بایگانی برچسب: احمد بن حنبل

تبرّک به آثاررسول اللّه‏ ص۲ -جایگاه زیارت

تبرّک به آثاررسول اللّه‏ ص۲ -جایگاه زیارت

ب . تبرّک به آثار پیامبر اکرم ص پس از وفات آن حضرت (در روایات اهل سنّت)
۱ . از على  ع روایت شده که فاطمه  علیهاالسلام دختر رسول خدا ص سوى  قبرپیامبر ص آمد خود را بر آن انداخت ، آن گاه مشتى  از خاک قبر آن حضرت را گرفت وبر دو چشمش نهاد و گریست و این اشعار را مى ‏خواند :ماذا على  من شمّ تربةَ احمدٍ
أن لا یشمّ مَد الزّمان غوالیا
صُبَّت عَلَیّ مصائبُ لو أنّها
صُبَّت عَلَى  الأیّام صرنَ لیالیا[۱]
بر کسى  که تربت احمد را ببوید چه باک که در طول زمان [ و مدّت عمر ] دیگر بوى خوش به کار نبرد .بر من مصیبت‏هایى  فرو ریخت که اگر بر روها فرود مى ‏آمد شب مى ‏شدند .

ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل چهارم : – تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل چهارم : – تدوین السُنّة

بى ‏نیازى  از تدوین به وسیله از بر کردن

 از جمله چیزهایى  که در توجیه منع از تدوین ذکر مى ‏شود این است که مسلمین در صدر اسلام نیازى  به گرد آوردن حدیث در کتاب نداشته ‏اند ، چون برحافظه خویش تکیه داشته و از قوّه حافظه بسیارى  بالایى  برخوردار بوده ‏اند بطورى  که در این باره در سطح خارق العاده ‏اى  قرار داشته‏ اند . این توجیه از ابو سعید خدرى  ـ که از بزرگان منع از تدوین است ـ نقل شده است مى ‏گوید :رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم  براى  ما سخن مى ‏گفت و ما از بر مى ‏کردیم ، شماهم از ما (بشنوید و) از بر کنید همانگونه که ما از پیامبرتان (شنیدیم و) از بر کردیم [۱] .از ابو موسى  اشعرى  نقل شده است که وقتى  نوشته‏ هاى  پسرش ابو برده را به نزدش آوردند آب طلبید و آنها را شست و گفت :از بر کنید همان گونه که ما از بر کردیم[۲] .ابوطالب مکّى  گوید :طبقه اوّل تابعین نوشتن حدیث را نمى ‏پسندیدند و مى ‏گفتند : از برکنید همان طور که ما از بر کردیم [۳] .

ادامه‌ی خواندن

فصل دوّم: خاتمه۱– تدوین السُنّة

فصل دوّم: خاتمه۱– تدوین السُنّة

در نهایت اینکه رسول بزرگوار  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ‏وسلم در بستر بیمارى  افتاده بود و مرگ را که حق است انتظار مى ‏کشید ، در آن هنگام از کسانى  که نزدش حضور داشتند کاغذو دوات خواست تا براى  آنان چیزى  بنویسد که پس از آن هرگز گمراه نشوند .درخواست آن حضرت جدّی و مهم بود چه آنکه درباره امرى  بسیار مهم ـ که همان هدایت امّت و عدم گمراهى  آنان براى  همیشه باشد ـ بود این چیزى  است که بخارى  و غیر او آن را روایت کرده ‏اند ، و بخارى  به نقل از ابن عبّاس گوید :هنگامى  که بیمارى  پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ‏وسلم شدّت گرفت فرمود : برایم کاغذى  بیاورید تا برایتان چیزى  بنویسم که پس از آن گمراه نشوید . ادامه‌ی خواندن

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

[ حدود با وجود شبهه به اجرا درنمى ‏آید ]

از چیزهایى  که بر ناصواب بودن تکفیر کسانى  که آنها را کافر شمردید دلالت مى ‏کند این است که دعا و نذر کفرى  نیست که انسان را از ملّت اسلام خارج سازد ؛زیرا پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله در حدیثى  صحیح امر فرمود که:«أَنْ تُدْرَءَ الحدودُبالشُّبَهات »[۱] ؛حدود با شبهه ‏ها دفع مى ‏گردد .حاکم در صحیح خود و ابو عوانه و بزّار ـ به سند صحیح ـ و ابن سُنّى  از ابن مسعود  رضى ‏الله ‏عنه روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود :هرگاه مرکب و حیوان شما در بیابان گریخت باید سه مرتبه صدا بزند :اى  بندگان خدا نگه دارید ؛ زیرا خدا کسانى  را حاضر دارد که آن را نگه مى ‏دارد[۲] .طبرانى  روایت کرده اگر کسى  [ در بیابان ] کمک خواست باید بگوید : اى  بندگانِ خدا بفریادم برسید[۳] .

ادامه‌ی خواندن

فصل چهارم بخش دوم– بی بنیاد

فصل چهارم بخش دوم– بی بنیاد

[ مخالفت وهّابیّه ]

اى  بندگان خدا ، بیدار شوید [ و به خود آیید ] و به حق باز گردید ، و به شیوه سلف مَشى  و حرکت کنید و باز ایستید ، شیطان شما را تحریک نکند و تکفیر اهل اسلام رادر نظرتان بیاراید ، و شما مخالفت مردم را با خودتان میزان و معیار کفر شان قراردهید ، و موافقت آنها را با خودتان ملاک اسلام .پس در این صورت [ باید گفت ] « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ » به خدا ایمان آوردیم وبه آنچه از سوى  خدا بر مرادش و مقصود پیامبر ش آمد ، ایمان داریم .خدا ما و شما رااز پیروى هواهاى نفسانى  نجات بخشد .

ادامه‌ی خواندن

پیش گفتار-بى بُنیاد

پیش گفتار-بى بُنیاد

ـ پژوهشى در ردّ مذهب ابن عبدالوهّاب به وسیله برادرش
تألیف :سلیمان بن عبدالوهّاب
این کتاب :* نخستین کتابى است که بر ردّ مذهب وهّابى ـ در آغازِ ظهور آن ـ نگارش یافت .* نویسنده آن برادر بنیان‏گذار مذهب وهابیّت مى‏ باشد ، پس شهادتِ وى درباره برادرش پذیرفته است ؛ زیرا از خاندانِ او مى‏ باشد .* کتاب دربردارنده دانشى فراوان و تحقیقى ژرف و حجّتى رساست ؛ زیرانویسنده آن علاّمه ‏اى بزرگ و فقیهى سترگ در مذهب حنبلى است که وهابیّت ادّعاى پیروى آن را دارد .* وهّابیان بر این باورند که این کتاب نقش زیادى در هدایتِ بسیارى از مراکز تحتِ نفوذشان (عیینه ، حر یملاء و دیگر بلاد عربستان) داشته است .« وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا »[۱] ،و شاهدى از خانواده او [ علیه وى ] شهادت داد .

ادامه‌ی خواندن

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

بزرگداشت شخصیت‏ هایى  که با امام على   علیه ‏السلام و اهل بیت آن حضرت دشمنى داشتند ، از سوى  ابن عربى  ، تنها به کسانى  که در آغاز ، خلافت را از او غصب کردند ، منحصر نمى ‏شود ، بلکه سوى  هر کسى  ادامه مى ‏یابد که حضرت على   علیه‏ السلام را خوش نمى ‏داشت و دشمنان آن حضرت را یارى  مى ‏رساند و در مقامِ بدگویى از فرزندان على  و شیعیانِ او برمى ‏آمد .ابن عربى  ، این شخصیت‏ها را بزرگ مى ‏دارد و اوصافى  را براى  آنها مى ‏تراشدو اَلقابى  را بر آنها مى ‏افکند و مقام‏هاى  ستوده و بى ‏مانندى  را به آنها نسبت مى ‏دهد ، با اینکه آنان (اگر از کسانى  نباشند که دیگران را بر ضدّ اهل بیت یارى وپشتیبانى  مى ‏کردند) از موالیان اهل بیت  علیهم ‏السلام به شمار نمى ‏آیند یا دست کم در غیرمسیر اهل بیت  علیهم ‏السلام راه مى ‏پیمودند .

ادامه‌ی خواندن