محمّد بن فرج کیست ؟-سیره امام هادى ع

محمّد بن فرج کیست ؟-سیره امام هادى ع

 ضمن اینکه در کتب رجالى  توثیق شده او را از اصحاب امام رضا ، امام جواد و امام هادى  علیهم السلام شمرده‏ اند و از آثار او کتاب «مسائل» را ذکرنموده‏ اند[۱] . او برادر عمر بن فرج … است که از طرف متوکّل عامل مدینه شد . و نقطه مقابل برادرش از بعد اعتقادى  بود و انحراف از اهل بیت علیهم السلام داشته است وگویا نسبت به آنان شدید العداوه بوده . عمر ….. همان کسى  است که به امام جواد علیه السلام گفت : شیعیان تو ادّعا مى ‏کنند تو مى ‏دانى  آب دجله و وزن آن را . حضرت فرمود : آیا تو خداوند را قادر مى ‏دانى  که این علم را در اختیار پشه‏ اى  از مخلوقین خود قرار دهد یا نه ؟ گفت : بلى  . آنگاه فرمود : أنا أکرمُ على  اللّه‏ من بَعوضَةٍ ومن أکثرخلقه[۲] .

ادامه‌ی خواندن

امامت امام هادى علیه السلام-سیره امام هادى ع

امامت امام هادى علیه السلام-سیره امام هادى ع

زندگى  و شخصیّت امامان شیعه دو جنبه ارزشى  متمایز در عین حال مرتبط به هم دارند که آنان را از سایر شخصیت‏هاى  بزرگ علمى  و اجتماعى  جدا مى ‏کند .
۱ ـ شخصیّت عملى  ، علمى  و اجتماعى  آنان که در طول زندگى  ، در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه‏ هاى  اعتقادى  و مذهبى  خاص ندارد ، بلکه هر بیننده فهیم و منصف مى ‏تواند از شما و امتیازهاى  آنان را دریابد و آن را بشناسد . که نمونه ‏هاى  بسیارى  را از دیدگاه اعلام در کتب تاریخى  و آثار غیراسلامى  نیز مى ‏بینیم .

ادامه‌ی خواندن

مقدمه-سیره امام هادى ع

مقدمه-سیره امام هادى ع

سیرى برسیره امام هادى (ع)

تاریخ ولادت امام علیه السلام

تاریخ ‏نگاران و سیره ‏نویسان در تعیین زمان ولادت آن امام همام حضرت على الهادى  علیه السلام اختلاف نظر دارند . اکثر مورّخان و محدّثان مشهور ، از آن جمله مرحوم کلینى  و شیخ طبرسى  و محدّث قمى  بر این باورند که حضرت امام هادى  علیه السلام در سال ۲۱۲ هجرى  در دهکده‏ اى  بنام «صُریا» که در سه میلى  مدینه واقع شده تولّد یافته است[۱] . و مرحوم محدّث قمى  آن را قول اشهر ذکر فرموده است[۲] . لیکن جمع کثیرى  از بزرگان ، سال ولادت را سنه ۲۱۴ ذکرفرموده ‏اند [۳] ، و برخى  هم نیز براین باورند که در سال ۲۱۳ حضرت متولد شده‏ اند[۴] .نظیر همین اختلاف نیز در اینکه حضرت در چه ماهى  ، تولد یافته ‏اند در اقوال اعلام مشهود است .

ادامه‌ی خواندن

فصل دوازدهم حَقیقت اسلام و ویژگى مسلمان-بی بنیاد

فصل دوازدهم حَقیقت اسلام و ویژگى مسلمان-بی بنیاد

[ حقیقت اسلام و صفت مسلمان ]

بایسته است این رساله را به احادیثى  که پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله درباره ویژگى  مسلمان بیان کرده به پایان بریم .

حدیث اوّل :

حدیث اوّل ، حدیث عمر است [ که در آن آمده ] جبرئیل  علیه ‏السلام از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله درباره اسلام پرسید ، آن حضرت فرمود :اینکه شهادت دهى  خدایى  جز خداى  یکتا نیست و محمّد رسول خداست ، و نمازرا به پاى  دارى  و زکات بدهى  و رمضان را روزه بگیرى  و اگر استطاعت یافتى  حج گزارى  .
جبرئیل گفت : راست گفتى  ، از ایمان مرا آگاه ساز ، فرمود :اینکه به خدا و ملائکه و کتاب‏هاى  او و پیامبرانش و روز آخر ایمان آورى  ، و به قَدَر و خیر و شرّش مؤمن باشى  .جبرئیل گفت : راست گفتى  ، از اِحسان به من خبر ده ، فرمود :اینکه خدا را بپرستى  چنان که گویا تو را مى ‏بیند ؛ زیرا اگر تو او را نمى ‏بینى  ، او تو رامى ‏بیند .جبرئیل گفت : راست گفتى  ، …در این حدیث آمده است که پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود : این جبرئیل نزدتان آمده ، دینتان رابه شما مى ‏آموزد .این حدیث را مسلم روایت کرده[۱] ، و بخارى  مضمون آن را آورده است [۲] .

ادامه‌ی خواندن

فصل یازدهم حقیقت شرک و اسبابِ آن-بی بنیاد

فصل یازدهم حقیقت شرک و اسبابِ آن-بی بنیاد

[ حقیقت شرک و اسباب آن ]

اکنون بجاست ما بعضى  از چیزهایى  را بیاوریم که بعضى  از اهل علم در وصف مشرکان (کسانى  که پیامبران را تکذیب کردند ) ذکر کرده ‏اند .ابن قیّم مى ‏گوید :مردم بر هدایت و دین حق بودند . نخستین کسى  که آنان را به عبادت بت‏ها و انکار بعث ، فریفت ، شیطان بود . و همو بود که از جهت عکوف (و اقامت و پناهنده شدن) بر قبرها و تصویر (و نقّاشى  کردن)اهل آنها ، فریبشان داد ؛ چنان که خدا در کتابش قصّه آنان را باز مى ‏گوید:
« لاَ تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَلاَ تَذَرُنَّ وَدّاً وَلاَ سُوَاعاً وَلاَ یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْراً »[۱] ؛خدایانتان را رها نکنید ! «وَدّ» و «سُواع» و «یَغُوث» و «یَعوق» و «نَسْر» راوامگذارید !

ادامه‌ی خواندن

فصل دهم استدلال به قتل حلال شمرندگان شراب-بی بنیاد

فصل دهم استدلال به قتل حلال شمرندگان شراب-بی بنیاد

[ استدلال به قتل کسانى  که خمر را با تأویل حلال دانستند ]

از عجیب‏ ترین شگفتى ‏ها استلال بعض از شما به قصّه قُدامة بن مظعون و کسانى است که همراه او بودند آنجا که خمر را با تأویل این آیه حلال شمردند که خدامى ‏فرماید :« لَیْسَ عَلَى  الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیَما طَعِمُوا … »[۱] ؛بر کسانى  که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ، باکى  در آنچه خوردند نیست .عمر و همه صحابه اجماع کردند که اگر آنها از این سخن بازنگردند و به تحریم اقرار نکنند باید به قتل رسند[۲] .مى ‏گویم : تحریم خمر به ضرورت دین اسلام (از کتاب و سنّت و همه علماى امّت) معلوم است .

ادامه‌ی خواندن

فصل نهم بخش دوم حدیث مسابقه دنیاطلبى -بی بنیاد

فصل نهم بخش دوم حدیث مسابقه دنیاطلبى -بی بنیاد

از چیزهایى  که بر بطلان مذهبتان دلالت مى ‏کند ، حدیثى  است که در صحیح بخارى  و مسلم ، عقبة بن عامر از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند که آن حضرت بر منبر بالارفت و فرمود :إنّی لَستُ أخشى  علیکم أن تُشرکوا بعدی ، ولکن أخشى  علیکم الدنیا أن تُنافِسوا فیها ، فیها ، فتقتلوا فتهلکوا ، کما هلک من کان قبلکم ؛از این بیم ندارم که پس از من مُشرک شوید ، لیکن از دنیا بر شمامى ‏ترسم که در دست‏یابى  به آن برهم سبقت گیرید و همدیگر را بکشیدو هلاک گردید ، چنان که کسان پیش شما هلاک شدند .عقبه گفت : این حدیث ، آخرین سخنى  بود که دیدم رسول خدا بر منبرفرمود[۱] .وجه دلالت حدیث این سات که : پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله همه آنچه را بر امّتش روى  مى ‏دهد واز آنها بروز مى ‏یابد ـ تا روز قیامت ـ خبر داد (چنان که در اَحادیث دیگر باز گفت واینجا جاى  ذکر آنها نیست)

ادامه‌ی خواندن

فصل نهم بخش اول بطلان عقاید وهّابیان-بی بنیاد

فصل نهم بخش اول بطلان عقاید وهّابیان-بی بنیاد

بر اساس احادیث ]

[ بى ‏گمان نجات امّت بر پایه احادیثى  است که از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله رسیده است ] و این احادیث بر بطلان عقاید وهّابیان دلالت مى ‏کند .

[ ۱ . حدیث جمع شدن زمین ]

مسلم در صحیح خود ، از ثوبان ، از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند که فرمود :خدا زمین را برایم به هم آورد ، پس مشرق‏ها و مغرب‏هاى  آن را دیدم ،و به ‏زودى  فرمان‏روایى  امّتم مى ‏رسد آنچه را ـ از زمین ـ برایم جمع شد .و دو گنج سرخ و سفید به من عطا شد . از پروردگارم براى  امّتم خواستم که آنان را به خشک‏سالى  و قحطى  از بین نبرد ، و دشمنى  جز از خود شان بر آنان مسلّط نسازد که بنیادشان را برافکند .پروردگارم گفت : اى  محمّد ، هنگامى  که امرى  را امضا کنم ردّ نمى ‏شود .

ادامه‌ی خواندن

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

[ حدود با وجود شبهه به اجرا درنمى ‏آید ]

از چیزهایى  که بر ناصواب بودن تکفیر کسانى  که آنها را کافر شمردید دلالت مى ‏کند این است که دعا و نذر کفرى  نیست که انسان را از ملّت اسلام خارج سازد ؛زیرا پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله در حدیثى  صحیح امر فرمود که:«أَنْ تُدْرَءَ الحدودُبالشُّبَهات »[۱] ؛حدود با شبهه ‏ها دفع مى ‏گردد .حاکم در صحیح خود و ابو عوانه و بزّار ـ به سند صحیح ـ و ابن سُنّى  از ابن مسعود  رضى ‏الله ‏عنه روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود :هرگاه مرکب و حیوان شما در بیابان گریخت باید سه مرتبه صدا بزند :اى  بندگان خدا نگه دارید ؛ زیرا خدا کسانى  را حاضر دارد که آن را نگه مى ‏دارد[۲] .طبرانى  روایت کرده اگر کسى  [ در بیابان ] کمک خواست باید بگوید : اى  بندگانِ خدا بفریادم برسید[۳] .

ادامه‌ی خواندن

فصل هفتم شرایط مجتهدمرجع -بی بنیاد

فصل هفتم شرایط مجتهدمرجع -بی بنیاد

[ شرایط مجتهدى  که تقلیدش در علوم دین جایز است ]

پیش از این ، سخن اهل علم و اجماعشان بیان شد که جایز نیست تقلید و اقتدا دردین مگر از کسى  که شروط اجتهاد ـ به اجماع ـ در او فراهم است ؛ و بر کسى  که شرایط اجتهاد را ندارد تقلید واجب مى ‏باشد ، و در این امر هیچ اختلافى  وجود ندارد .و نیز اجماع اهل سنّت گذشت بر اینکه : هرکس به آنچه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله آورده اقراردارد و ملتزم است ، تکفیر نمى ‏شود ـ هرچند در او خصلتى  از کفر اکبر یا شرک باشد ـ مگر اینکه حجّتى  بر او استوار گردد که تارک آن تکفیر مى ‏شود ، و حجّت به پانمى ‏شود مگر با اجماع قطعى  (و نه ظنّى ) و آن که حجّت را به پا مى ‏دارد امام است یانایب او ؛ و کفر تحقّق نمى ‏یابد مگر به انکار ضروریّاتِ دین اسلام ـ مانند وجود خدا ویگانگى پروردگار و رسالت پیامبر ـ یا انکار امور آشکار ؛ مانند وجوب نماز .

ادامه‌ی خواندن