در احتجاج آمده است : یک نفر نصرانى با زن مسلمانى مرتکب عمل فحشائى گردیده بود ، لذا او را نزد متوکل آوردند تا حد بر او جارى سازد . آن مرد نصرانى بالفور شهادتین بر زبان جارى ساخت جمعى از فقهاء از آن جمله یحیى بن اکثم حاضر بودند ، ابن اکثم مانع از اجراى حد شد و گفت : ایمان وى شرک ، و همچنین مجازات او را از بین مى برد ، مقصودش همان جمله معروف : الإسلام مُجبّ ما قبله بود لیکن دیگران نظر او را قبول نکردند و برخى از آنان فتوى داد که سه حد باید بر اوجارى کرد .
سید بن طاوس با ذکر اسناد از «زرّافه» حاجب متوکل نقل مى کند از آنجا که خلیفه براى فتح بن خاقان احترام خاصّى قائل بود و هیچکس چون فتح به وى نزدیک نبودو در فرصتهاى مختلف درصدد بود موقعیّت او را در انظار مردم و قواى حکومتى ابراز کند ، از اینرو تصمیم خاصّى گرفت و دستور فرمانى مستبدّانه داد تا در یک روزمعیّن همه اشراف و قبائل و همچنین شخصیتهاى برجسته حکومتى و فرماندهان ارشد لشکرى با تشریفات خاص و با بهترین آرایش از نظر لباس و غیره گرد هم آیندو هر طبقه با توجه به موقعیّت نسبى و اجتماعى خود با نظم و ترتیب مناسبى حرکت کنند . وجملگى پیاده در مقابل خلیفه و فتح بن خاقان رژه بروند .
ضمن اینکه در کتب رجالى توثیق شده او را از اصحاب امام رضا ، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمرده اند و از آثار او کتاب «مسائل» را ذکرنموده اند[۱] . او برادر عمر بن فرج … است که از طرف متوکّل عامل مدینه شد . و نقطه مقابل برادرش از بعد اعتقادى بود و انحراف از اهل بیت علیهم السلام داشته است وگویا نسبت به آنان شدید العداوه بوده . عمر ….. همان کسى است که به امام جواد علیه السلام گفت : شیعیان تو ادّعا مى کنند تو مى دانى آب دجله و وزن آن را . حضرت فرمود : آیا تو خداوند را قادر مى دانى که این علم را در اختیار پشه اى از مخلوقین خود قرار دهد یا نه ؟ گفت : بلى . آنگاه فرمود : أنا أکرمُ على اللّه من بَعوضَةٍ ومن أکثرخلقه[۲] .
زندگى و شخصیّت امامان شیعه دو جنبه ارزشى متمایز در عین حال مرتبط به هم دارند که آنان را از سایر شخصیتهاى بزرگ علمى و اجتماعى جدا مى کند . ۱ ـ شخصیّت عملى ، علمى و اجتماعى آنان که در طول زندگى ، در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد ، بلکه هر بیننده فهیم و منصف مى تواند از شما و امتیازهاى آنان را دریابد و آن را بشناسد . که نمونه هاى بسیارى را از دیدگاه اعلام در کتب تاریخى و آثار غیراسلامى نیز مى بینیم .
تاریخ نگاران و سیره نویسان در تعیین زمان ولادت آن امام همام حضرت على الهادى علیه السلام اختلاف نظر دارند . اکثر مورّخان و محدّثان مشهور ، از آن جمله مرحوم کلینى و شیخ طبرسى و محدّث قمى بر این باورند که حضرت امام هادى علیه السلام در سال ۲۱۲ هجرى در دهکده اى بنام «صُریا» که در سه میلى مدینه واقع شده تولّد یافته است[۱] . و مرحوم محدّث قمى آن را قول اشهر ذکر فرموده است[۲] . لیکن جمع کثیرى از بزرگان ، سال ولادت را سنه ۲۱۴ ذکرفرموده اند [۳] ، و برخى هم نیز براین باورند که در سال ۲۱۳ حضرت متولد شده اند[۴] .نظیر همین اختلاف نیز در اینکه حضرت در چه ماهى ، تولد یافته اند در اقوال اعلام مشهود است .