عمر است [ که در آن آمده ] جبرئیل علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه وآله درباره اسلام پرسید ، آن حضرت فرمود :اینکه شهادت دهى خدایى جز خداى یکتا نیست و محمّد رسول خداست ، و نمازرا به پاى دارى و زکات بدهى و رمضان را روزه بگیرى و اگر استطاعت یافتى حج گزارى .
جبرئیل گفت : راست گفتى ، از ایمان مرا آگاه ساز ، فرمود :اینکه به خدا و ملائکه و کتابهاى او و پیامبرانش و روز آخر ایمان آورى ، و به قَدَر و خیر و شرّش مؤمن باشى .جبرئیل گفت : راست گفتى ، از اِحسان به من خبر ده ، فرمود :اینکه خدا را بپرستى چنان که گویا تو را مى بیند ؛ زیرا اگر تو او را نمى بینى ، او تو رامى بیند .جبرئیل گفت : راست گفتى ، …در این حدیث آمده است که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود : این جبرئیل نزدتان آمده ، دینتان رابه شما مى آموزد .این حدیث را مسلم روایت کرده[۱] ، و بخارى مضمون آن را آورده است [۲] .
ادامهی خواندن ←
نکته هایى درباره احتجاج حضرت زهراع– جستارى در تاریخ حدیث
این بخش از گفتارِ حضرت فاطمه علیهاالسلام چیزهایى را براى ما روشن مى سازد :نخست : متهم بودن ابوبکر و یارانش به ارث نبردنِ حضرت فاطمه علیهاالسلام کلامِ حضرت زهرا علیهاالسلام صریح است در اینکه ابوبکر و اطرافیانش ، مى پنداشتند :حضرت زهرا علیهاالسلام منزلتى ندارد و از پدرش ارث نمى برد !این پندار ، برخلافِ احکام قرآن در زمینه وصیت و ارث است ؛ چگونه ابوبکر ازپدرش ارث مى برد و حضرت زهرا علیهاالسلام از پدرش ارث نمى برد ؟!این رفتارِ ابوبکر ، سخن او را درباره ارث ننهادن انبیا ، پوچ مى سازد ؛ زیرامیراث خواهى به شاهد گرفتن و شاهد آوردن نیاز ندارد . اینکه ابوبکر شاهد خواست ، ازهدیه بودن فدک خبر مى دهد ، هدیه اى که رسول خدا صلى الله علیه وآله به حضرت فاطمه علیهاالسلام پیشکش کردند .کتابهاى حدیث و تاریخ به روشنى گزارش مى دهند که اُمّ ایمن و حضرت على علیه السلام براى حضرت فاطمه علیهاالسلام شهادت دادند ،
نابودسازی ارزش هاى معنوى – جستارى در تاریخ حدیث
زندگى جاهلیت بر پرستش بتها و چند خدایى بنا یافته بود و نگاهشان به پدیده ها نگاهِ مادى بود . اسلام آمد تا این افکار را تغییر دهد و آنان را به خداى واحدِقهّار فراخواند و پدیده هاى غیبى را بشناساند .مشرکان زمینه اینگونه رویکردها را نداشتند و بر پیامبر صلى الله علیه وآله اعتراض مى کردند ؛زیرا کُنه و حقیقت این تعالیم را درنمى یافتند ، و همواره درگیر این پرسشها بودند :چرا پیامبر فرشته اى با عظمت نیست ؟
چرا او [ گنجینه هایى از ] طلا ندارد ؟
چگونه خدا مردگان را زنده مى سازد ؟
نقدِ کلام ذَهَبى – جُستارى در تاریخ حدیث
ذهبى پس از آنکه مُرسَله ابن اَبى مُلیکه را نقل مى کند ، مى نویسد :إنّ مرادَ الصدّیق التثبُّت فی الأخبار والتَحَرّی ، لاسدّ باب الروایة … ولم یقل حسبنا کتاب اللّه ، کما تقول الخوارج ؛[۱]مقصود ابوبکر احتیاط در اخبار و به دست آوردن اطمینان بود نه بستن باب روایت … و نگفت : «کتاب خدا ما را بسنده است» ؛ چنان که خوارج این جمله را بر زبان آوردند .بخشِ نخستِ این سخن با این کار که ابوبکر کتابش را سوزاند ، نمى خوانَد ، بلکه منعِ حدیث ، عدم قصدِ احتیاط و بررسى را تأکید مى کند ؛ زیرا کسى که خواستاردستیابى به اطمینان است درانتخاب وتصحیح مى کوشد ، نه در نابود کردن و محوساختن ! شایسته بود ابوبکر صحابه را گرد مى آورد و درباره صحّت همه احادیث آن مجموعه ، نظر آنها را جویا مى شد و به ویژه درباره احادیثى که از اشخاص مورداطمینان و اعتماد شنیده بود ،[۲]
مقدمه مؤسسه – جُستارى در تاریخ حدیث
(بازشناسى ریشه هاى جاهلى در پدیده منع تدوین حدیث)
تألیف
سیّد على شهرستانى
گزینش و پارسى گردانى ِ
بخش فرهنگى مؤسسه حضرت امام هادى علیه الصلاة والسلام
به پیشگاه بزرگ بانوى اسلام که در برابر جاهلیّتِ باز آمده خودگزینانِ سقیفه ایستاد و بانگ زد :هان اى مردمان ،من فاطمه ام … مقدمه مؤسسه رسول خدا صلى الله علیه وآله ، نویسندگانى داشتند که وحى را مى نگاشتند (= کاتبان وحى ) وتعدادى بودند که نامه هاى ایشان و عهدنامه ها را کتابت مى کردند .این مطلب حتمى تاریخى بدین معناست که در طول رسالت پیامبر نوشته هاى ِبسیارى پدید آمد . همچنین بیش از پنجاه تن از صحابه ، حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله رامى نوشته اند :حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام ،عبداللّه بن عمرو بن عاص ،جابر بن عبداللّه انصارى ،سَمُرة بن جُندَب ،سعد بن عباده انصارى ،عبداللّه بن عبّاس و …آثارى که از این صحابه ماند در دوره هاى بعد به کار گرفته شد و نگارش هایى در پى ِ سفارش رسول خدا صلى الله علیه وآله به ثبت حدیث خویش ، شکل گرفت .