باب دهم-نقدوهّابیان درباره زیارت
در شفاعت
شفاعتها در آخرت ، پنج نوع اند و همه شان براى پیامبر ما صلى الله علیه وآله ثابت است . به بعضى از آنها هیچ کس جز پیامبر نمى تواند دست یازد ودر بعضى از آنها ، دیگران شریک اند و پیامبر صلى الله علیه وآله پیش از همه است . ازاین رو ، شفاعت (در معناى فراگیرش) به آن حضرت باز مى گردد وبعضى از انواعِ شفاعت ، ویژه اوست .اینکه پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید : «مَن زارَ قَبْری وَجَبَتْ له شفاعتی»(هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى شود) مى توانداشاره به شفاعتِ اختصاصى پیامبر باشد و مى تواند اشاره به عموم شفاعت به شمار آید .قاضى عِیاض و دیگران گفته اند : شفاعت پنج قسم است :[۱]
ادامهی خواندن ←
باب هفتم-نقدوهّابیان درباره زیارت
شبهه ها و پاسخ ها
شبهه اوّل
در حدیث آمده است که سفر روا نیست مگر سوى سه مسجد :
مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله و مسجد الحرام (کعبه یا مسجد ابراهیم) و مسجدالأقصى (بیت المقدس یا مسجد ایلیاء) .[۱]معناى این حدیث این است که سوى جا و مکانى نباید بار سفربست مگر به طرفِ این سه مسجد .شایان ذکر است که در سفر ، دو چیز نهفته است :
۱ . انگیزه و غرض ؛ مانند سفر براى حج ، آموختنِ دانش ، جهاد ،زیارت پدر و مادر و .. .
۲ . مکانى که پایانِ سفر است [ و سفر بدانجا صورت مى گیرد ] مانندسفر به مکّه ، مدینه ، بیت المقدس یا دیگر مکانها [ براى غرض وهدفى ] غرض ، هرچه مى خواهد باشد .
باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت
احادیثِ زیارت
حدیث اوّل : دارقُطنى و بَیْهَقى (و دیگران) از ابن عُمَر روایت
کرده اند که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود :مَن زارَ قَبْرى وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى شود .این حدیث ، با اندکى اختلاف در ضبط نامِ بعضى از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى فضائل المدینه آن را ذکر مى کند .قاضى ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى آورد .
قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
سرآغاز
بزرگداشت شخصیت هایى که با امام على علیه السلام و اهل بیت آن حضرت دشمنى داشتند ، از سوى ابن عربى ، تنها به کسانى که در آغاز ، خلافت را از او غصب کردند ، منحصر نمى شود ، بلکه سوى هر کسى ادامه مى یابد که حضرت على علیه السلام را خوش نمى داشت و دشمنان آن حضرت را یارى مى رساند و در مقامِ بدگویى از فرزندان على و شیعیانِ او برمى آمد .ابن عربى ، این شخصیتها را بزرگ مى دارد و اوصافى را براى آنها مى تراشدو اَلقابى را بر آنها مى افکند و مقامهاى ستوده و بى مانندى را به آنها نسبت مى دهد ، با اینکه آنان (اگر از کسانى نباشند که دیگران را بر ضدّ اهل بیت یارى وپشتیبانى مى کردند) از موالیان اهل بیت علیهم السلام به شمار نمى آیند یا دست کم در غیرمسیر اهل بیت علیهم السلام راه مى پیمودند .