عُمَر بن خطّاب ، ولىّ معصوم-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
سرآغاز
در فصل «امامان ابن عربى چه کسانى اند» نصوصى را از ابن عربى آوردیم که در آنها عُمَر را با دیگران در مقامها و کرامتها ، شریک مى ساخت .سخنانى را در آنجا بیان کردیم که در اینجا از ذکر آنها بى نیازیم ، جز اینکه دراین فصل ، دسته اى از متونى را مى آوریم که ابن عربى در آنها نشانه ها و مقاماتى را به عُمَر ، اختصاص مى دهد که آنها را سزاوار شأنِ او مى داند یا از باب گرامى داشت و بزرگداشت و ارج نهادن به عُمَر ، او را به این کرامتها ویژه مى گرداند . ادامهی خواندن ←
بخش چهارم-رفع ذکر پیامبر صلى الله علیه وآله از سوى خدا
ما مى دانیم که ذکر و یاد پیامبر را خدا در قرآن بلند ساخت ، و برخلاف پندار ابوسفیان و معاویه و امویان و کسانى که بر شیوه آن هایند ، این کار یک امر ربّانى است .بعضى از سخنان عالمان و مفسّران ، در این زمینه ، چنین است :شافعى مى گوید : ابن عُیَیْنَه خبر داد به ما از ابن نَجیح از مجاهد درباره این آیه« وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ » ، [ خدا ] فرمود : یاد نمى شوم مگر اینکه تو با من یاد مى شوى«أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، وأشهد أنّ محمّداً رسول اللّه»[۱] .مقصود از این روایت ، ذکر و یاد پیامبر در شهادت به ایمان و اذان است ؛ و احتمالمى رود ذکر آن حضرت هنگام تلاوت قرآن ، و انجام عبادات ، و خوددارى ازمعصیت باشد .و نَووى در شرح بر صحیح مسلم ، پس از نقل این سخن از شافعى ، مى گوید : اینتفسیر ـ در روایتى مرفوع[۲] ـ از پیامبر صلى الله علیه وآله ، از جبرئیل ، از پروردگار عالم نقل شدهاست …[۳]در مصنّف ابن ابى شیبه کوفى آمده است : براى ما حدیث کرد ابن عُیَیْنَه ، از ابننَجیح از مجاهد [ که در تفسیر این آیه گفت : ] « وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ »[۴]گفته مى شود : ا
ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر بهترین آفریدگانش محمّد و خاندان پاکش .. .حضرتِ عالم علاّمه ، شیخ «ص» (خدا بر عزّتتان بیفزاید و شما را با محمّد و اهل بیت پاک آن حضرت محشور گرداند) سلام و رحمت و برکاتِ خدا بر شما باد …از عواملِ شادمانى و فزونى محبّت و احترامِ من نسبت به شما و اینکه از شماخوشم مى آید و به دلم مى نشینید ، همین اهتمامِ آشکارتان به معرفت حقایق و کشفِ دقایق است که روز به روز در شما تجلّى مى یابد . این سعى و خواستِ شما ، تنها براى شادمانى فکرى نیست ، بلکه بسترسازى براى التزام به آن است
یادآورى : در سخن تان به تعابیرى اشاره کردید که از سوى ما به کار رفت و بر شهادتِ پیامبر صلى الله علیه وآله گویا بود .مى گوییم :گزارشها تأکید دارند بر اینکه پیامبر صلى الله علیه وآله دست کم با زهر یک زن یهودى (ازساکنان خیبر) به شهادت رسید . از آن حضرت روایت شده که در بیمارى اش ـ که به رحلت او انجامید ـ با اشاره به این امر ، فرمود :فهذا أوان انقطاع أبهری ؛(۱) [ پیوسته این سَم ، مرا از پا درمى آورد ] اکنون ، زمان جدا شدنِ شاهرگ حیات است .