فصل چهارم :بخش۳ –تدوین السُنّة
دوره دوّم : دوره تابعین
تابعین ملتزم به اباحه تدوین بودند و آن را همچون یک کار واجب پیشه خودساخته بودند و آنچه در این دوره اتفاق افتداه وملموس است این است که توجیهات شایع در منع حدیث ، همچون ترس از قاطى شدن قرآن با غیر قرآن ،یا ترس از مشغول شدن به غیر قرآن ، یا ناآشنا بودن مردم به نوشتن و دیگرتوجیهاتى که در بخش دوّم این کتاب خواهد آمد ، جملگى رنگ باخته و رسوا وغیر قابل ذکر گشت و قانع کننده به حساب نیامد .علماء تابعین بر نوشتن حدیث با اصرار عجیبى در سخت ترین و دشوارترین
شرایط پافشارى مى کردند .بلقینى گوید :از میان تابعین کسانى که نوشتن حدیث را مباح دانسته اند فراوانندمانند : حسن بصرى ، عطاء ، ابو قلابه و ابو ملیح[۱] .
فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة
۸ ـ رافع بن خدیج انصارى (م۷۴)مسلم در صحیح خود به نقل از نافع بن جبیر آورده است : مروان اموى براى مردم خطبه خواند و درباره مکّه و اهل آن و حرمتش سخن گفت،امّا از مدینه
واهل آن وحرمتش سخنى نگفت ، از این جهت رافع بن خدیج او را خطاب کردو گفت : چرا مکّه و اهل آن و حرمتش را متذکّر شدى امّا از مدینه واهل آن وحرمتش چیزى نگفتى ؟ در حالى که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از مشرق تا مغرب این
شهر[۱] را حرام دانست و این در پوست دباغى شده خَولانى [۲] نوشته شده و دردست ماست ، اگر خواستى آن را برایت مى خوانم[۳] .و قبلاً ذکر شد که رافع بن خدیج از کسانى بود که از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم براى نوشتن حدیثش اجازه خواستند و آن جناب نیز به آنان اجازه داد و فرمود : «به نقل از منبنویسید اشکالى ندارد»[۴] .
ادامهی خواندن ←
فصل سوّم : بخش۲– تدوین السُنّة
ذهبى را ـ که از مورّخین بزرگ اسلام بوده و از کسانى است که شرح حال بزرگان را مى گوید ـ مى بینیم که در شرح حال امام منتظر ـ حضرت مهدى علیه السلام ـ مى گوید :نفر پایانى این دوازده سرور ، که شیعه امامیه معتقد به عصمت آنان هستند … محمّد همان کسى است که مى پندارند همو جانشین (پدرش) و حجّت است و همو صاحب الزمان است … و او زنده است و نمى میرد تا وقتى که خروج نموده و زمین را پر از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد .ما هم بخدا همین را دوست مى داریم …و مولاى ما على : از خلفاى راشدین …و دو پسرش حسن و حسین ، دو نوه رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم دو آقاى جوانان اهل بهشت ، آن دو اگر خلیفه مى شدند البته براى این کار شایسته بودند .و زین العابدین ، با منزلتى بزرگ و از سروران علماى عامل است که شایسته امامت است !
فصل دوّم:کتاب على ع– تدوین السُنّة
خبر این کتاب به صورت گسترده منتشر شده و بین مسلمانان مشهور مى باشدو بخصوص محدّثان درباره وجود آن اتفاق نظر دارند و خبر این کتاب را علماءشیعه و غیر آنها نقل کرده اند ، امّا ائمّه اطهار ـ اهل بیت پیامبر علیهم السلام که نسبت به آنچه در خانه(ى پیامبر) است آگاه تراَند ـ درباره گستردگى و حجم زیاد این کتاب و این که دربر دارنده علوم فراوانى است تصریح نموده و فرموده اند : آن صحیفه اى است که طولش هفتاد ذراع [۱] است و رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم آن را برعلى علیه السلام املاء فرمود ، و امام علیه السلام هم آن را با خط خودش نوشت و آن اولین کتابى است درزمان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم که علم در آن گرد آمده است و دوازده امام از نسل پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آن کتاب را از یکدیگر به ارث مى برند[۲] و آن را چنین وصف فرموده اند که :