فقه اسلامى مراحل و دوره هاى گوناگون داشته است ، و شیوه ها و نگرشهاى مختلفى در تدوین آن دیده مى شود که مى توان آنها را روشهاى ویژه فُقَهاى اسلامى دانست ، بعضى به خلاصه نویسى بسنده کرده اند ، و برخى به تفصیل مطالب پرداخته اند ، کانون توجه گروهى آوردن دلیلها مى باشد ، و گروه دیگر بر فرعهاافزوده اند ، در این میان بعضى مسائل اختلافى و بعضى مسائل اتفاقى را یادآورشده اند ، و کسانى نیز به تدوین جوانب دیگرى از فقه همّت گماشته اند .این بررسى ها به صورت اصل و متن ، حاشیه و شرح ، نظم و شعر و … نوشته شده است . من از میان این شیوهها ، روشى را برگزیدم که به علتها و انگیزه هایى مى پردازد که به اختلاف مسلمانان در احکام شرعى انجامید . این روش بر آن است تااوضاع و احوال و بستر تشریع احکام را روشن سازد ، از اینرو با شیوه هاى پیشینیان ـ که به بررسى فرعها مى پرداختند ـ همسو نیست ،
بسم اللّه الرحمن الرحیم حمد و سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد وخاندانِ پاکش …حضرت سیّد ، علاّمه فهیم ، سیّد جعفر مرتضى عاملى (توفیقات تان مستدام باد) سلام ورحمت و برکاتِ خدا بر شما باد …برادر گرامى ام ، بحث شما در چنین جاهایى ، شکّى را که در ذهنم جولان داردمى زداید . اکنون دریافتم که باید تقلید کنم و فروع احکام را از مذهب آل بیت علیهم السلام فراگیرم . در این راستا ، سیّد مستبصر ، مرا در فهم شروط تقلید و سؤال از اَعلم مجتهدانِ زنده ، یارى رساند و گفت که اعمالِ گذشته ام ـ به خواستِ خداى متعال مُجزى است .بسیار بیمناکم از اینکه اهل سنّت ـ به طور عام ـ نواصب به شمار آیند ؛ چنان که تعبیر بعضى از علما (بر حسب آنچه من در رساله هاى عملى شان خواندم) همین است . از این رو ، مى پرسم : آیا در نظر مذهب حق [ تشیّع ] همه اهل سنّت ناصبى اند ؛ چراکه آنان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان از نسل آن حضرت را برنمى تابند !