اعتقاد به معاد از مهمترین اصول اعتقادى در اسلام است ، قرآن کریم در آیات فراوانى به این مسئله پرداخته است ؛ و از این رو اهتمام و یادآورى مستمرّ آن ، به راستى ، امرى ضرورى است ؛ به جهت [ تأثیر و نقش سازنده آن ] در تربیت انسان ، و صیانت نفس او از لغزیدن در گودالهاى هلاکت ، و افتادن در دامهاى شیطان ، ودلبستگى به ظواهر فریبنده و پرزرق و برق دنیا .زیارت قبور و ایستادن بر مزار مردگان و آمرزش طلبیدن و دعا برایشان ودرخواست نزولِ رحمت الهى بر آنها ، یکى از مهمترین وسایل تذکّر و توجّه به این مسأله را مى نمایاند ؛
عادت مسلمانان بر زیارت آرامگاههاى خویشاوندان ودوستانشان و بندگان صالحان خدا ـ شهدا و علما و اولیا ـ از صدر اسلام تا زمان ما جارى است ، و به ویژه در شبهاى جمعه ؛ زیرا براى تقرُّب به خداى متعال ، بر قبرستانها وارد مى شوند جهتِ قرائت قرآن ـ آن قدر که مُیَسَّر شود ـ و تقدیم خیرات و هدیه کردن ثواب به ارواح مردگان .و هیچ یک از مسلمانان از این سیره صالح و سنّت پسندیده که برگرفته از روایات معتبر مشهورى است ـ که به بعضى از آنها در جاهاى مختلف این کتاب اشاره کردیم ـ
احادیث و روایاتى که از پیامبر اکرم ص و ائمّه معصومین علیهم السلام نقل شده ، میزان اهمیّت زیارت را در خطّ مشى اسلامى روشن مى سازد .نظر به اَسانید زیاد و طُرُق گوناگون این احادیث ، بسیارى از مُصَنَّفات و کتابها به آنها پرداخته اند ، بلکه دهها تألیف به بررسى و تشویق آنها اختصاص یافته است ؛ مانند کتاب «رفع المنارة بتخریج أحادیث التوسُّل والزیارة» ، «کامل الزیارات» ، و دیگرکتابهاى زیادى که دلالت دارند این رسمِ مذهبى کانونِ اهتمام و رعایت عالمان بزرگ امّت و فقیهان مى باشد ، و این همّت ورزى و کوشایى از قرآن و سنّت نبوى شریف ، به ارث رسیده است .
از آیات قرآن شریف که به آن بر مشروعیّت زیارت استدلال شده ، این سخن خداى متعال است :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۱] و اگر آنان هنگامى که به خویشتن ستم کردند نزد تو بیایند ، پس از خداطلب مغفرت کنند ، و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، البته خدا را بسیار توبه پذیر ودلرحم و مهربان خواهند یافت .شریف نورالدین سمهودى [۲] به نقل از سبکى مى گوید :این آیه دلالت دارد بر تشویق به رفتن سوى رسول خدا ص و استغفارنزد آن حضرت ، و آمرزش خواستن پیامبر براى آنان ؛ و این رُتبه به مرگ پیامبر ص قطع نمى شود .اینکه فرمود : « وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ » عطف به « جَاؤُوکَ » است ، از این رواقتضا ندارد که استغفار پیامبر بعد از استغفار آنان باشد ؛ افزون بر این ،ما این را نمى پذیریم که آن حضرت ، پس از مرگ ، آمرزش نمى طلبد ؛زیرا در زمان حیاتش این کار صورت گرفت[۳] ،
زیارت ، ژرف سازى ارتباط با خداست و پیوند با انبیا و اولیاى خدا
زیارتِ پیامبر اعظم و ائمّه ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ زیباترین مظاهر ارتباط معنوى و وابستگى و همدمى با پیامبران گرامى خدا و اولیاى صالح او را مى نمایاند ، ازامورى است که همه فِرَق اسلامى ـ از صدر اسلام تا زمان ما ـ به آن اهتمام داشته اند ؛ واین رو پیوسته مسلمانان از سرزمینهاى مختلف عالَم بار سفر مى بندند ،سختى ها رابه جان مى خرند و خطرهاى گوناگون را پذیرا مى شوند و هزینه هایى ـ که گاه سنگین است ـ مى کنند ، تا [ توفیق ] زیارت خانه خدا و قبر پیامبر ص و خلفاء [ جانشینانِ ]او علیهم السلام برایشان فراهم آید ، و بتوانند در کنار این مرقدها و مشاهد ـ براى رسیدن به مقاصدشان و اظهار میزان دل بستگى و تعلُّق روحى شان به آنها و بزرگداشت آنان علیهم السلام ـ سوى خدا تضرُّع کنند .چگونه چنین نباشد !
معناى لغوى زیارت ، قصد است ؛ و در عُرف قصدى است که همراه با اکرام وتعظیمِ زیارت شونده و اُنس یافتن با او باشد[۱] .تقى الدین سُبْکى شافعى [۲] مى گوید : لفظ «زیارت» انتقال از مکان زائر به مکان زیارت شونده را مى طلبد ؛ مانند لفظِ «مَجیء : آمدن» که آیه کریمه[۳] بر آن نص دارد ؛از این رو زیارت یا همان انتقال از مکانى به مکانى به قصد زیارت است ، و یا حضورنزد زیارت شونده از مکانى دیگر است ؛ و در هر حال ، باید معناى انتقال در آن تحقیق یابد ؛ و بدین جهت ، کسى که پیوسته نزد شخصى هست [ زائر نمى باشد و ] زیارت ازسوى او تحقق نمى یابد ؛ و براى همین ، مى گویى : «از فلان جا فلانى را زیارت کردم»[۴] .