فصل سوّم : بخش۳– تدوین السُنّة
آنچه به نقل از امام على (بن الحسین) زین العابدین ع آمده است (شهادت : ۹۵هجرى)
تألیفات زیر از آن حضرت بر جاى مانده است :
۱ ـ صحیفه : همان کتاب بزرگ که در بر دارنده دعاهاى گرانقدر آن حضرت علیه السلام و مناجات ایشان است که به مناسبتها و اهداف مختلفى خوانده است و آن جناب بر خواندن این ادعیه استمرار و جدیّت داشته . این صحیفه دربر دارنده مضامین عالى و بلند از معارف ناب اسلامى است .اسناد این صحیفه متواتر بوده و تمامى علماء اسلام در پذیرش آن اتفاق نظردارند . امام علیه السلام آن را بر دو پسرش امام محمّد باقر علیه السلام و زید شهید املاء فرمود وامام محمّد باقر نیز بر پسرش امام صادق علیه السلام املاء نموده و ایشان نیز آن را برراویان حدیث املاء فرمودند[۱] . ادامهی خواندن ←
فصل دوّم:کتاب على ع– تدوین السُنّة
خبر این کتاب به صورت گسترده منتشر شده و بین مسلمانان مشهور مى باشدو بخصوص محدّثان درباره وجود آن اتفاق نظر دارند و خبر این کتاب را علماءشیعه و غیر آنها نقل کرده اند ، امّا ائمّه اطهار ـ اهل بیت پیامبر علیهم السلام که نسبت به آنچه در خانه(ى پیامبر) است آگاه تراَند ـ درباره گستردگى و حجم زیاد این کتاب و این که دربر دارنده علوم فراوانى است تصریح نموده و فرموده اند : آن صحیفه اى است که طولش هفتاد ذراع [۱] است و رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم آن را برعلى علیه السلام املاء فرمود ، و امام علیه السلام هم آن را با خط خودش نوشت و آن اولین کتابى است درزمان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم که علم در آن گرد آمده است و دوازده امام از نسل پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آن کتاب را از یکدیگر به ارث مى برند[۲] و آن را چنین وصف فرموده اند که :
چرا وضویى نو ؟- اختلاف در وضوچرا؟
عوامل تربیتى و روانى و سیاسى و اجتماعى گوناگونى عثمان را به ابداعِ وضوئى نو برانگیخت ؛ تا جایى که به سه بار شستن اعضا گرایش یابد وسپس به شستن سر و پا ـ به جاى مسح ـ حکم کند . بعضى از آن عوامل چنین اند :۱ . عثمان خود را سزاوار قانونگذارى مى دانست و شأنِ خویش را ازابوبکر و عُمَر کمتر نمى دید ، چرا براى آن دو فتوا جایز باشد و براى او نه ؟با اینکه همه جزو مکتب اجتهاد و رأى اند و هر کدامشان خلیفه پیامبر به شمارمى آیند !۲ . وى به ظواهر دینى سخت چسبیده بود . هنگام ساخت مسجد النبى ،وى یک خشت حمل مى کرد و آن را از خود دور نگه مى داشت ، و آن گاه که خشت را مى گذاشت ، دستانش را فُوت مى کرد و به جامه اش مى نگر یست (که کثیف نشده باشد) اگر گردى بر آن نشسته بود ، فُوت مى کرد . همه اینهابدان جهت بود که وى نسبت به نظافت وسواس داشت .[۱]در حالى که عمّار با وجودِ ضعف بدنى ،دو خشت را بر دوش حمل مى کرد .عثمان هر روز غُسل مى کرد[۲] ، هنگام وضو پاسخ سلام مؤمن رانمى گفت[۳] و خود بیان مى داشت که از زمانِ بیعت با رسول خدا ، به آلتش دست نکشیده است .