مصلحتى بودن احکام خدا – جستارى در تاریخ حدیث
با بررسى سیره ابوبکر ـ در دوران خلافتش ـ حقایق زیادى به دست مى آید که درتثبیت حُکمرانى وى نقش داشتند . عدم اجراى ِ حدّ بر خالد بن ولید ـ به رغم اجماعِ مسلمانان بر لزوم قتلِ وى ـ یکى از آنهاست . عبداللّه بن عمر و ابو قَتاده انصارى ازسریّه اى که خالد در آن بود بازگشتند تا با ابوبکر درباره آنچه خالد با مسلمانان بنى یَربُوع انجام داد ، و آمیزش او با همسرِ مالک در حال عِدّه ، سخن بگویند .این اعتراض تنها از سوى این دو صحابى صورت نگرفت ، بلکه همه نیروهاى ِ آن سریّه با کار خالد مخالف بودند و حتّى موضع عمر بن خطّاب نسبت به خالد ، عین موضع آنان بود . چون خالد ـ پس از بازگشت از این واقعه ـ به مسجد درآمد . عُمَربرخاست به سمت او رفت و تیرها را از عمامه اش بیرون کشید و آنها را شکست ،سپس گفت : آیا ریا [ و عوام فریبى ] مى کنى ؟! مرد مسلمانى را کشتى و بر زنش جهیدى ؟ واللّه ، تو را سنگسار مى کنم !خالد با عُمَر سخنى نگفت (و خاموش ماند) . گمان مى رفت که رأى ابوبکر و عُمَریکى باشد تا اینکه خالد بر ابوبکر وارد شد .
جانشینى پیامبر ص – جُستارى در تاریخ حدیث
قدرت معیارى نو براى جانشینى پیامبر ص – جُستارى در تاریخ حدیث
بى گمان پیامبر صلى الله علیه وآله مسئولان ادارى و لشکرى را براساس شایستگى هاشان مى گُماشت و پاکدامنى و تقوا را بر آنان واجب مى دانست . هیچ یک از آنان رفتارى که با اصول اسلامى ناسازگار باشد انجام نداد [ و اگر هم سر زد ] پیامبر صلى الله علیه وآله آن شخص را برکنار کرد ، و کوتاهى و کارهاى ناشایست آن کارگزار را به گونه اى جبران کرد و بااین شیوه ، روح جاهلى را درهم کوبید .با وجود این ، آنچه پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه وآله در جامعه اسلامى رخ داد ازحقیقتى تلخ و فاجعه آمیز خبر مى دهد ؛ یعنى همان که : «هدف وسیله را توجیه مى کند» و سزاوارترین شخص به جانشینى پیامبر صلى الله علیه وآله کسى است که در سرکوبِ
دشمنان توانمندتر باشد ؛ زیرا مهم ، تثبیت پایه هاى خلافت بود و کسى شایسته تر به شمار مى رفت که بر این کار توانمندتر باشد و با بخشیدن لقبى به وى ، زمینه نفوذِفرهنگى آن شخصِ قدرتمند در جامعه فراهم شود .ابوبکر ، خالد را «سیف اللّه المسلول» (شمشیر بُرنده خدا) لقب داد و هاله اى ازتقدّس او را دربر گرفت و چنان شد که ابوبکر کارِ نادرست او را نوعى اجتهاد دانست و گفت : «اِجْتَهَدَ فَأَخْطأَ» (اجتهاد کرد و به خطا رفت) على رغم اینکه خالد در حال عِدّه با زن مالک بن نُوَیره آمیزش کرد ، و با اینکه ابوبکر از موضعگیرى او با بنى جُذَیْمَه ، و برائتِ رسول خدا از کارِ او آگاه بود ؛ زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده بود : «اللّهمّ إنّی أبرأُ إلیک ممّا فَعَلَه خالد» ؛ پروردگارا ، من به درگاه تو از کارى که خالد انجام دادبیزارى مى جویم .در همان وقت که شایستگى هاى خالد بن سعید بن عاص آشکار شده بود ، ابوبکرـ افزون بر تحریک عمر ـ مسئولیت دادن به او را برنتافت ؛ چراکه وى در سقیفه به حضرت على علیه السلام گرایش داشت و دو ماه از بیعت با ابوبکر سر باز زد .