شفاعتها در آخرت ، پنج نوع اند و همه شان براى پیامبر ما صلى الله علیه وآله ثابت است . به بعضى از آنها هیچ کس جز پیامبر نمى تواند دست یازد ودر بعضى از آنها ، دیگران شریک اند و پیامبر صلى الله علیه وآله پیش از همه است . ازاین رو ، شفاعت (در معناى فراگیرش) به آن حضرت باز مى گردد وبعضى از انواعِ شفاعت ، ویژه اوست .اینکه پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید : «مَن زارَ قَبْری وَجَبَتْ له شفاعتی»(هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى شود) مى توانداشاره به شفاعتِ اختصاصى پیامبر باشد و مى تواند اشاره به عموم شفاعت به شمار آید .قاضى عِیاض و دیگران گفته اند : شفاعت پنج قسم است :[۱]
اَحادیثى که درباره عذاب قبر هست و به حدّ تواتر مى رسد (و بخارى و مسلم و دیگران روایت کرده اند و اهل سنت به مدلول آنهااجماع دارند) بر درک و فهمِ میّت ، دلالت مى کند . از بهترین این اَحادیث ، روایتى است که از ابوبَکْرَه نقل شده است ، وى مى گوید :در حالى که با شخص دیگرى به همراه پیامبر صلى الله علیه وآله قدم مى زدیم ، پیامبر صلى الله علیه وآله به دو قبر درآمد و فرمود : «صاحب این دو قبر ، هم اکنون در قبرشان عذاب مى شوند ، کدام یک از شما چوبى از این نخل برایم مى آورد ؟» .من به رفیقم پیشى جستم ، شاخه بى برگى را از نخل شکستم و آوردم . پیامبر صلى الله علیه وآله آن را از بالا دو نیم کرد ،نصفى را روى یکى از آن دو قبر و نصفِ دیگر را روى دیگرى گذاشت و فرمود : تا زمانى که این چوبها تازه اند ، بر این دو سخت گرفته نمى شود ! این دو ، به جهت غیبت و [ ناپرهیزى از ] ادرار ، عذاب مى شدند .
حیات انبیا ع و شهدا و دیگر مردگان حیات انبیا علیهم السلام
از اَنس نقل شده که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود :الأنبیاء ـ صلواتُ اللّه علیهم ـ أحیاءٌ فی قُبُورهم یُصَلُّون ؛[۱]پیامبران ـ درود خدا بر آنان باد ـ زنده اند ، در قبرهاشان نماز مى گزارند . نیز از اَنس از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت شده که فرمود :إنَّ الأَنبیاء لا یُتْرَکونَ فی قُبُورهم بعد أربعین لیلة ، ولکنَّهُم یُصَلُّون بینَ یَدَی اللّه تعالى حَتّى یُنْفَخُ فی الصُّور ؛[۲]همانا ، انبیا ـ بعد از چهل شب ـ در قبرهاشان رهانمى شوند ، آنان تا زمانى که در صُور دمیده شود ، پیش خداى متعال نماز مى گزارند .در حدیث معراج آمده است که پیامبر صلى الله علیه وآله موسى علیه السلام را ایستاده درحال نماز ، در قبرش دید ، سپس موسى و دیگران به بیت المقدس سیرداده شدند (چنان که پیامبر ما سیر داده شد)
بایسته است انسان در پیشگاه خدا به پیامبر توسل جوید و از او یارى بخواهد و پیامبر صلى الله علیه وآله را شفیع قرار بدهد . این کار جایز است و حُسنِ آن را هر دیندارى مى داند و در سیره انبیا و رسولان الهى و سَلَف صالح و علما و توده مسلمانان ، امر شناخته شده اى مى باشد .هیچ یک از اهل اَدیان ، این شیوه را انکار نکرد و در هیچ زمانى شنیده نشد که کسى بر آن اعتراض کند تا اینکه ابن تیمیّه آمد و سخنى گفت که مردم را به اشتباه انداخت و به بدعتى زبان گشود که سابقه نداشت .ابن تیمیّه در این باره ، سخنِ دراز دامنى دارد .
در حدیث آمده است که سفر روا نیست مگر سوى سه مسجد : مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله و مسجد الحرام (کعبه یا مسجد ابراهیم) و مسجدالأقصى (بیت المقدس یا مسجد ایلیاء) .[۱]معناى این حدیث این است که سوى جا و مکانى نباید بار سفربست مگر به طرفِ این سه مسجد .شایان ذکر است که در سفر ، دو چیز نهفته است : ۱ . انگیزه و غرض ؛ مانند سفر براى حج ، آموختنِ دانش ، جهاد ،زیارت پدر و مادر و .. . ۲ . مکانى که پایانِ سفر است [ و سفر بدانجا صورت مى گیرد ] مانندسفر به مکّه ، مدینه ، بیت المقدس یا دیگر مکانها [ براى غرض وهدفى ] غرض ، هرچه مى خواهد باشد .
شکى در این نیست که سفر سوى زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله موجب تقرّب به خدا است ؛ زیرا :اوّلاً : خدا در قرآن مى فرماید : «اگر کسانى که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند …» و پیداست که «آمدن» هم مى تواند از نزدیک باشد و هم از دور ، با سفر باشد یا بى سفر صورت گیرد .نمى توان گفت که « جاؤُوک » (نزدت آیند) مطلق است و مطلق ، بر تکتکِ افراد دلالت ندارد (هرچند براى این کار صلاحیت دارد) زیرا :مطلق ـ در اینجا ـ در سیاق شرط قرار گرفته و هریک از افراد را شامل مى شود . هر کسى که این عمل از او سر زند ، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهد یافت .
اینکه زیارت ، موجب تقرُّب به خدا مى شود ، با قرآن و سنّت واجماع و قیاس ، به اثبات مى رسد .قرآن خداى متعال مى فرماید :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً » ؛[۱]اگر آنان هنگامى که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند واز خدا آمرزش بخواهند و پیامبر برایشان آمرزش بطلبد ،خداى را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت .این آیه ، مردم را بر رفتن پیش پیامبر صلى الله علیه وآله و آمرزش خواستن در آنجا و استغفار پیامبر براى آنها ، برمى انگیزد .
سخنان علمادر استحباب زیارتِ قبر پیامبر صلى الله علیه وآله
قاضى عِیاض مى نگارد :زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله میان مسلمان یک سنّتِ همگانى است و فضیلتى دارد که همه بر آن ترغیب شده اند .[۱]قاضى ابو طَیّب مى نویسد :بعد از آنکه شخص حج و عُمْرَه را گزارْد ، مستحب است پیامبر صلى الله علیه وآله را زیارت کند .مَحاملى در التجرید مى گوید :هنگامى که حاجى از مکّه (اعمال حج) فارغ شد ،مستحب است قبرپیامبر را زیارت کند .حسین بن حسن حلیمى در المنهاج فى شعب الإیمان بزرگداشت پیامبر را در این روزگار ، به زیارتِ آن حضرت مى داند .ماوِرْدى در الحاوى زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله را کارى مى داند که بدان امر شده و مستحب است ودراحکام السلطانیه مى نویسد :
سفر براى زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله و انجام این کار از گذشته هاى دور تا زمان حاضر
روایت شده است که بِلال بن رَباح (مؤذّن پیامبر صلى الله علیه وآله) براى زیارت قبر پیامبر از شام به مدینه سفر کرد . وى پس از پیامبر صلى الله علیه وآله براى هیچ کس اذان نداد مگر همین بار که براى زیارت آن حضرت به مدینه آمد و صحابه از او خواستند اذان دهد ، او اذان را آغازید و به پایان نرساند .بارى ، بِلال ، رسول خدا صلى الله علیه وآله را در خواب دید که به او فرمود : «اى بلال ، این چه جفایى است ؟! آیا زمانِ آن نرسیده که مرا زیارت کنى !»بلال اندوهگین و هراسان از خواب برخاست و زاد و توشه سفر بست و راهى مدینه شد .
حدیث اوّل : دارقُطنى و بَیْهَقى (و دیگران) از ابن عُمَر روایت کرده اند که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود :مَن زارَ قَبْرى وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى شود .این حدیث ، با اندکى اختلاف در ضبط نامِ بعضى از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى فضائل المدینه آن را ذکر مى کند .قاضى ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى آورد .