بایگانی دسته: اعتقادات

تشریع اذان در نظر اهل بیت ع -پژوهشی درباره اذان

 تشریع اذان در نظر اهل بیت ع -پژوهشی درباره اذان

احادیث اهل بیت نبوّت علیهم‏ السلام ـ که از طریق شیعه دوازده امامى  یا اسماعیلیّه یا زیدیّه روایت شده ـ بیان‏گر آن است که شروع اذان در معراج پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله رخ داد ، بعضى  ازاین احادیث چنین است :

امام على  بن ابى ‏طالب  علیه ‏السلام (م۴۰ ه )

امام رضا  علیه ‏السلام به نقل از پدرانش مى ‏گوید : «على  بن ابى ‏طالب فرمود : چون بر پیامبرتعلیم اذان آشکار شد ، جبرئیل بُراق را آورد ، براق سر بر نمى ‏تافت ، جبرئیل به نرمى (در گوش او) گفت : آرام گیر ، احدى  گرامى ‏تر از او ـ نزد خدا ـ بر تو سوار نخواهدشد ، پس آرام گرفت . پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله فرمود : سوار بُراق شدم [ و او به پرواز درآمد و به پیش تاخت ] تا به حجابى  رسیدم که در پى  آن (عرش) خداى  رحمان است . فرشته ‏اى  از پشت حجاب درآمد ، گفت : اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله به جبرئیل فرمود : این فرشته کیست ؟

ادامه‌ی خواندن

شروع اذان در نظر اهل سنّت-پژوهشی درباره اذان

شروع اذان در نظر اهل سنّت-پژوهشی درباره اذان

در شروع اذان و چگونگى  آن ، میان اهل سنّت ، نظرات مختلفى  وجود دارد که ، درکتاب‏هاى  صحاح و سنن آنها آمده است ، نظر مشهور ـ که اهل سنّت بر آن‏ اند ـ این است که اذان در سال اول هجرت ، در پى  خوابى  که بعضى  از صحابه دیدند ، در مدینه تشریع گردید ، مهم‏ترین نظرات اهل سنّت در این زمینه چنین است :

 قول اول : تشریع اذان به ابتکار و پیشنهاد صحابه (به ویژه عمر بن خطّاب)

بخارى  و مسلم و تِرمِذى  و نسائى  و دیگران به نقل از عبداللّه‏ بن عمر روایتى  را
آورده‏اند که متن آن در نقل بخارى  چنین است :«مسلمانان هنگامى  که به مدینه آمدند ، جمع مى ‏شدند و در انتظار وقت نمازمى ‏نشستند ، کسى  نبود که براى  نماز بانگ زند . روزى  در این‏باره سخن گفتند ؛ بعضى پیشنهاد کردند که ، چون ناقوس  نصارى  برگیرید ، و بعضى  مانند بوق یهود رامناسب‏تر دانستند ، عمر گفت : چرا مردى  را برنمى ‏انگیزید که بانگِ نماز زند ؟ پس پیامبر گفت : اى  بلال ، برخیز و به نماز ندا زن»[۱] .ابن خُزَیْمه در صحیح خود ـ در باب ذکر دلیل بر اینکه آغاز اذان بعد از هجرت درمدینه مى ‏باشد و نماز پیامبر در مکّه بدون اذان و اقامه بوده است ـ

ادامه‌ی خواندن

معنای لغوی اذان-پژوهشی درباره اذان

 معنای لغوی اذان-پژوهشی درباره اذان

معناى  لغوى  و اصطلاحى  اذان

شایسته است پیش از بررسى  تفصیلى  بحث ، معناى  لغوى  و مفهومى  اذان را
بشناسیم ، و تاریخ تشریع آن را بیان کنیم ، و اوضاع و احوال و ظرف زمانى  آن را
دریابیم .اذان در لغت ، مطلق اعلام است ؛ و در شرع اِعلام و ندایى  است براى  نماز واجب که بندهاى  مشخص دارد و در اوقات معیّن گفته مى ‏شود ، در قرآن آمده است :« وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى  الصَّلَوةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ یَعْقِلُونَ »[۱] .چون بانگ زنید و آنان را ـ کسانى  که دین را بازیچه مى ‏انگارند ـ به نمازفرا خوانید ، آن را به مسخره و بازى  مى ‏گیرند ؛ این رفتار از آن روست که عقل خود را به کار نمى ‏گیرند .« یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِى َ لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى  ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ »[۲] .

ادامه‌ی خواندن

بحث‏هاى مقدماتى -پژوهشی درباره اذان

بحث‏هاى مقدماتى -پژوهشی درباره اذان

اذان نغمه وحى  است در آسمان دنیا که ، مؤذن آن را در اوقات معیّنى  ـ از شب و
روز ـ بر زبان مى ‏آورد ، و بندگان را به عبادت خداى  بزرگ فرا مى ‏خواند ، حقیقت جاوید را باز مى ‏گوید ، و حقایق دین حنیف را آشکار و با صراحت اعلان مى ‏کند ؛ ویادآور مى ‏شود که زمان مناجات با پروردگار و حضور در پیش‏گاه او فرا رسیده است جمله ‏هاى  اذان شعور و عواطف انسان را برمى ‏انگیزاند ، روح او را با آفریدگارى پیوند مى ‏دهد که بازگشت همه چیز به سوى  اوست .اذان نام‏ هاى  مبارکى  است که از لبان مؤمنان برون مى ‏تراود ، و بر ایمانشان مى ‏افزاید و ستیزه‏ جویى  و زیان‏کارى  کافران را دو چندان مى ‏سازد .اذان دعوتى  است از سوى  خداى  رحمان که ، اولیائش را به طاعت و رحمت ومغفرت فرا مى ‏خواند؛ اذان نداى  فرشتگان آسمان است وسُرود مؤمنان تا روز قیامت .هنوز نداى  مؤذن براى  نماز ظهر و عصر در جان‏هاست که غروب و سایه شب فرا مى ‏رسد ، و در این هنگام بانگى  از مآذن برمى ‏خیزد که : ادامه‌ی خواندن

مقدّمه مؤلف-پژوشی درباره اذان

مقدّمه مؤلف-پژوشی درباره اذان

 فقه اسلامى  مراحل و دوره‏ هاى  گوناگون داشته است ، و شیوه‏ ها و نگرش‏هاى مختلفى  در تدوین آن دیده مى ‏شود که مى ‏توان آنها را روش‏هاى  ویژه فُقَهاى  اسلامى دانست ، بعضى  به خلاصه‏ نویسى  بسنده کرده ‏اند ، و برخى  به تفصیل مطالب پرداخته ‏اند ، کانون توجه گروهى  آوردن دلیل‏ها مى ‏باشد ، و گروه دیگر بر فرع‏هاافزوده‏ اند ، در این میان بعضى  مسائل اختلافى  و بعضى  مسائل اتفاقى  را یادآورشده‏ اند ، و کسانى  نیز به تدوین جوانب دیگرى  از فقه همّت گماشته ‏اند .این بررسى ‏ها به صورت اصل و متن ، حاشیه و شرح ، نظم و شعر و … نوشته شده است . من از میان این شیوه‏ها ، روشى  را برگزیدم که به علت‏ها و انگیزه‏ هایى  مى ‏پردازد که به اختلاف مسلمانان در احکام شرعى  انجامید . این روش بر آن است تااوضاع و احوال و بستر تشریع احکام را روشن سازد ، از این‏رو با شیوه‏ هاى  پیشینیان ـ  که به بررسى  فرع‏ها مى ‏پرداختند ـ همسو نیست ،

ادامه‌ی خواندن

مقدمه کتاب -پژوهشی درباره اذان

مقدمه کتاب -پژوهشی درباره اذان

تألیف    استاد سیّد على  شهرستانى
 ترجمه             سیّد هادى  حسینى
بخش فرهنگى  مؤسسه       حضرت امام هادى  علیه الصلوة والسلام
این اثر را تقدیم مى ‏کنم :
به آن که در فراخناى  شرک ایمان آوَرْد ؛
به آن که براى  پیامبر و رسالتش هر مشکلى  را به جان پذیرفت ؛
به آن که بر آزار قریش شکیب مى ‏ورزید و «اَحَد» ، «اَحَد» مى ‏گفت ؛
به آن که نداى  توحید را برافراشت و شوکت قریش را فرو پاشید ؛
به آن که پس از پیامبر  (ص) ، براى  کسى  جز فاطمه  علیه االسلام و حسن و حسین  علیهم االسلام اذان نگفت ؛
به آن که در گرداب جریان‏هاى  بدعت‏آمیز پس از پیامبر نیفتاد ؛
به آن که در برابر تحریف‏ها ایستاد و به اصالت‏ها فراخواند ؛
به مؤذن رسول خدا و دوستدار آل و عترت پیامبر ؛
به صحابى  بزرگوار ، بلال حبشى  ، که خداى  از او خشنود باد .مؤلف  

 پیش‏گفتار مترجم

ادامه‌ی خواندن

سرآغاز ماجرا-آیین حق

سرآغاز ماجرا-آیین حق

 

این گفت و گو کمتر از دو ماه پیش از نگارش این مقدّمه ، با برادر گرامى  فاضل و
عالمى  فهمیده و عاقل ، شروع شد ؛ شخصیت ارجمندى  که در گفت و شنودش با من ،بر کلمه طیّبه‏اى  تکیه دارد که خداى  متعال آن را ستود و فرمود :« أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَافِى  السَّماءِ » ؛[۱]آیا نمى ‏نگرى  که خدا چگونه مَثَل مى ‏زند ؟! سخن پاک ، مانند درختى پاک است که ریشه [ در زمین ] استوار دارد و شاخه در آسمان .خواننده گرامى  ، خواهد دید نخستین نامه از این مجموعه که به دستم رسید ـ درنگاه آغازین ـ تا حدودى  زورگویانه و عتاب‏آمیز به نظر مى ‏آمد ، لیکن این رفتار مراپریشان نساخت ؛ چراکه دریافتم که این تعبیرهاى  تند برخاسته از عواطف واحساساتِ صادقانه اوست و این شخص با همه توان مى ‏خواهد یاریگرِ حق و راستى و هر حقیقتى  باشد که بدان اعتقاد دارد . سخنانِ وى  معناى  نجابت و پاکى  و راستى  را در برداشت و حاکى  از این بود که عنان گسسته حرف نمى ‏زند ، بلکه مى ‏اندیشد

ادامه‌ی خواندن

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش ششم-آیین حق

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش ششم-آیین حق

 ابن سوداء و ابن سبا

بغدادى  مى ‏نگارد :عبداللّه‏ بن سوداء ، سبایى ‏ها را ـ بر اعتقادشان ـ مدد مى ‏رساند . اصالتِ وى  از یهود حیره است که به اسلام درآمد و خواست در نزد کوفیان بازار [ پر رونق ] و ریاستى  داشته باشد ؛ از این رو ، براى  آنها گفت : وى در تورات یافته که هر پیامبرى  ، یک وصى  دارد و على  ، وصى ِ محمّداست … شیعیان على   علیه ‏السلام  به او گفتند : وى  از دوستدارانِ توست . امام  علیه ‏السلام قدرش را گرامى  داشت و پایین پاى  پله منبرش او را نشاند ، سپس ازغُلُو او باخبر شد و تصمیم گرفت او را به قتل رساند .. .[۱]علاّمه عسکرى  ـ در ذیل این سخن ـ مى ‏گوید :این ، مفاد روایتِ سیف ، از عبداللّه‏ بن سبا ، مى ‏باشد که بغدادى  آن راتحریف شده و آشفته مى ‏آورد و مى ‏پندارد که «ابن سبا» غیر از «ابن سوداء» است و دو شخص جداگانه‏ اند و ابن سوداء ، از یهود حیره مى ‏باشد .در حالى  که سیف ، یادآور مى ‏شود که «ابن سبا» از صنعاى  یمن است واو را به «ابن سوداء» توصیف مى ‏کند .[۲]مى ‏گوییم :

ادامه‌ی خواندن

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش پنجم-آیین حق

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش پنجم-آیین حق

ادعاى  دخل و تصرّف در کتاب کَشّى

 علاّمه عسکرى   رحمه ‏الله  مى ‏کوشد از روایات کَشّى  به طریقه دیگرى رهایى  یابد ، گزیده سخن وی چنین است :اصحاب ائمّه  علیهم‏ السلام هزاران کتاب نوشته‏ اند که در بر دارنده روایاتِ آنهاست . از آنجمله آنچه به «اصول چهارصد گانه» معروف مى ‏باشد و کلینى  و شیخ طوسى کتاب‏هاى الکافى ، تهذیب الأحکام ، الإستبصار (و نیز شیخ صدوق و پدرش کتاب‏ هاشان) را از روى  این اصول گرد آورده ‏اند .نیز از آن دوران ، کتاب‏هاى  رجالى  چهارگانه معروف باقى  ماند که عبارت‏ اند از :اختیار معرفة الرجال (اثر کَشّى ) ، رجال و الفهرست شیخ طوسى  و رجال نجاشى  .به مرور ایّام ، به سبب ایجادِ فضاى  وحشت و ترور از سوى  حُکّام و آتش زدن کتاب‏خانه ‏ها در کرخ بغداد ، کتاب‏هاى  اصحاب ائمّه  علیهم‏ السلام  از میان رفت و نیز بدان جهت که علماى  شیعه به تحصیل علومى  روى  آوردند که

ادامه‌ی خواندن

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش چهارم-آیین حق

پیوست پاسخ سوال هشتم بخش چهارم-آیین حق

عنزیه کیست ؟!

در یکی  از روایاتِ غُلُو آمده است :
هنگامی  که امیرالمؤمنین  علیه‏ السلام نزد یکی  از همسرانش از «عنزه» بود (که همان اُمّ عمرو است) قنبر آمد و گفت : ده نفر درب خانه اند که می ‏پندارند تو پروردگارشان هستی  .. .سپس روایت ذکر می ‏کند که امام  علیه‏ السلام آنان را به آتش سوزاند .علاّمه عسکری رحمه ‏الله می ‏گوید :این اُمّ عَمْرو عَنْزی  ـ که همسر امام می ‏باشد ـ کیست ؟! چگونه هیچ کس ، به جز این راوی  ، او را نمی ‏شناسد ؟!می ‏گوییم :مُورِّخان یادآور شده‏ اند که امام علی   علیه‏ السلام با شمار بسیاری  از زنان ازدواج کرد و نام ۹تن از آنها را آورده‏اند . این عنزی  ـ که کنیه‏ اش «اُمّ عمرو» است ـ و همین زنِ امام علی   علیه‏ السلام به شمار می ‏رود ؛

ادامه‌ی خواندن