منابع و مآخذ-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
۱ . قرآن کریم .
۲ . نهج البلاغه ، ۴ جلد ، دار المعرفه ، بیروت .
۳ . اَنصارى کوفى (م ۱۸۲ ه) الآثار .
۴ . ابن اَبى عاصم (م ۲۸۷ ه) الآحاد والمثانى ، ۶ جلد ، دار الدرایه : چاپ اول ،۱۴۱۱ه .
۵ . تُسْتَرى ، سید نور اللّه (م ۱۰۱۹ ه) احقاق الحق وازهاق الباطل ، ۳۲ جلد ـ باتعلیقات آیة اللّه مرعشى نجفى ـ کتاب خانه آیة اللّه مرعشى نجفى .
۶ . بخارى ، محمد بن اسماعیل (م ۲۵۶ ه) الأدب المفرد ـ تحقیق : محمد فؤادعبدالباقى ـ مؤسسة الکتب الثقافیه ، چاپ سوم ، ۱۴۰۹ ه .
۷ . شیخ مفید (م ۴۱۳ ه) الإرشاد ، ۲ جلد ، مؤسسه آل البیت ، قم . ادامهی خواندن ←
احادیث شیعه ۳ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
دو پرسش
در اینجا دو سؤال به ذهن مى آید :سؤال اول : آیا اُمّ کلثوم و زید در یک روز از دنیا رفتند یا نه ؟سؤال دوم : آیا تعمیم اَحادیثِ «میراث الغرقى والمهدوم علیهم» ( ارث کسانى که باهم غرق شده اند یا زیر آوار از بین رفتهاند و …) بر کسانى که ناگهان خودشان هلاک شدند ـ چنان که در روایتِ قَدّاح هست ـ امکان دارد یا خیر ؟
پاسخ سؤال اول
باید گفت که در این زمینه شتابان نمى توان پاسخ گفت ؛ زیرا روایات در این راستامختلف اند :ـ گاه تصریح شده که : زید بن عمر نوجوانى بود که درگذشت[۱] .ـ بار دیگر گفته شده که : وى مردى بود که از دنیا رفت [۲] .ـ در حدیثى هست که : زید و مادرش در یک روز جان دادند[۳] .ـ در برخى از نصوص هیچ قیدى وجود ندارد[۴] .ـ در حکایتى آمده که : وى در پى نزاع و درگیرى اى که میان بنى عُدى برخاست ،کشته شد[۵] .ـ نیز آمده است : عبدالملک بن مروان زید و مادرش را سَمّ (و زهر) خوراند و آن دو مُردند و این کار زمانى روى داد که به عبدالملک گفتند :
احادیث شیعه ۲ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
زید عالم و داراى فرزند
بعضى از مصادر و کتابها تصریح کرده اند به اینکه زید ازدواج کرد و داراى فرزندانى شد .* در پانویس تاریخ دمشق آمده است :زُبَیر مى گوید : زید بن عمر فرزندانى داشت [ همه از بین رفتند ] و[ نسل وى ] منقرض شدند[۱] . * زید بن عُمَر به همراه ابن عباس از علما به شمار مى رود ، [ و جایگاه وى ] پس ازمُعاذ بن جبل و عبداللّه بن مسعود و ابى دَرداء و سلمان [ مى باشد [۲]] . * معاویه با زید بن عمر داستانى دارد . این حکایت تأکیدى است بر اینکه وى مردى بود که مى توانست بر معاویه اعتراض کند و [ سخن او را ] نپذیرد و رد کند[۳] .* ابن مَعین در تاریخ خود نام چند نفر از فرزندان زید بن عمر را مى آورد ؛ مانندعبدالرحمن و محمد .این گزارشها بر ما روشن مى سازند که «زید» صغیر وکودک نبود ، بلکه مردى به حساب مى آمد و نزد تابعان جایگاهى داشت ، تا آنجا که او را از علما مى شمردند وهمتاى ابن عباس مى دانستند ؛
احادیث شیعه ۱ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
اخبارى در کتابهاى شیعه به چشم مى خورد که شبیه روایات اهل سنت است .این اخبار را مى کاویم تا روشن گردد آیا این دست احادیثِ مورد قبول شیعه مى باشد ؟ یا روایاتِ اهل سنت به مصادر حدیثى شیعه راه یافته و از آنجا به فقه وارد شده است ؟
۱ و۲ . چگونگى تکبیر بر میّت و نماز بر آن
شیخ طوسى در «الخلاف» مى گوید :مسئله ۵۴۱ . هنگامى که [ قرار باشد ] بر جنازه مرد ، کودک ، خنثى و زن نمازخوانده شود ، جنازه زن جلوتر از سایر جنازه ها ، رو به قبله ، قرار مى گیرد ، سپس خنثى ، کودک و … . دلیل ما بر این شیوه ، اجماع فرقه امامیه و روایات آنان مى باشد .عَمّار بن یاسر مى گوید :جنازه اُمّ کلثوم (دختر على علیه السلام) و فرزندش ـ زید بن عُمَر ـ را آوردند وحسن و حسین علیهماالسلام و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن عباس و ابوهُرَیْرَه همراه آن بودند ، جنازه پسر را پیش امام گذاشتند و زن را پشتِ آن ، وگفتند : این سنت پیامبر است[۱] .بعضى از علماى اهل سنت به این مسئله براى دلالت بر وقوع تزویج عمر با اُمّ کلثوم ، استدلال کرده اند تا ما را متقاعد سازند . ادامهی خواندن ←
بحث فقهی-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
اهل سنت بر این باورند که ازدواج عمر با اُمّ کلثوم صورت گرفت و به نصوص تاریخى و فروع فقهى بر آن استدلال مى کنند ، برخى از متون تاریخى را در این زمینه نقد کردیم ، اکنون به پارهاى از فروع فقهى مى پردازیم .
اَخبار کتابهاى اهل سنت
در اینجا نخست روایاتى را از کتابهاى اهل سنت مى آوریم : ادامهی خواندن ←
چکیده دیدگاه شیعه-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
اکنون خلاصه اى از گفته هاى شیعه امامیه را در این زمینه بیان مى کنیم ؛ زیرا بعضى از آنها به وقوع این ازدواج قائل اند و در توجیه آن از اجبار و اکراه سخن به میان مى آورند و اینکه ازدواج اُمّ کلثوم با عمر از روى رضایت نبود و بر این نگرش ، به دلایلى استدلال مى کنند که موارد زیر از آنهاست :ابوالقاسم کوفى روایت مى کند که عُمَر ، عباس را سوى على علیه السلام فرستاد تا از اوبخواهد که امّ کلثوم را به عقد عُمَر درآورد ، على علیه السلام از این کار خوددارى ورزید .عباس امتناع آن حضرت را به آگاهى عمر رساند ، عمر گفت : آیا از تزویجِ دخترش به من روى برمى تابد ؟ واللّه ، اگر او را به همسرى ام درنیاورد على را به قتل مى رسانم ! عباس على علیه السلام را از ماجرا آگاه ساخت و آن حضرت همچنان بر امتناع پایدارماند .
واکاوى سخن عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
با بررسى مآخذ این ماجرا درمى یابیم که بارِ سیاسى آن بیش از اَبعاد اعتقادى یاعاطفى آن است و عمر بن خطّاب به اندازه اى که در این ازدواج امور دیگر را مد نظرداشت ، در پى نَسَب و خویشاوندى و دامادى نسبت به [ خانواده ] رسول خدا نبود . اگر به راستى عمر قرابت با پیامبر را مى خواست و خود را تنها همدم شایسته براى اُمّ کلثوم مى دانست ، آیا از حُسن صحبت (و همدمى ) عمر بود که از ساق اُمّ کلثوم جامه پس زند یا او را به سینه اش بچسباند یا ببوسد یا … ؟!آیا اُمّ کلثوم ـ دختر على ـ از کنیزکان زرخریدى بود که ستبرى ساق ها وتندرستى شان مطلوب است تا کامروایى از آنها لذت بخشتر صورت گیرد و در
کامجویى بهتر باشند ؟! یا اینکه : اُمّ کلثوم ، کریمه بنى هاشم و دختر رسول خدا و على و فاطمه ، انسان آزادى بود که عمر ادعا کرد از راه ازدواج با او مى خواهد به خدا ورسولش نزدیک شود ! آیا به راستى عمر با این کارش ، مى خواست شایستگى اش را بنمایاند ؟ و اثبات کند که چونان او هیچ کس دیگر نمى تواند همسرى نیک و لایق براى ام کلثوم باشد ؟!
نگرش تاریخى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
واکاوى ازدواج عُمَر
پیش از ورود به اصلِ بحث ، لازم است دو مقدمه را بدانیم :
۱ . شناختِ دیدگاه اهل سنت نسبت به خلیفه و خلافت ، و اینکه آیا نزد آنان خلیفه ـ به نصّ ـ از سوى خدا و رسولش تعیین مى شود یا نه ؟ ۲ . دیدگاه آنان درباره خلیفه چیست ؟ آیا معصوم مى باشد یا یک انسان عادى است که به صواب مى رود و خطا مى کند ؟
مقدمه اول
باورِ اهل سنّت این است که به لزومِ نَصِّ خلیفه از ناحیه خدا و رسولش اعتقادندارند ، بلکه امر خلافت واگذار به امت است ؛ گاه به بیعت اهل حَلّ و عقد (خبرگان)یا بیعت دو یا یک نفر حاصل مى شود و زمانى به شورا و گاهى به اجماع و … به همین جهت ، هرکس انتخاب شود امام مسلمانان و خلیفه رسول خدا مى گردد . ادامهی خواندن ←