ازدواج اُمّ کلثوم ـ با فرض وقوع آن ـ به اکراه (و اجبار) انجام شد و در این صورت ،کسى که به زور این کار را کرده است زانى به شمار مى رود نه اینکه دختر و ولى ّ اومقصر باشد .گروهى از شیعه که به این ازدواج قائل اند ، عقیده دارند که امام به این عقد به جهت[ دفع ] حَرَج و تقیه تن در داد .از عیاشى درباره اُمّ کلثوم سؤال شد ، پاسخ داد : رویه او همان است که آسیه بافرعون داشت[۱] .یعنى این ازدواج مصداقى براى این سخن خداى متعال است که فرمود :« إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ »[۲] ؛مگر کسى که مجبور شود [ و به زور او را به کفر وادارند ] و قلبش به ایمان مطمئن باشد .اینکه سبب و عامل این ازدواج اجبار باشد ، بعید نمى نماید ؛ زیرا تاریخ نمونه هاى زیادى از آن را براى ما نقل مى کند ، دو نمونه زیر شاهدى گویا در این زمینه است :۱
دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۱ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
چه کسى شیعه است ؟
شیخ مفید رحمه الله مى گوید :«تشیُّع» در لغت ، پیروى دین دارانه از شخص و ارادتِ مخلصانه به اوست ؛ خداى متعال مى فرماید : « فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّه » ؛[۱] شیعه موسى ، بر کسى که دشمن او بود ، از موسى کمک خواست .در این آیه ، در ولایت و عداوت ، میانِ آن دو نفر فرق مى نهد و سبب تشیّع را براى یکى از آن دو «ولاء» (دوستدار بودن) قرار مى دهد .تا اینکه مى نگارد :امّا هنگامى که علامت تعریف بر این واژه درآید ، به طور ویژه ،پیروان امیرالمؤمنین علیه السلام مقصود است ؛ آنان که دوستدار آن حضرت اند و به امامتِ بلافصل او پس از پیامبر صلى الله علیه وآله معتقدند وکسانى را که در خلافت بر او پیش افتادند ، برنمى تابند و از نظراعتقادى امام على علیه السلام را پیشواى همه مى دانند ،