مقدّمه-نقدوهّابیان درباره زیارت
ترجمه:شفاءُ السَّقام فی زیاره خَیر الاَنام در رد ابن تیمیه
تألیف :تقى ّ الدّین سُبکى (۶۸۳ ـ ۷۵۶ه)
به کوشش :بخش فرهنگى مؤسسه حضرت امام هادى ع
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مقدّمه مؤسسه
کتاب «شَفاء السَّقام فِی زیارةَ خَیر الاَنامِ» تألیف «تقى الدین سُبکى » ازمهمترین نوشته هاى ِ اهل سنّت در ردّ «ابن تیمیّه» است .مؤلف در این اثر آراى «ابن تیمیه» را در موضوع منع زیارت به خوبى به نقدمى کشد و به روشنى بى بنیادى افکار وى را بر همگان آشکار مى کند .درباره نویسنده ، ابوالحسن تقى الدین السُّبکى المصرى الشافعى (۶۸۳ ـ۷۵۶ه ) گفته اند
برخوردمتوکل با امام هادى ع-سیره امام هادى ع
این بخش از زندگى امام از حساس ترین فصل تاریخ حضرت به شمار مى رود ،چه آنکه در گذشته زندگى آن بزرگوار را درضمن سه بخش بیان کردیم که عبارت ازولادت امام تا امامت ، و از امامت تا دوران هجرت امام به سامرّاء ، و از هجرت تا زمان شهادت آن بزرگوار و گفته شده عهده تحولات عصر امام را باید در ضمن این بخش جستجو کرد . و از آنجا که بیشترین آن هم زمان با متوکل گذشته است قضایاى فراوانى را به همراه دارد که به برخى از آن اشاره مى شود :مدّت اقامت امام در سامرّاء بیست سال طول کشیده است و حدود ۱۳ سال آن معاصر بامتوکل بوده است و با شرح اجمال از خصوصیّتهاى اعتقادى ، سیاسى ،اجتماعى و اخلاقى متوکل در گذشته تردیدى باقى نمى ماند که حضرتش مصائب فراوانى را در این دوره متحمل شده اند .
کلمات حکیمانه امام هادى ع -سیره امام هادى ع
حکمت اول : «روى عن علیّ بن محمّد الهادی علیه السلام أنّه قال : لو لا یَبقى بَعْدَغَیبهِ قائِمِکُمْ علیه السلام من العُلَماءِ الدّاعِینَ إلیه ، والدالّینَ علیه ، والذّابینَ عن دینه ،بحُجَجِ اللّه ، والمُنقذِینَ لِضُعَفاء عباد اللّه من شباک إبلیس ومَردته ، ومِنْ فِخاخ النواصب ،
لما بَقِیَ أحد إلاّ ارتدَّ عَن دینِ اللّه ولکنّهُم الَّذِینَ یَمسکونَ أزِمَّةَ قلوبِ ضُعَفاء الشِّیعةِ کمایملکُ صاحبُ السفینَةِ سُکَّانَها أولئِکَ هُمُ الأفضلُونَ عِنْد اللّه عزَّ وجلَّ»[۱] .یعنى اگر باقى نمى ماند بعد از غیبت حضرت قائم علیه السلام از علماء ودانشمندان ، آنها که مردم را دعوت به خدا مى کنند ، و به سوى او راهنمایى مى نمایند واز دین او دفاع مى کنند با حجّتها و براهین خدائى ، و نجات مى دهند بندگان ضعیف او را از دام شیطان و لشکر او ، و از دام گروه نواصب ، هر آینه باقى نمى ماند کسى مگراینکه از دین خدا برگشته بود ، لیکن علماء نگهدارى و پاسدارى مى کنند از قلوب ضعفاء …. چنانکه ناخداى کشتى نگهدارى مى کند از آنها که در کشتى اند .
چند نمونه از علم امام هادى ع-سیره امام هادى ع
در احتجاج آمده است : یک نفر نصرانى با زن مسلمانى مرتکب عمل فحشائى گردیده بود ، لذا او را نزد متوکل آوردند تا حد بر او جارى سازد . آن مرد نصرانى بالفور شهادتین بر زبان جارى ساخت جمعى از فقهاء از آن جمله یحیى بن اکثم حاضر بودند ، ابن اکثم مانع از اجراى حد شد و گفت : ایمان وى شرک ، و همچنین مجازات او را از بین مى برد ، مقصودش همان جمله معروف : الإسلام مُجبّ ما قبله بود لیکن دیگران نظر او را قبول نکردند و برخى از آنان فتوى داد که سه حد باید بر اوجارى کرد .
بخشى از معجزات امام هادى ع-سیره امام هادى ع
سید بن طاوس با ذکر اسناد از «زرّافه» حاجب متوکل نقل مى کند از آنجا که خلیفه براى فتح بن خاقان احترام خاصّى قائل بود و هیچکس چون فتح به وى نزدیک نبودو در فرصتهاى مختلف درصدد بود موقعیّت او را در انظار مردم و قواى حکومتى ابراز کند ، از اینرو تصمیم خاصّى گرفت و دستور فرمانى مستبدّانه داد تا در یک روزمعیّن همه اشراف و قبائل و همچنین شخصیتهاى برجسته حکومتى و فرماندهان ارشد لشکرى با تشریفات خاص و با بهترین آرایش از نظر لباس و غیره گرد هم آیندو هر طبقه با توجه به موقعیّت نسبى و اجتماعى خود با نظم و ترتیب مناسبى حرکت کنند . وجملگى پیاده در مقابل خلیفه و فتح بن خاقان رژه بروند .
محمّد بن فرج کیست ؟-سیره امام هادى ع
ضمن اینکه در کتب رجالى توثیق شده او را از اصحاب امام رضا ، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمرده اند و از آثار او کتاب «مسائل» را ذکرنموده اند[۱] . او برادر عمر بن فرج … است که از طرف متوکّل عامل مدینه شد . و نقطه مقابل برادرش از بعد اعتقادى بود و انحراف از اهل بیت علیهم السلام داشته است وگویا نسبت به آنان شدید العداوه بوده . عمر ….. همان کسى است که به امام جواد علیه السلام گفت : شیعیان تو ادّعا مى کنند تو مى دانى آب دجله و وزن آن را . حضرت فرمود : آیا تو خداوند را قادر مى دانى که این علم را در اختیار پشه اى از مخلوقین خود قرار دهد یا نه ؟ گفت : بلى . آنگاه فرمود : أنا أکرمُ على اللّه من بَعوضَةٍ ومن أکثرخلقه[۲] .
امامت امام هادى علیه السلام-سیره امام هادى ع
زندگى و شخصیّت امامان شیعه دو جنبه ارزشى متمایز در عین حال مرتبط به هم دارند که آنان را از سایر شخصیتهاى بزرگ علمى و اجتماعى جدا مى کند .
۱ ـ شخصیّت عملى ، علمى و اجتماعى آنان که در طول زندگى ، در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد ، بلکه هر بیننده فهیم و منصف مى تواند از شما و امتیازهاى آنان را دریابد و آن را بشناسد . که نمونه هاى بسیارى را از دیدگاه اعلام در کتب تاریخى و آثار غیراسلامى نیز مى بینیم .
مقدمه-سیره امام هادى ع
سیرى برسیره امام هادى (ع)
تاریخ ولادت امام علیه السلام
تاریخ نگاران و سیره نویسان در تعیین زمان ولادت آن امام همام حضرت على الهادى علیه السلام اختلاف نظر دارند . اکثر مورّخان و محدّثان مشهور ، از آن جمله مرحوم کلینى و شیخ طبرسى و محدّث قمى بر این باورند که حضرت امام هادى علیه السلام در سال ۲۱۲ هجرى در دهکده اى بنام «صُریا» که در سه میلى مدینه واقع شده تولّد یافته است[۱] . و مرحوم محدّث قمى آن را قول اشهر ذکر فرموده است[۲] . لیکن جمع کثیرى از بزرگان ، سال ولادت را سنه ۲۱۴ ذکرفرموده اند [۳] ، و برخى هم نیز براین باورند که در سال ۲۱۳ حضرت متولد شده اند[۴] .نظیر همین اختلاف نیز در اینکه حضرت در چه ماهى ، تولد یافته اند در اقوال اعلام مشهود است .
آشنائى با احمد بن اسحاق– ازعید الزهرا س چه مى دانید؟
راوى این حدیث گرانبها احمد بن اسحاق شیخ بزرگ اهل قم که در سالهاى ۱۹۰ تا ۲۶۰ هجرى مى زیسته و از اصحاب سه امام بزرگوار حضرت امام جواد و امام هادى و نیز از خواص اصحاب امام عسکرى علیهم السلام بوده و به امر امام معصوم به شهر قم هجرت نموده و نیز از کسانى است که ، خدمت آقا ومولایمان حضرت حجة بن الحسن العسکرى امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف مشرّف شده است .
پاسخ نامه دوازدهم بخش پایانی-آیین حق
امام هادى و امام عسکرى علیهم االسلام تحت نظر
به نظر مى رسد از انگیزه هاى حَبس امام هادى و امام عسکرى علیهم االسلام در «سامراء» (که پادگانِ نظامى بود) امور ذیل است :اوّلاً : اِشراف بر همه احوال و ارتباطات و فعالیّتِ آنها .ثانیاً : ضبط حرکتِ شیعه با آنها و محدود ساختن رابطه آنها با ایشان .ثالثاً : زمینه سازى براى رهایى از دستِ آنها در زمانِ مناسب .و گفته اند : متوکّل ، امام هادى علیه السلام را به سامراء آورد و در ظاهر ، او را گرامى
مى داشت و در باطن ، برایش توطئه مى چید .[۱]رابعاً : بر اساسِ آنچه رسول خدا صلى الله علیه وآله خبر داد که «مهدى ، زمین را که پر از ظلم وجور شده ، آکنده از عدل و داد مى کند» حاکمان ، ولادت امام حجّت را انتظار داشتند ،هم و که از سقوط دولتشان به دستِ آن حضرت بیم ناک بودند .آنان مى خواستند به محضِ آنکه این مولود ، پا به عرصه حیاتِ دنیا نهاد ، در همان لحظه هاى نخست ، خونش را بریزند تا خاطرشان آسوده شود و جانشان آرام گیرد …