پیش‏ گفتار-منهاج بدعت

پیش‏ گفتار-منهاج بدعت

وارسى  کتاب منهاج السنه از دیدگاه علاّمه امینى   رحمه‏ الله آنچه در پیش روى  دارید ، بخشى  از ترجمه کتاب ارزشمندالغدیر ، اثر بزرگ مردِ جهان تشیّع ، اندیشمند وارسته وسترگ ،پیش‏تاز عرصه علم و عمل ، علاّمه بى ‏نظیر ، سید عبدالحسین امینى نجفى  مى ‏باشد که به وسیله دکتر جمال موسوى  ـ سال‏ها پیش ـ به فارسى  برگردانده شده است .این اثر ، تنها بخشى  از جلد پنجم ترجمه است که از صفحه ۲۵۲تا ۳۵۸ (پایان جلد پنجم) را در بر مى ‏گیرد ، و برابر است با متن عربى الغدیر ، جلد ۳ ، صفحه ۱۴۸ تا ۲۱۸ (و در چاپ تحقیق شده و جدید ، صفحه ۲۱۱ تا ۳۰۷) .

در این قسمت ، علاّمه امینى  به وارسى  کتاب منهاج السُنّه (اثرابن تیمیّه) مى ‏پردازد و به تهمت ‏هاى  نارواى  او ، با استناد به کتاب‏هاى  معتبر اهل سنّت ، پاسخِ شایسته و کوبنده مى ‏دهد ویاوه‏ گویى ‏هاى  او را آشکار مى ‏سازد .با توجه به غوغایى  که در زمان کنونى  وهابیّت به راه انداخته است و با استفاده از سرمایه‏ هاى  مالى  هنگفت و فریفتن بعضى  ازجوانان ونیروهایى که مى ‏توانند آثار نوشتارى را سامان دهند ،مى ‏کوشد با داستان ‏پردازى  و آشفته‏ سازى ِ فضاى تحقیق وحقیقت ‏جویى، و پنهان کردن حقایق و دست‏یازى  به مغالطه وپرداختن به سخنانى  که در ظاهر منطقى  مى ‏نماید ، جوانان را بفریبدو مکتب پوچ و بى ‏اساس ابن تیمیه را بار دیگر احیا کند و در اندیشه انتقام از شیعه ـ و به ویژه سرزمین عزیز ایران ـ به سر مى ‏برد و ازاینکه ولایت امیرالمؤمنین على  علیه ‏السلام در تار و پود ایرانیان نفوذ یافته و همه هویّت آنها شده است ، خود را مى ‏جَوَد ، در درون مى ‏جوشدو انواع ترفندها را براى  تضعیف و خرافى  جلوه دادن آیین استوارتشیّع به کار مى ‏برد و ناشیانه از کسانى  سخن به میان آورد که به اصطلاح شیعه بوده ‏اند و حق را دریافته ‏اند و سنى  گشته‏ اند ! و …با توجه به همه اینها ، به نظر رسید ، چاپ مستقل این بخش ازسخن علاّمه امینى  ، روشن‏گر و سودمند است و مى ‏تواند پاسخ براى  بعضى  از شبهاتى  باشد که گاه ممکن است در ذهن بعضى  از ساده ‏اندیشان خطور کند .

یادآورى

در این اثر ، چند نکته شایان توجه است :
۱ . متن ترجمه ، ویرایش شد تا آراسته و گویا شود .
۲ . آنچه را مترجم محترم به عنوان اقتباس از آیات مطرح
مى ‏سازد ، ترجمه متنِ آیات است .
۳ . با توجه به در دستْ‏رس نبودنِ برخى  از منابعِ متنِ الغدیر ،
برابرسازى  که از چاپ‏هاى  جدید کتاب‏ها ، در تحقیق الغدیر (در
چاپ جدید آن) صورت گرفته است ، به پانویس‏ هاى  ترجمه افزوده شد .
۴ . با اصل و صحیح دانستن متن عربى  الغدیر ، بعضى  ازاشتباهات ترجمه ـ  که به نظر مى ‏رسد خطاى  چاپى  است ـ اصلاح گردید ، موارد زیر از آنهاست : در صفحه ۲۶۹ترجمه (مطابق با صفحه ۱۶۰ جلد ۳ الغدیر وصفحه ۲۲۷ چاپ جدید ) آمده است :۴۵ . حافظ الدین نسفى  ، متوفاى  ۷۰۱ یا ۷۱۰ ، در تفسیرش۱/۴۹۶ که در حاشیه تفسیر خازنش مى ‏باشد .۴۶ . شیخ الإسلام حمویى  ، متوفاى  ۷۴۱ ، در تفسیرش ۱/۴۹۶ .متن حاضر و اصلاح شده :۴۵ . حافظ الدین نُسْفى  (متوفاى  ۷۰۱ یا ۷۱۰) در تفسیرش۱/۴۹۶ ، که در حاشیه تفسیرِ خازن مى ‏باشد .۴۶ . شیخ الإسلام حَمّوئى  بغدادى  ( متوفاى  ۷۲۲) در فرائدالسمطین ، وى  شعر حَسّان را در آن آورده است . صفحه ۲۷۵ ترجمه (الغدیر : ۱۶۳ وص۲۳۲ چاپ جدید) :تاریخ ابن کثیر اصلاح    تفسیر ابن کثیر . صفحه ۲۸۰ ترجمه (الغدیر : ۱۶۷ وص۲۳۷ چاپ جدید) : ص ۸۰۳اصلاح   ص۳ ـ ۸ . صفحه ۲۸۷ ترجمه ، پانویس ۱ (الغدیر : ۱۷۲ وص۲۴۴ چاپ جدید) :تفسیر خازن ۵/ ۹۴ اصلاح    تفسیر خازن ۴/۴۹ . صفحه ۲۹۳ ترجمه ، پانویس ۱ (الغدیر : ۱۷۵ وص۲۴۸ چاپ جدید) :آیـه ۷اصلاح   آیه ۳ . صفحه ۲۹۵ ترجمه ، پانویس ۴ (الغدیر : ۱۷۸ وص ۲۵۳ چاپ جدید) :… در صواعق ۹۶ ؛ ۱۰۴اصلاح   در صواعق : ۹۶ و۱۴۰ . صفحه ۳۰۰، پانویس ۲ (الغدیر: ۱۷۹ وص۲۵۴ چاپ جدید):نُزُل الأبرابر : ۲۴ اصلاح   این پانویس حذف شد ؛زیرا به پانویس بعد مربوط مى ‏باشد که در ترجمه نیامده است . صفحه ۳۰۳ ترجمه (الغدیر ۳ : ۱۸۰ وص۲۵۶ چاپ جدید) :منهاج السنّه ۲۰/۱۷۰اصلاح   منهاج السنه ۲/۱۷۰ . صفحه ۳۰۵ ترجمه ، بعد از شماره ۴ (الغدیر ۳ : ۱۸۴وص۲۵۹ چاپ جدید) :۲ سطر جا افتاده و ترجمه نشده است ، که ترجمه شد واضافه گردید . صفحه ۳۲۸ ترجمه (الغدیر ۳ : ۱۹۸ وص۲۸۰ چاپ جدید) :شرح تقریب ۸۵۱، پانویس ۱اصلاح  شرح تقریب۱/۸۵ . صفحه ۳۳۶ ترجمه (الغدیر ۳ : ۲۰۳ وص۲۸۷ چاپ جدید) :در فرائد باب ۲۱اصلاح   در فرائد باب ۴۱ . صفحه ۳۵۴ ترجمه ، پانویس ۱ (الغدیر ۳ : ۲۱۵ وص۳۰۳چاپ جدید) :حاشیه جامع ترمذى  ۲/۲۴۴اصلاح  ۲/۲۱۴ . صفحه ۳۵۵ ترجمه (الغدیر ۳ : ۲۱۶ وص۳۰۵ چاپ جدید) :حسن بن عمر حمرى اصلاح   حسن بن عمر جَرْمى  .۵ . در راستاى  روشن‏تر شدن ترجمه ، گاه عباراتى  در داخل کروشه به متن افزوده شد .۶ . براى  نسبت‏هاى  نارواى  ابن تیمیه ، عنوان‏ هایى  در داخل کروشه بیان شده است تا متن ترجمه ، نظم و سامان بهترى  یابد .بارى  ، این اوراقى  اندک از الغدیر ، دریاسانى  این اثر بزرگ رامى ‏نمایاند و حقایق فراوانى  را به آسانى  پیش‏روى  خواننده قرارمى ‏دهد که دست‏رسى  به هریک از آنها نیازمند سال‏ها وارسى  وتحقیق است و علاّمه امینى  با تلاشى  طاقت‏فرسا و به جان خریدن کاستى ‏ها و ناملایمات و دشوارى ‏هاى  بى ‏شمار ، این چنین آنها راآماده و در دستْ‏رس قرار داده است .علاّمه محمّد تیجانى  سماوى  که سنى  و روزگارى  از مبلّغان وهابیّت بود و نور ولایت او را به دیار عراق کشاند و با کسانى  چون آیة اللّه‏ خویى   رحمه‏ الله و علاّمه شهید سیّد محمّد باقر صدر ـ رضوان اللّه‏ علیه ـ آشنا ساخت ، در کتاب «ثمّ اهتدیتُ»[۱] مى ‏نویسد :وقرأتُ کتاب الغدیر للشیخ الأمینی وأعدتُه ثلاث مرّات ؛لما فیه من حقائق دامغة واضحة جلیة[۲] ؛و کتاب الغدیر ـ اثر استاد امینى  ـ را خواندم و سه بار آن را دورکردم بدان جهت که در آن حقایقى  انکارناپذیر و روشن وآشکاراست .جاى  بسى  تأسف است که بسیارى  از حوزویان و کسانى  که مى ‏خواهند مبلغان ولایت و سنگربانان دین باشند با الغدیرنا آشنایند و بهره ‏اى  از مطالب ارزنده آن ندارند ، در حالى  که بعضى از تیزفهمى ‏هاى  علاّمه امینى  هم‏اکنون در کتاب‏هاى  اهل سنت بازتاب مى ‏یابد .آنجا که ابن تیمیه مى ‏گوید :علی  رضى ‏الله ‏عنه لم یکن قتاله یوم الجمل وصفّین بأمر من رسول اللّه‏  صلى ‏الله علیه ‏و‏آله وإنّما کان رأیاً رآه (منهاج السنه ۲/۲۳۱)[۳] ؛مبارزه على  در روز جمل و صفّین به امر رسول خدا  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله نبود ،و تنها رأى  و نظر شخصى ‏اش را به اجرا درآورد .علاّمه امینى  در اینجا سخنان حافظان و امامان اهل سنّت را که در کتاب‏هاى  گوناگون شان آورده‏اند به ابن تیمیه یادآور مى ‏شود وپوچى  سخن او را مى ‏نمایاند[۴] و افزون بر اینها مى ‏گوید :ونحن نَعْلَم ما یُوَسوِسُ به صَدْرُه ، غایةُ الرجل مِن هذاالحکم الباتّ تغریرُ الأمة والتمویهُ عَلَى  الحقیقة ، وجعل تلک الحروب الدامیة نتیجة رأی واجتهاد مِنَ الطرفین ، حتّى یَسَعَ له القولُ بالتساوی بین أمیر المؤمنین ومقاتلیه فی الرأی والإجتهاد ، وأنّ کلاًّ منهما مُجتهد وله رأیه مُصیباً کان أومُخطئاً ، غیر أنّ للمُصیب أجْرَین و للمُخطئ  أجراً واحداً[۵] ؛ما مى ‏دانیم که در سینه این مرد چه چیز خلجان مى ‏کند ، هدف او از این حکم قطعى  این است که امت را بفریبد و بر حقیقت سرپوش گذارد وجنگ‏هاى  خونین میان دوطرف را نتیجه رأى و اجتهاد به شمارد تا بتواند میان امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام و کسانى که با او جنگیدند ـ  در رأى  و اجتهاد ـ تساوى  برقرار سازد .و اینکه هریک از آن دو مجتهد بودند و نظر خاص خود راداشتند ـ خواه درست و خواه نادرست ـ جز اینکه رأى  درست دو اجر وپاداش دارد ونظر ورأى  خطا، داراى  یک اجر مى ‏باشد .این سخن علاّمه امینى  بیان‏گر حقیقتِ تلخى  است که اهل سنّت آن را در کتاب‏هاشان تکرار مى ‏کنند و با این کار بر عقل و درایت وخردشان مهر بطلان مى ‏زنند .در کتاب «معاویه را بهتر بشناسیم» آمده است :علامه تقى  عثمانى  مى ‏فرماید : … مجتهد اگر به حق ( و حقیقت برسد) برایش مزد و پاداش دو برابر خواهد بود واگر اشتباه کند(باز هم) یک اجر خواهد برد و شکّى  نیست که معاویه مجتهدبوده ، بنابراین اگر اشتباهى  هم کرده باشد ، نزد خداوند اجر وثواب دارد؛ واین امر، برایش قابل اعتراض و ملامت نیست[۶].و نیز در کتاب «حقایقى  از جنگ جمل و صفین» ، نویسنده درباره اختلاف صحابه ، مى ‏نگارد :… نمى ‏توانیم بگوییم : پس حق یکى  است و مقابلش باطل است ! نه ، بلکه معاویه و همراهانش را نیز معذور مى ‏دانیم ،چرا که آنها نیز اجتهاد کرده اند و به نظر خود حق با آنها بود ،پس چون کارشان خطاى  اجتهادى  بوده ، گناه‏کار نمى ‏باشند .این است عقیده جمهور علماى  اسلام[۷] .کتاب‏هاى  اهل سنت ، آکنده از این نوع سخنان نابخردانه است وبى ‏درنگ این آیه را به ذهن انسان مى ‏آورد که : « وَمَنْ لَمْ یَجْعَلْ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ »[۸] ؛ آن را که خدا برایش نورى  قرار ندهد ،روشنایى ‏اى  نخواهد یافت .و به راستى  که ولایتِ که نصیب هرکسى  نمى ‏شود و مائده معنوى  آسمانى  است که انسان‏هاى  برگزیده خدا از آن بهره‏مندمى ‏گردند و در صراط ولایت استوار مى ‏مانند ، و این سخن حق وبجاست که هرکسى  نمى ‏تواند ولایت را تحمل کند و این بار نفیس و ارزشمند و سنگین را بر دوش کشد . امید است این خدمت ناچیز ، صاحب ولایت ـ در عصر غیبت ـ
امام زمان ـ عجّل اللّه‏ تعالى  فرجه ـ را خشنود سازد و نشر آن بر درجاتِ برین علاّمه امینى   رحمه ‏الله بیفزاید و خوانندگان را خرسند گرداند .مشهد مقدس ، ذى  حجه ۱۴۲۸ هجرى بخش فرهنگى  مؤسسه امام هادى  علیه‏ السلام منهاج السنّه[۹]اگر بخواهید به کتابى  مراجعه کنید که مخالف مفهوم نامش ،نام‏گذارى  شده باشد ، به این کتاب بنگرید که نام «منهاج السنّه» را براى  آن عاریت کرده‏اند و شایسته است آن را «منهاج البدعه» بنامند ؛ کتابى  است پر از گمراهى ‏ها ، دروغ‏ ها ، سخنان بى ‏دلیل ، انکار مُسَلَّمات ، تکفیرمسلمانان ، طرف‏دار ى  از بدعت گذاران و دشمنى  و عنادسخت با اهل بیت وحى  علیهم ‏السلام .در این کتاب چیزى  جز دروغ محض ، مَشُوب کردن حقایق[۱۰] ، تغییر و تحریف سخن از جایش ، سخن را به فحاشى  و ناسزا کشاندن با نسبت‏هاى  شنیع ، بدگوئى  ، باخشونت و فحاشى  متعرض کسان شدن ، نمى ‏یابید .و اینک نمونه‏ هائى  از آن :

[۱] .  این کتاب ارزشمند به فارسى ترجمه شده است با این عنوان : «آن‏گاه که هدایت شدم» .
[۲] .  ثمّ اهتدیت چاپ ۱۴۱۷ه ، مؤسسه انصاریان ، ص۱۳۰
[۳] .  الغدیر ۳ : ۲۶۶ چاپ جدید .
[۴] .  بنگرید به اثر حاضر ، ذیل عنوان ۲۲ (دیدگاه نادرست درباره جنگ جَمَل و صفّین) .
[۵] .  الغدیر ۳ : ۲۶۷ .
[۶] .  معاویه را بهتر بشناسیم : ۸۵ چاپ دوم ، ۱۳۸۱ .
[۷] .  حقایقى  از جنگ جمل و صفین : ۱۱۷ ـ ۱۱۸ چاپ اول ، بهار ۱۳۸۳ .
[۸] .  سوره نور ۲۴ آیه ۴۰ .
[۹] .  تألیف ابن تیمیّه احمد بن عبدالحلیم حَرّانى  حنبلى  ، متوفاى  ۷۲۸ در زندان مراکش .
۱۰] .  مترجم این عبارت را در ترجمه «تمویه الحقایق» مى ‏آورد . «مَشُوب» به معناى  به هم آمیختن است ، و«تَمْویه» به این معناى  زراندود کردن و تلبیس و تزویر مى ‏باشد و اینکه شخص امرى  را برخلاف آنچه که هست بنمایاند و باطل و غلطى  را حق و درست جلوه دهد م .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ چهار = 13

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>