بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة
نهى شرعى از نوشتن حدیث
مهمترین چیزى که مانعین در صحّت منع از تدوین بدان تکیه کرده اندنصوصى است به نقل از پیامبر صلى الله علیه وآله که گویاى این است که آن حضرت از نوشتن حدیث نهى فرمود .پیش از آن که به این نصوص بپردازیم ، باید مقدمه اى بسیار مهم را متذکّر شویم و آن این که :مانعین با وجود این که به شدّت به دنبال اثبات منع بوده و مى خواهند بدان رنگ و لعابى شرعى و دینى ببخشند و با براهین متفاوت کوشش مى کنند مخالفین را ساکت کنند ، هیچ یک از آنان را ندیدیم که به این نصوص تکیه کند ویا این که منع را به شرع منسوب کند . در میان اخبارى که از عمر نقل شده است ـ که پیشوا و بزرگ مانعین است ـ خبرى نیافتیم که وى مانع را به پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نسبت
داده باشد بلکه وى و دیگر مانعین به توجیهات دیگر و مصلحت هایى که مدّ نظرشان بوده است روى آورده اند . و شکى نیست که اگر منع تدوین مستند به شریعت بود براى مانعین بهترین وسیله و بهانه بود که بدان پناه برده و دستاویزش شوند تا مخالفین خود را که تدوین را مباح مى دانند ، ساکت کنند[۱] .
خاتمه بخش اوّل–تدوین السُنّة
خاتمه بخش اوّل ؛ خلاصه و نتیجه گیرى
حال که به انتهاى بخش اوّل رسیدیم ، به اختصار مى گوییم : اسلام از لحظه آغازین ظهورش و از ابتداى بعثت رسول بزرگوار صلى الله علیه وآله وسلم با روشهاى گوناگون براصل نوشتن تأکید ورزیده و منتظر پدید آمدن بسترهاى مناسب در اوضاع جارى آن روز نشد تا اینکه فرهنگ مبتنى بر جهل و بى سوادى ـ که عرب بدان خو کرده بود ـ به سر آید و به صورت فرهنگى مبتنى بر کتاب ، نوشتن و «قلم و آنچه مى نویسد» تکامل یابد !چنان که در دیگر موارد نیز هرچه در جامعه آن روز تغییر داد منتظر تغییرعقاید ، افکار ، دانسته ها ، اخلاق ، سیره و سرشت مردم نشد بلکه با هرچه موافق نبود آن را با سرعت هرچه تمامتر مطابق با عناصر فرهنگ و تکامل مورد نظرخود تغییر مى داد .