بایگانی دسته: جُستارى در تاريخ حديث

نقدِ کلام ذَهَبى – جُستارى در تاریخ حدیث

نقدِ کلام ذَهَبى – جُستارى در تاریخ حدیث

ذهبى  پس از آنکه مُرسَله ابن اَبى  مُلیکه را نقل مى ‏کند ، مى ‏نویسد :إنّ مرادَ الصدّیق التثبُّت فی الأخبار والتَحَرّی ، لاسدّ باب الروایة … ولم یقل حسبنا کتاب اللّه‏ ، کما تقول الخوارج ؛[۱]مقصود ابوبکر احتیاط در اخبار و به دست آوردن اطمینان بود نه بستن باب روایت … و نگفت : «کتاب خدا ما را بسنده است» ؛ چنان که خوارج این جمله را بر زبان آوردند .بخشِ نخستِ این سخن با این کار که ابوبکر کتابش را سوزاند ، نمى ‏خوانَد ، بلکه منعِ حدیث ،  عدم قصدِ احتیاط و بررسى  را تأکید مى ‏کند ؛ زیرا کسى  که خواستاردست‏یابى  به اطمینان است درانتخاب وتصحیح مى ‏کوشد ، نه در نابود کردن و محوساختن ! شایسته بود ابوبکر صحابه را گرد مى ‏آورد و درباره صحّت همه احادیث آن مجموعه ، نظر آنها را جویا مى ‏شد و به ویژه درباره احادیثى  که از اشخاص مورداطمینان و اعتماد شنیده بود ،[۲]

ادامه‌ی خواندن

مرحله سوم حدیث پیامبرص در دوران جانشینان !!!– جُستارى در تاریخ حدیث

مرحله سوم حدیث پیامبرص در دوران جانشینان !!!– جُستارى در تاریخ حدیث

فصل اول حدیثِ پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  در دوره ابوبکر

روایتِ نخست
مرسله ابن ابى  مُلَیْکه
چگونگى  حدیثِ پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  را در زمان ابوبکر از دو روایت ابن ابى  مُلَیْکه وعایشه مى ‏توان دریافت .در تذکرة الحفّاظ به نقل از مَراسیل ابن ابى  مُلَیْکه آمده است :ابوبکر پس از درگذشت پیامبر مردم را گرد آورد و گفت : از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله احادیثى  را نقل مى ‏کنید که در آنها اختلاف دارید . مردمان بعد از شمااختلاف شدیدترى  مى ‏یابند . از رسول خدا چیزى  را حدیث مکنید ! هرکه از شما پرسید ، بگویید : میان ما و شما کتاب خداست ، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام دارید .[۱]

ادامه‌ی خواندن

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

آیا دستورى  هست و یا براى  این آفریده شده ‏اید که بعضى  از کتاب خدا را به بعض دیگر بزنید ؟ فرمانِ خدا را بنگرید و پیروى  کنید و از آنچه نهى  شدید باز ایستید .[۱]از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  نقل شده که آن حضرت آن زمان که در «صُلح حُدَیبیّه» صحابه را به سر تراشیدن و بیرون آمدن از اِحرام فرمان داد و آنان این کار را انجام ندادند ، به خشم آمد ؛ زیرا بر آنها دشوار آمد و منتظر ماندند تا پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  مناسک و اعمالش را به پایان بَرَد و از احرام بیرون آید ، آن گاه این کار را انجام دادند (با اینکه وظیفه ‏شان این بود که پیش از آن از اِحرام خارج شوند) .

ادامه‌ی خواندن

سنّت قولى , فعلى ۱– جُستارى در تاریخ حدیث

سنّت قولى , فعلى ۱– جُستارى در تاریخ حدیث

دلایل آنان که تدوین حدیث را روا مى ‏دانند

دلایل کسانى  که تدوین حدیث را جایز مى ‏شمارند به دو بخش تقسیم مى ‏گردد :
۱ . سنّت قولى  .
۲ . سنّت فعلى  .

سنّت قولى

[ در این مورد ] روایاتِ گوناگونى  در نکوداشتِ علم و دعوت به تفقُّه ، و لزوم رساندن یافته ‏ها و آگاهى ‏هاى  [ خود ] به دیگران ، وجود دارد . در میان آنها اَخبار[ زیادى  ] هست که بر جوازِ نوشتن و نقلِ حدیث دلالت مى ‏کند و به ابزارهاى  کتابت
ـ  قلم و دفتر و کتاب و … ـ اشاره دارد .[۱]شیخ محمّد عزّه دَرْوَز ، واژه‏ هاى  کتابت و نوشت ‏افزار را (مانند «صُحُف ، سجلّ ،مداد ، أقلام» ؛ کتاب و دفتر و مداد و قلم و آنچه به خط مربوط مى ‏شود) در قرآن مى ‏شمارد و آنها را بیش از سیصد کلمه مى ‏یابد ؛ چنان که واژه‏ هاى  قرائت و مشتقات آن را نود واندى  برمى ‏شمارد .

ادامه‌ی خواندن

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

الف) روایات ابو سعید خُدرى

۱ . همّام بن یحیى  ، از زید بن اَسلم ، از عطاء بن یَسار ، از ابو سعید خُدْرى  روایت مى ‏کند که ، پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود :لا تَکْتبُوا عنّی شیئاً إلاّ القرآن ، فمن کَتَبَ عنّی شیئاً غیر القرآن ، فَلیُمْحه ؛[۱]از [ زبان ] من چیزى  جز قرآن را ننویسید . هرکس از من چیزى  جز قرآن رانوشته است باید آن را نابود کند .
۲ . در روایتى  سُفیان بن عُیَیْنَه ، مى ‏آورد که از ابو سعید خُدرى  روایت شده است :استأْذَنْتُ النبیّ أن أکتبَ الحدیث ، فأَبَى  أن یأذَنَ لی ؛[۲]از پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه خواستم که حدیث بنویسم ، آن حضرت از اجازه به من خوددارى  ورزید .و در روایات دیگرى  این عبارت به صیغه جمع از ابو سعید خُدرى  روایت شده است یعنى  : «استأذنّا … فأبى  أن یأذن لنا» ؛[۳] از پیامبر اجازه خواستیم … آن حضرت به ما اجازه نداد . ادامه‌ی خواندن

باب اول دوره نهادینه سازى – جُستارى در تاریخ حدیث

باب اول دوره نهادینه سازى – جُستارى در تاریخ حدیث

وصف پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  از زبان حضرت على علیه ‏السلام :… بهترینِ آفریدگان آن‏گاه که خردسال مى  ‏نمود و نژاده ‏تر هنگامى   که کهن سال بود ،پاکیزه‏ ترِ پاکیزگان در خوى   ، و گاهِ بخشش ابر برابر دستش خشک مى  ‏نمود …نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۵ ، ترجمه شهیدى

مرحله اول سخن پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  پیش از بعثت

عرب پیش از اسلام ، محمّد بن عبداللّه‏ را به فرزانگى   و نجابت و کمال یاد مى  ‏کرد واو را «صادق» (راست‏گو) و «اَمین» (امانت‏دار) لقب داده بود ؛ زیرا راستى  ِ سخنش رادریافت و امانت‏دار بودنش را به عیان دید .ابن برهان حَلَبى   نقل مى  ‏کند که : عرب در جاهلیت براى   داورى   و طرح شکایت نزدآن حضرت مى  ‏رفتند ؛ چراکه او مدارا و مشاجره نمى  ‏کرد .[۱]

ادامه‌ی خواندن

جغرافیاى شبه جزیره عربستان– جُستارى در تاریخ حدیث

جغرافیاى شبه جزیره عربستان– جُستارى در تاریخ حدیث

شبه جزیره عربستان به این اسم نامیده شد ؛ زیرا آب از سه طرف آن را دربر گرفته است : از شرق به آب‏هاى  خلیج فارس و از غرب به دریاى  سرخ و از جنوب به اقیانوس هند و خلیج عَدَن .محمّد حسنین هیکل در کتاب «حیات محمّد» مى ‏نویسد : شبه جزیره عرب [ به شکل ] مستطیلى  است که اَضلاع آن موازى نمى ‏باشد ؛ شمال آن فلسطین و سرزمین شام است ، و غربِ آن حیره ودجله و فُرات و خلیج فارس ، و جنوبش اقیانوس هند و خلیج عَدَن ، وشرقش بحر قُلْزُم (دریاى  سرخ) .
این سرزمین ، از غرب و جنوبش به دریا ، و از شمال و غربش به صحراو خلیج فارس محصور است . این دژ طبیعى  به تنهایى  آن را از نبردهاى استعمارى  یا دینى  ، مصون نداشته است ، بلکه پهناور بودن آن نیز ازعوامل مهم مى ‏باشد ؛ زیرا طول این شبه جزیره بیش از هزار کیلومتر ، وعرض آن نزدیک به هزار کیلومتر مى ‏باشد .

ادامه‌ی خواندن

مقدمه مؤسسه – جُستارى در تاریخ حدیث

مقدمه مؤسسه – جُستارى در تاریخ حدیث

(بازشناسى  ریشه‏ هاى  جاهلى  در پدیده منع تدوین حدیث)
تألیف
سیّد على  شهرستانى
گزینش و پارسى  گردانى ِ
بخش فرهنگى  مؤسسه حضرت امام هادى  علیه الصلاة والسلام
به پیشگاه بزرگ بانوى  اسلام که در برابر جاهلیّتِ باز آمده خودگزینانِ سقیفه ایستاد و بانگ زد :هان اى  مردمان ،من فاطمه ‏ام …    مقدمه مؤسسه رسول خدا  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  ، نویسندگانى  داشتند که وحى  را مى ‏نگاشتند (= کاتبان وحى ) وتعدادى  بودند که نامه‏ هاى  ایشان و عهدنامه ‏ها را کتابت مى ‏کردند .این مطلب حتمى  تاریخى  بدین معناست که در طول رسالت پیامبر نوشته ‏هاى ِبسیارى  پدید آمد . همچنین بیش از پنجاه تن از صحابه ، حدیث پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  رامى ‏نوشته ‏اند :حضرت امیرالمؤمنین على   علیه ‏السلام ،عبداللّه‏ بن عمرو بن عاص ،جابر بن عبداللّه‏ انصارى  ،سَمُرة بن جُندَب ،سعد بن عباده انصارى  ،عبداللّه‏ بن عبّاس و …آثارى  که از این صحابه ماند در دوره‏ هاى  بعد به کار گرفته شد و نگارش‏ هایى در پى ِ سفارش رسول خدا  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  به ثبت حدیث خویش ، شکل گرفت .

ادامه‌ی خواندن