ردّبعضى از شبهات پیرامون زیارت۳-جایگاه زیارت
بحث ما حول جواز زیارت و استحباب آن دور مى زند و جواز گذاشتن علامت ونشان بر قبر ، و این بحث ارتباطى به لفظ «مشهد» و لغت آن ندارد ؛ ما بعض آنچه راپیرامون موضوع بحث از پیامبر ص و اهل بیتش وارد شده آوردیم ؛ و نیز روشن شدکه آنان ، با گفتار و کردارشان ، مؤمنان را بر [ زنده نگه داشتن ] این شعائر تشویق مى کردند ، با چشم پوشى ازنامهایى که بر قبر اطلاق مى شود ـ «مشهد» یا «مزار» یا«ضریح» یا «مَدْفَن» ـ زیرا این نامها در حکم تغییرى پدید نمى آورد .افزون بر این ، کلام پیشین ابن تیمیّه و سخن لاحق او ـ بر فرض ثبوت آن ـ او رانفعى نمى بخشد ، و نمى تواند دلیلى بر اثبات عدم جواز زیارت قبر پیامبر ص باشد ؛
سیره مسلمانان-جایگاه زیارت
سیره مسلمانان درزیارت پیامبر ص
مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم ص به زیارت آن حضرت اهتمام مى ورزیدند ، و به ویژه پس از هجرت ـ طبقات مختلف مردم ـ با شوق و حسرت روزافزون ، نزد پیامبر ص حاضر مى شدند تا از فیض نورانى جوشان وجود آن حضرت بهره ببرند ، و کلام شریف او را به گوش جان بشنوند و از سلوک و رفتارمبارکش درس آموزند .پس از وفات پیامبر ص ـ در طى قرون گذشته تا به امروز ـ مسلمانان به زیارت مرقد مطهّر آن حضرت شتافته اند ، و در تاریخ چیزى را نمى یابم که بر ترک این سنّت مبارک دلالت کند ؛ صحابه ـ از مهاجران و انصار ـ پیوسته براى زیارت پیامبر ص ونماز در مسجدش ، روى مى آوردند ، و بعد از آنان تابعین [ و نسل پس از صحابه ]همین شیوه را پیمودند ، و به همین ترتیب این سیره نسل اندر نسل تا روزگار مااستمرار یافت .
دروغ شمردن حدیث حق مدارى امام على ع– منهاج بدعت
[ مى ]گوید : این حدیث که گویند : رسول خدا صلى الله علیه وآله گفته است :عَلَیّ مَعَ الحقّ والحقُّ مع علیّ یدور معه حیثُ دار ، ولن یَفْتَرِقا حتّى یَرِدا علیَّ الحوض ؛على با حق و حق با على است ، هر کجا او باشد حق بدان سو مى گراید و ازهم جدا نمى شوند تا در حوض کوثر به من بازگردند .[ این سخن ] از بزرگترین دروغها و نادانى ها است ؛ زیرا این حدیث را احدى از پیغمبر صلى الله علیه وآله نقل نکرده ـ نه به اسناد صحیح ، ونه به اسناد ضعیف ـ و آیا دروغگوتر از او (علاّمه حلّى ) کسى پیدامى شود که از صحابه و علماء روایت کند که آنان حدیث را روایت کرده اند ، ولى آن حدیث ـ به هیچ وجه ـ از احدى از آنها معرّفى نشده باشد ؟! بلکه این آشکارترین دروغ ها است .اگر گفته مى شد : بعضى روایت کرده اند و قابل قبول هم[ مى ]بود ، مى گفتیم : ممکن است ! ولى این حدیث قطعاً دروغى است که بر پیغمبر صلى الله علیه وآله بسته اند و سخنى است که پیامبر الهى از آن منزّه است ( منهاج السنّه ، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸) .پاسخ :امّا حدیث را گروهى از حفّاظ و بزرگان آنان نقل کرده اند ؛
بستن دروغ به آیه ولایت – منهاج بدعت
مى گوید : برخى از کَذّابان حدیثى افترا بسته اند مبنى بر اینکه :این آیه :« إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ »[۱] ؛تنها صاحب اختیار شما ، خدا و پیامبرش و کسانى از مؤمنان اندکه نماز بپاداشته در حال رکوع زکات مى دهند .درباره على و انگشترى اش که در نماز تصدّق کرد ، نازل شده واین مطلب ، به اجماع اهل علم ، دروغ است (منهاج السنه ۱/۱۵۶) .آنگاه بر دروغ بودن آن ، به اوهام و یاوه هائى استدلال مى کند که نمونه اجتهادات او را در مقابل نصوص ، زیاد دیده ایم ؛ مانند آنچه در حدیث رَدّ الشمس ـ که اشاره کردیم ـ مى گفت و آنچه در آیه تطهیر و آیه « قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى »[۲] و یا درحدیث مؤاخاة ، و امثال آن حدیث ـ از احادیث صحیحى که خواهدآمد ـ از بیانات او خواهیم دید .پاسخ :من نمى دانستم تا این حد تعصب هاى جاهلانه انسان را مجبوربه انکار حقایق ثابت کند که پندارد : آنچه را پیشوایان و حُفّاظ حدیث نقل کرده اند واسناد آن را به اشخاصى چون «امیرالمؤمنین» ،«ابن عبّاس» ، «ابى ذَر» ، «عَمّار» ، «جابر انصارى » ، «ابى رافع» ، «انس بن مالک» ، «سلمة بن کُهَیْل» ، و «عبداللّه بن سلام» مى رسانند ، از چیز هایى است که اجماع بر کذبش قائم شده است!