بخش دوّم:فصل دوّم :–تدوین السُنّة
ترس از اختلاط حدیث با قرآن
از مهمترین توجیهاتى که درباره منع از تدوین حدیث ذکر شده است ترس ازاین است که حدیث نوشته شود و با قرآن آمیخته شده و قرآن محسوب گردد و به جهت حفظ قرآن و دور داشتن آن از اختلاط با کلام دیگر ، از نوشتن حدیث منع شد ! عمر ـ در هنگامى که تصمیم به منع رسمى از نوشتن حدیث گرفت ـ به این مطلب تصریح نمود ! پس از آن که صحابه توصیه کردند که حدیث را بنویسد و بانظر آنان مخالفت نمود ، گفت : بخدا سوگند من هرگز کتاب خدا را با چیزى مشتبه نخواهم کرد[۱] .و درباره ابو سعید خدرى ـ که بیشترین توجیهات درباره منع از این کار ـ از اونقل شده است ، آمده است که ابو نضربه به او گفت :«خوب بود براى مامى نوشتید چون ما نمى توانیم حفظ کنیم» .یا گفت : «یا آنچه را از تو مى شنویم ننویسیم ؟»یا گفت : «براى ما بنویس» !یا گفت : «خوب بود حدیث را براى ما املاء مى کردى » .در پاسخ وى یکى از عبارات ذیل را گفت :
فصل دوّم:سنّت نبوى– تدوین السُنّة
رسول خدا صلى الله علیه وآله در طول دوران نزول وحى شارع دین بوده و در انجام تبلیغ وبیان دین از هیچ کوششى فروگذار نکرد :« هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقَانِ »[۱] ؛مردم را راهبر و دارنده دلایل آشکار هدایت و میرزان تشخیص حق ازباطل است .و آن حضرت صلى الله علیه وآله از جهت عمل و گفتار ، اسلام مجسَّم بود بطورى که باوجود کاملى که داشت مجسمه اى براى شرعیت شد و سیره و رفتار و کردار و
گفتار آن حضرت سرمشقى نیکو و دلیلى براى قوانین دینى در میان مسلمین گشت .قرآن کریم بر حُسن اقتداى به آن حضرت و پیروى از اوامر و نواهى ایشان تصریح دارد و خداوند متعال مى فرماید :« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »[۲] ؛همانا براى شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى نیکوست .