بایگانی برچسب: اهل سنت

باب نهم بخش ۲ -نقدوهّابیان درباره زیارت

باب نهم بخش ۲ -نقدوهّابیان درباره زیارت

[ ادراک و احساس ]

اَحادیثى  که درباره عذاب قبر هست و به حدّ تواتر مى ‏رسد (و
بخارى  و مسلم و دیگران روایت کرده‏ اند و اهل سنت به مدلول آنهااجماع دارند) بر درک و فهمِ میّت ، دلالت مى ‏کند . از بهترین این اَحادیث ، روایتى  است که از ابوبَکْرَه نقل شده است ، وى  مى ‏گوید :در حالى  که با شخص دیگرى  به همراه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله قدم مى ‏زدیم ، پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  به دو قبر درآمد و فرمود : «صاحب این دو قبر ، هم اکنون در قبرشان عذاب مى ‏شوند ، کدام یک از شما چوبى  از این نخل برایم مى ‏آورد ؟» .من به رفیقم پیشى  جستم ، شاخه بى ‏برگى  را از نخل
شکستم و آوردم . پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  آن را از بالا دو نیم کرد ،نصفى  را روى  یکى  از آن دو قبر و نصفِ دیگر را روى
دیگرى  گذاشت و فرمود : تا زمانى  که این چوب‏ها تازه ‏اند ، بر این دو سخت گرفته نمى ‏شود ! این دو ، به جهت غیبت و [ ناپرهیزى از ] ادرار ، عذاب مى ‏شدند .

ادامه‌ی خواندن

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

احادیثِ زیارت

حدیث اوّل : دارقُطنى  و بَیْهَقى  (و دیگران) از ابن عُمَر روایت
کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَ قَبْرى  وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود .این حدیث ، با اندکى  اختلاف در ضبط نامِ بعضى  از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى  الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى ‏آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى  فضائل المدینه آن را ذکر مى ‏کند .قاضى  ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى  در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى ‏دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى ‏آورد .

ادامه‌ی خواندن

مقدمه کتاب – اختلاف در وضوچرا؟

مقدمه کتاب – اختلاف در وضوچرا؟

نویسنده :سیّد على  شهرستانى
ترجمه:بخش فرهنگى  مؤسسه حضرت امام هادى(ع)

مقدمه

مؤلف بیست سالِ پیش نظریه جدید خود را پیرامون مسئله وضو
ارائه کرد . شیوه نویى  که در پیش گرفت ، وضو را از چهار جنبه تاریخى  ،روایى  ، قرآنى  و لغوى  ، و اصولى  وامى ‏کاوید . دریچه‏ هاى  تازه به روى ِپژوهندگانِ فقه مقارن مى ‏گشود . از یک بحث تاریخى  ، تا یک واژه‏ شناسى ، از یک شأن نزولِ آیه‏ اى  قرآنى  تا جست وجویى  اصولى  و …همه را به کار مى ‏بست تا این رویکردِ جدید را به محققان بشناساند که البته مورد توجه و قبول بزرگانى  چند نیز قرار گرفت . باور استاد سید على شهر ستانى  این است که اختلاف در وضو ، به عهدِ خلیفه سوم ، عثمان پدید آمد .و این باور را در حدّ توان با دقت هرچه تمام‏تر بررسى  کرده ‏اند و البته شایسته است خواننده صبر و حوصله خویش را به کار بندد و در صورت امکان ، دیگر اثر استاد را با عنوان «با اندیشوران مسلمان» مطالعه کند تازمینه لازم براى  این قبیل پژوهش‏ها را در خود فراهم آورد .به هر حال و براساس این دیدگاه باید دانست که مسلمان پس از رسول خداصلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  به دو گروه تقسیم شدند و هر کدام روش و مبناى  ویژه خود رادر پیش گرفتند . 

ادامه‌ی خواندن

سخن پایانى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

سخن پایانى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

بجاست از یاد نبریم که : بعضى  از نادانان اهل سنت بانقل نصوص پیشین وبرانگیختن این مسئله هرچند گاه یک بار ، مى ‏خواهند بر وقوع ازدواج عمر با اُمّ کلثوم تأکید ورزند و مى پندارند که این کار معتقداتشان را سودمند مى ‏افتد و باورشان راروشن مى ‏سازد در حالى  که امر این گونه نیست . اگر تحقق این ازدواج ثابت شودزشتى ‏هاى  عمر را مى ‏نمایاند و شخصیت و موقعیت او را در عالَم اسلام لکه ‏دارمى ‏سازد ؛ زیرا از هوس‏ هاى   سرکشى  در عمر حکایت مى ‏کند ، به ویژه اگر به این سخن او توجه کنیم که مى ‏گفت :ما بَقِیَ شیءٌ مِن أمر الجاهلیّة إلاّ أنّی لستُ أُبالی أیّ الناس نَکَحْتُ وأیَّهم أنکَحْتُ[۱] ؛از جاهلیت در وجودم چیزى  باقى  نماند جز اینکه پروا ندارم به که زن دهم و از چه کسانى  زن بگیرم .و این سخن که همسرش ـ هنگامى  که عمر مى ‏خواست با او آمیزش کند ـ بر زبان آورد :ما تَذْهَبُ إلاّ إلى  فُتَیات بنی فلان تَنْظر إلیهنّ[۲] ؛نزد دختران فلان قبیله نمى ‏روى  مگر براى  دیدْ زدن .ادعاى  خویشاوندى  با رسول خدا به دور از امور واقعى  است . نفسانیت عمر چیزدیگرى  را اثبات مى ‏کند .به اعتقاد من ، نقل و انتشار این احادیث ، پیش از آنکه کرامت و فضیلتى  براى عمرباشد ، به او صدمه و آسیب مى ‏رساند[ و سیماى  زشت و نفرت انگیزى  از او را آشکارمى ‏کند

ادامه‌ی خواندن

بحث فقهی-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

بحث فقهی-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

اهل سنت بر این باورند که ازدواج عمر با اُمّ کلثوم صورت گرفت و به نصوص تاریخى  و فروع فقهى  بر آن استدلال مى ‏کنند ، برخى  از متون تاریخى  را در این زمینه نقد کردیم ، اکنون به پاره‏اى  از فروع فقهى  مى ‏پردازیم .

اَخبار کتاب‏هاى  اهل سنت

در اینجا نخست روایاتى  را از کتاب‏هاى  اهل سنت مى ‏آوریم : ادامه‌ی خواندن

پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

۱ . آیا هر آنچه گذشت ، تقیّه‏ اى است ؟!

پس از مطالب پیشین ، مى‏ گوییم :
یک : آنچه در این فصل‏ ها آوردیم (با وجود فراوانى و گوناگونى آنها) قطره ‏اى از دریاست که در مؤلّفات مُحیى الدّین ابن عربى آمده است . ما مى‏ توانستیم چندین برابر آن را بیاوریم ، لیکن از بیم به هدر رفتنِ وقت خواننده و لبریز شدن کاسه صبرش و … از آن چشم پوشیدیم .چنان که این کار ، ضایع کردن حقّ خواننده به شمار مى‏ رود ، هرگاه وى ازکسانى باشد که اشاره او راکفایت مى‏ کند ؛ زیرا نیازى به گردآورى نصوص دراین حدّ فراوان ، براى او باقى نمى‏ ماند .دو : احتمال اینکه ابن عربى در همه این موارد (و دیگر سخنانى که ما از ذکرآنها صرف‏نظر کردیم) تقیّه را به کار برده باشد ، احتمال خنک و دیدگاه فاسد وچاره‏ اندیشىِ بى‏ جاست .

ادامه‌ی خواندن

پیشوایانِ ابن عربى و مقامات آنها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

پیشوایانِ ابن عربى و مقامات آنها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

از ویژگى ‏هاى  مذهب شیعه این است که امام على   علیه‏ السلام امام و خلیفه بعد ازپیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  مى ‏باشد (این امر ، با نصّ قاطع و برهان روشن ، ثابت است) شیعه ،خلافتِ کسانى  را که بر امام على   علیه ‏السلام پیشى  جستند و حقِّ آن حضرت را غصب کردند ، برنمى ‏تابد .از این روست که شیعه کسانى  را که بر امام على   علیه ‏السلام در این امر ، تاختند ،محترم نمى ‏شمارد و آن را بر خلاف نصّ پیامبر مى ‏داند و نقضِ پیمانى  مى ‏انگاردکه خدا و رسولش آن را [ از مردم ] ستاند .در نگرش شیعه ، هرکس این اشخاص را بزرگ بدارد و هرکه آنان را یارى  ومدد رساند و به دفاع از آنها برخیزد ، بر آیینِ «تشیُّع» نمى ‏باشد .این ، یک امر عقلى  و عقلایى  است که همه مردم آن را مى ‏فهمند و مى ‏شناسندو انتظار دارند .

ادامه‌ی خواندن

نکوهش شیعه – ابن عربى. سُنِّى یا شیعه ؟

نکوهش شیعه – ابن عربى. سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

ابن عربى  ، اوصافى  را به شیعه اختصاص مى ‏دهد و نشانه‏ هاى  بارزى  راارزانى ‏شان مى ‏دارد که از درک وى  نسبت به شیعه و ارزشى  که شیعیان نزد اودارند ، خبر مى ‏دهد .در این فصل ، متون زیر را ـ بى  هیچ توضیح و نقدى  ـ مى ‏آوریم .

رافضى  به صورت سگ

ابن عربى  ، پیرامون جماعتى  که آنها را «رَجَبِیّون» مى ‏نامد ، مى ‏گوید :با یکى  از آنها ـ در ماه رجب ـ که در خانه ‏اش محبوس بود ، گرد آمدیم . این حالت ویژه [ روحى  ] او را وامى ‏داشت که خود را در خانه زندانى  سازد . اوفروشنده هویج و سبزیجات رایج بود . درباره آن حالتش از وى  پرسیدم ، با اینکه آگاهى ‏هایى  در این زمینه داشتم ، از کیفیّتِ آن حالت ، مرا باخبر ساخت وشگفتى ‏هایى  را باز گفت .از او پرسیدم : آیا نشانه‏اى  در چیزى  [ از آن حالت ] برایت باقى  هست ؟ گفت :

ادامه‌ی خواندن

پیش گفتار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

پیش گفتار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

نویسنده  :سیّد جعفر مرتضى  عاملى
ترجمه:سیّد هادى  حسینى
بخش فرهنگى  مؤسسه حضرت امام هادى  علیه الصّلاة والسّلام
سپاس خداى  را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد وخاندانِ پاک آن حضرت ، و لعنت بر همه دشمنانِ آنها از پیشینیان و پسینیان ، تاروز قیامت .آنچه ما را به تألیف این کتاب واداشت ، پرسش‏هاى  فراوانى  است که درباره تشیُّع ابن عربى  به ما مى ‏رسد ؛ همو که صاحب کتاب «الفتوحات المکیّه» ،«فصوص الحکم» ، «الوصایا» و دیگر آثار است .از پاسخ ‏هاى  مختصر و فشرده‏اى  که به بعضى  از این پرسش‏ها دادیم به دست مى ‏آید که دوست نداریم وارد بحث‏هاى  گسترده‏اى  شویم که گاه خسته کننده یاغیر ضرورى ‏اند . این کار باعث مى ‏شد که وقت و تلاشِ خود را صرف چیزهایى کنیم که مهم‏ترند و نفعشان عمومى ‏تر است .

ادامه‌ی خواندن

تاریخ سیاسى وعقایدى بخش ۶-پژوهشی درباره اذان

تاریخ سیاسى وعقایدى بخش ۶-پژوهشی درباره اذان

 

صنعاء (حدود سال ۹۰۰ ه )

صاحب «البدر الطالع» در ترجمه محمّد بن حسن بن مرغم زیدى  یمانى  (متولد ۸۳۶ و متوفّاى  ۹۳۱) مى ‏گوید : چون سلطان ـ عامر بن عبدالوهّاب ـ صنعاء و سرزمین‏هاى  اطراف آن را گشود ، او را گرامى  مى ‏داشت و شفاعتش را مى ‏پذیرفت ، به دلیل پیوند او به امام ناصر حسن بن عزّ الدین بن حسن . وآن‏گاه که سلطان عامر نخستین نماز جمعه را در جامع صنعا گزارد ، مؤذن خواست از اذان «حَیّ على  خیر العمل» را بیندازد ، محمّد بن حسن زیدى  او را از این کار بازداشت ، همه کسانى  که از سپاهیان سلطان در مسجد بودند و جمعشان به هزاران نفر مى ‏رسید ، متوجّه او شدند ؛ و این رفتار او از استوار بودن در مذهبش شمرده شد[۱] . ادامه‌ی خواندن