از همه آنچه گذشت ، حقیقتى ـ در کمالِ اهمیت ـ آشکار مى گردد و آن این است که مانعانِ تدوین حدیث ، به فتح باب اجتهاد و رأى پناه آوردند ؛ ومتعبّدان ، بر تعبّد محض در برابر قرآن و سنّت باقى ماندند و از عمل به اجتهادو رأى منع کردند . [۱] نتیجه طبیعى بستنِ بابِ نگارش و نقل حدیث ، گرایش به اجتهاد و رأى بود و اعتقاد به مشروعیّتِ دیدگاه هاى گوناگون و حجیّتِ آرا . ابوبکر و عمراین کار را آغازیدند و به اجتهاد و رأى دست یازیدند . این عمل آنها باعث شدکه پس از آنها ، این باب براى همه صحابه گشوده شود و هرکس خود راشایسته اجتهاد و فتوا به رأى بداند .اینکه عُمَر زمامِ اختیار خلیفه سوّم را ـ در روز شورا ـ به دستِ عبدالرحمن بن عوف سپرد ، تأکیدى بر لزومِ گردن نهادن به شرط و قیدى است که ابن عوف مطرح سازد که همان عمل به سیره ابوبکر و عمر بود . ابن عوف با عثمان به همین شرط بیعت کرد و او آن را پذیرفت
.[۲]امّا امام على علیه السلام با این شرطى که به زور در شریعت چپانده شده بود (ونصّى از قرآن و سنّت براى آن وجود نداشت) تن در نداد ، و گروه بسیارى از بزرگان صحابه آن حضرت را تأیید کردند و این شرط جدید را برنتافتند .تعهّد عثمان به التزام به سیره شیخین ، او را در محذوراتى انداخت و به نزاع و خصومت با بزرگان صحابه و عبدالرحمن (که در پیشاپیش صحابه بود)کشاند ؛ زیرا عبدالرحمن معتقد بود باید بر اجتهاداتِ ابوبکر و عمر بسنده شود ، و عثمان براى خود حقِ اجتهاد را محفوظ مى دید ؛ چراکه به نظرش شأن وى کمتر از آنها نبود . این گونه شد که عبدالرحمن در حالتِ قهر باعثمان ، درگذشت .صحابه ـ از جمله امام على علیه السلام ـ طبق سخن پیامبر صلى الله علیه وآله که فرمود : «آنان رابه آنچه خود پذیرفته اند ، وادارید» از عثمان خواستند که به تعهّد خویش در روز شورا وفا کند . امّا عثمان خود را مبسوط الید مى دید و معتقد بود که دراجتهادات و تصرّفات فقهى و عملى اش هر کارى بخواهد مى تواند انجام دهد . این شیوه ، آتش اختلاف میان او و صحابه را گستراند و سرانجام به حیاتِ عثمان پایان داد .قاعده «سیره شیخین» حتّى در دوران خلافتِ امام على علیه السلام اثرِ خود رابرجاى گذاشت . با اینکه آن حضرت خود را بر آن ملزم نکرده بود و از نظرعملى و فقهى تعهّدى بدان نسپرده بود ، بلکه در روز شورا قاطعانه آن را ردکرد ، و به این شرط با مردم بیعت کرد که آنان را به کتاب و سنّت فرا خواند .لیکن آنان عهد خود را در جاهاى متعدد (مانند نماز تراویح ، مسئله فدک و …)[۳] شکستند . امام على علیه السلام از پیامدهاى فاسدى که به مرور زمان ، مکتباجتهاد و رأى در پى آورد ، به شدّت آزرده خاطر شد و به جهتِ پشتیبانى خلافت و حکومت از مکتب اجتهاد و رأى ، این جریان در ساحتِ فرهنگ اسلامتاخت و تاز کرد و فراگیر شد ، وخطمشى تعبّد محض در سینه ها ونگاشته هاى حدیثى (مدوّنات)صحابهاى که تحتِ فشار قرار داشتند ویاراى بازگرداندنِ مردم را به جاده صواب نداشتند ، باقى ماند .چنین بود که عُمَر به خود جرأت داد محدِّثان را کیفر دهد[۴] و راه را براى عثمان چنان هموار سازد که وى نسبت به احادیثِ وضویى صحیح ازپیامبر صلى الله علیه وآله خود را به نادانى بزند و بگوید : «یَتَحَدَّثون بأحادیث لا أدری ماهی !» ؛ اَحادیثى را روایت مى کنند که نمى دانم آنها چیست !آرى ، عثمان چنان احادیث را انکار کرد که گویا هرگز پیش از آن ، آنها رانشنیده است و ندیده که پیامبر صلى الله علیه وآله در طول عمر مبارکش آنها را بر زبان آورده باشد .عثمان نیز (چون عُمَر) به نهى از نقل حدیث و فتوا دست یازید . در زمان اوابوذر و ابن مسعود و عمّار (و اَمثال آنها) در شدیدترین تنگناها وسختترین فشارها قرار گرفتند ؛ چراکه به منع نقل حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله تن نمى دادند .و آن گاه که خلافت به حجّاج رسید بر دست جابر بن عبداللّه انصارى وگردن سهل بن سعد ساعدى واَنس بن مالک ـ به قصد خفّت و خوار ساختن آنها ـ مُهر نهاد و مردم را واداشت که از آنان دورى گزینند و حدیث نشنوند .[۵]در کتاب المحن (ابن عرب تمیمى ) آمده است که : حجّاج بر دست حسن بصرى و ابن سیرین نیز مُهر زد .[۶]بنابراین ، جریان فکرى فقهى معارض با وضوى عثمانى ، یک جریان گذرانبود ، بلکه امتداد طبیعى جریان نقل حدیث (که با اجتهاد و رأى تعارض داشت) به شمار مى آمد .مقصود از «اناس» (گروهى از مردم) در احادیثِ وضویى عثمان ، بزرگان صحابه یا ادامه دهندگان اندیشه آنها بودند و اینان با منع از نقل و نگارش حدیث مبارزه مى کردند و احکام را توقیفى (از سوى خدا) مى دانستند که نباید زیاده و کم شود و بر این باور بودند که با وجود نص قرآنى و سنّت نبوى ،مجالى براى اجتهاد و رأى باقى نمى ماند .پیداست که نویسندگان حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله ، از پیروِ وضوى ثُنایى مَسْحى بودند یا دست کم وضوى ثلاثى غسلى را قبول نداشتند .این مسئله ارتباط میانِ مُدَوِّنان و مکتب تعبّد را در وضو اثبات مى کند و ازسوى دیگر پیوندِ میان منع کنندگان از تدوین حدیث و جریان اجتهاد و رأى را مى نمایاند .وضوى ثُنایى مسحى در سنّت پیامبر صلى الله علیه وآله ریشه داشت تا آنجا که عبداللّه بن عمر (که خود از کسانى بود که با اجتهاداتِ پدرش مخالفت مى ورزید)[۷]مسح بر کفش را برنمى تافت ؛ زیرا از پیامبر شنیده بود که مسح بر پا افزارجایز نمى باشد ، و اینکه شستن صورت و دستها را با مسح بر کفش نمى توان «وضو» شمرد ، و آیه وضو[۸] مسح بر پا را بیان مى دارد (نه برکفش) .[۹]هرچند گفته اند که ابن عمر از این موضعِ خود دست کشید و به مَسح برپا افزار گرایید ، لیکن مهم ـ در اینجا ـ این است که وى در زمان حیاتِ پدرش ، مسح بر کفش را نمى پذیرفت . از این موضعِ وى در آن زمان (ودیگر جهت گیرى هایى که در دفاع از احکام ثابت شریعت ـ بر ضد اجتهادات پدرش ـ بروز یافت) نمى توان چشم پوشید ؛ چراکه اصالتِ وضوى مسحى را مى نمایاند و بر درستى آن مُهر تأیید مى زند .رجوع ابن عُمَر از مَسح بر پاافزار و عدم رجوع وى ، چندان مهم نمى باشد ؛ چراکه این امر به شرایطى باز مى گردد که وى در آن مى زیست .به نظر مى رسد وى موضع سیاسى ثابتى نداشت و در اواخر عمر ، پیروحکومتِ امویان شد .در زمان خلافت امام على علیه السلام مکتب تعبّد محض (که به نقل و نگارش حدیث پایبند بود) با جدیّت به فعالیّت پرداخت و از روشهاى مناسب استفاده کرد . نامه امام على علیه السلام به محمّد بن اَبى بکر (والى آن حضرت بر مصر )[۱۰] و دیگر موضعگیرى هاى وضوئى فقهى آن حضرت بر بسیارى ازاحکام شرعى (از جمله وضوى ثُنائى مسحى ) تأکید مى ورزد .امام على علیه السلام پیشواى مکتب تعبّد بود و به فتح باب نگارش و نقل حدیث فرا مى خواند. امام علیه السلام کوشید آثارى را که حکومتهاى پیشین با اجتهادات پیاپى برجاى گذاشته اند محو سازد . آن حضرت بر ضرورت پیروى روش تعبّد محض و گام نهادن پشت سر پیامبر در همه احکام و اعمال ، تأکید داشت .بنابراین ، وضو را نمى توان از مسئله نقل حدیث و تدوین آن و مسئله اجتهاد و تعبّد جدا ساخت ؛ چراکه رهپویان مکتب تعبّد محض همان پیغام آوران وضوى ثُنائى مسحى اند ، و پیروان اجتهاد (در زمان عثمان و بعد ازاو) همان رهروان وضوى ثلاثى غسلى مى باشند . نباید فراموش کرد که عثمان به صراحت بر زبان آورد که معارضان او دروضو کسانى اند که از رسول خداصلى الله علیه وآله حدیث مى کنند . این عینِ سخن اوست که گفت :إنّ أُ ناساً یَتَحَدَّثُون عن رسول اللّه ؛مردمانى از رسول خدا حدیث مى کنند
چکیده
۱ . وضو در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله و نیز در دوره حکومت ابوبکر و عُمَریکسان نبود .۲ . ظهور اختلاف در وضو ، در زمان عثمان پدید آمد .۳ . اختلاف عثمان در وضو با گروهى از مردم که از بزرگان صحابه شمرده مى شدند در تاریخ آمده است .۴ . آغازگر اختلاف در وضو ، و پدید آورنده وضوى ثلاثى غسلى ، شخصِ عثمان بود .۵ . صحابه اهل تعبّد ، آراى اجتهادى عثمان ـ به ویژه وضوى او را ـبرنتافتند .۶ ـ عثمان با سنّت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سیره شیخین ـ که براى پذیرشِ خلافتْ خود را ملزم به آن کرد ـ مخالفت ورزید .۷ ـ افزون بر سیاستهاى سیاسى و مالى نادرست عثمان ، بدعتهایى که وى در دین پدید آورد ، باعث شد که مردم او را به قتل رسانند.۸ . امام على علیه السلام به تصحیح تحریفات گذشته ، از جمله تحریف عثمان در وضو ، اقدام کرد .۹ . میان وضوى ثُنایى مَسْحى و مکتب مُتعبِّدان و نویسندگان حدیث پیامبر صلى الله علیه وآله از یک سود ، و بین وضوى ثلاثى غسلى و مکتب اهل اجتهاد و مانعان از نقل و تدوین حدیث ، از سویى دیگر پیوند وجود دارد .۱۰ . حکومتهاى اموى وعبّاسى ، خطمشى اجتهادى صاحبِ وضوى ثلاثى غسلى را بر ضد جریان اهل تعبّد ، پشتیبانى کردند و از رهگذر وضوى ثُنائى مسحى به شناسایى اصحاب مکتب تعبّد محض مى پرداختند و آنان را از بین مى بُردند .
منابع و مآخذ
۱ . قرآن کریم . ۲ . ابن اَبى الحدید ، عبدالحمید بن هبة اللّه (م۶۵۵ه) شرح نهج البلاغه ، تحقیق :محمّد ابوالفضل ابراهیم ، دار احیاء التراث العربى ، چاپ دوم ، ۱۹۶۵م . ۳ . ابن اثیر جَزَرى ، على بن محمّد (م۶۳۰ه) أُسُد الغابة فی معرفة الصحابة ، داراحیاء التراث العربى ، بیروت . ۴ . ابن اَثیر ، على بن محمّد (م۶۳۰ه) الکامل فی التاریخ ، دار صادر ، بیروت۱۹۷۹م . ۵ . ابن اَعْثم کوفى ، احمد (م۳۱۴ه) الفتوح ، تحقیق : سهیل زکّار ، دار الفکر ،۱۹۹۲م . ۶ . ابن جوزى ، عبدالرحمن بن على (م۵۹۷ه) المنتظم فی تاریخ الملوک والأُمم ،تحقیق : محمّد ومصطفى عبدالقادر عطا ، دار الکتب العلمیّه ، بیروت ۱۴۱۲ه . ۷ . ابن جوزى ، عبدالرحمن (م۵۹۷ه) تاریخ عمر بن خطّاب ، چاپ قاهره . ۸ . ابن حجر عَسْقلانى ، احمد بن على (م۸۵۲ه) فتح الباری لشرح صحیح البخاری ، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ۱۴۰۲ه . ۹ . ابن حجر عسقلانى ، احمد بن على (م۸۵۲ه) الإصابة فی تمییز الصحابة ، مطبعةالسعادة ، مصر ۱۳۲۸ه . ۱۰ . ابن حَزم اَندلسى ، على بن احمد (م۴۵۶ه) الإحکام فی أُصول الأحکام ،تحقیق : احمد شاکر ، مطبعة العاصمه ، قاهره ۱۳۴۵ . ۱۱ . ابن حَزْم ، على بن احمد (م۴۵۶ه) المحلّى ، تصحیح : احمد محمّد شاکر ، دارالآفاق الجدیده ، بیروت . ۱۲ . ابن زُبَیر ، عبداللّه (م۲۱۹ه) المسند ، تحقیق : عبدالرحمن اعظمى ، عالم الکتب ،بیروت . ۱۳ . ابن سعد ، محمّد (م۲۳۰ه) الطبقات الکبرى ، مقدمه : احسان عبّاس ، دار صادر ،بیروت . ۱۴ . ابن شاهین ؛ الناسخ والمنسوخ . ۱۵ . ابن شُبَّه نُمَیْرى ، عُمَر (م۲۶۲ه) تاریخ المدینة المنوّرة ، تحقیق : فهیم محمّدشلتوت ، دار التراث ، بیروت ۱۴۱۰ه . ۱۶ . ابن شهر آشوب ، محمّد بن على (م۵۸۸ه) مناقب آل اَبى طالب ، تصحیح وتعلیق : سیّد هاشم رسولى محلاّتى ، انتشارات علاّمه ، قم . ۱۷ . ابن عبد رَبّه ، احمد بن محمّد (م۳۲۸ه) العقد الفرید ، تحقیق : گروهى ازاساتید ، دار الکتب العلمیّه ، بیروت ۱۴۰۴ه ۱۸ . ابن قُتَیْبَه دینوَرى ، عبداللّه بن مسلم (م۲۷۶ه) الإمامة والسیاسة ، دار المعرفة ،بیروت ۱۳۹۳ه . ۱۹ . ابن قُتُیبه دینَوَرى ، عبداللّه بن مسلم (م۲۷۶ه) الشعر والشعراء = طبقات الشعرا ،دار الکتب العلمیّه ، بیروت . ۲۰ . ابن قُتَیبه دینَوَرى ، عبداللّه بن مسلم (م۲۷۶ه) تأویل مختلف الحدیث ، تصحیح و ضبط : محمّد زهرى نجار ، دار الجیل ، بیروت . ۲۱ . ابن قُتَیْبَه دینوَرى ، عبداللّه بن مسلم (م۲۷۶ه) المعارف ، دار الکتب العلمى ،بیروت ۱۴۰۷ه . ۲۲ . ابن کثیر ، اسماعیل (م۷۷۴ه) البِدایة والنهایة ، تحقیق : گروهى از اساتید ، دارالکتب العلمیّه ، بیروت ۱۴۰۷ه . ۲۳ . ابن کثیر ، اسماعیل (م۷۷۴ه) تفسیر القرآن العظیم ، دار احیاء التراث العربى ،بیروت ۱۴۰۵ه . ۲۴ . ابن ماجَه ، محمّد بن یزید (م۲۷۵ه) السُّنَن ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقى . ۲۵ . ابن هشام حمیرى ، عبدالملک (م۲۱۳ یا ۲۱۸ه) السیرة النبویّه = سیره ابن هشام ،تحقیق : مصطفى السقاء و … ، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ۱۹۸۵م . ۲۶ . ابو الفِداء ، اسماعیل بن على (م۷۳۲ه) المختصر فی اَخبار البشر = تاریخ اَبى الفداء ، دار المعرفة ، بیروت . ۲۷ . ابو الفرج اصفهانى (م۳۵۶ه) مقاتل الطالبیین ، دار المعرفة ، بیروت . ۲۸ . ابو نُعَیمِ اصفهانى ، احمد بن عبداللّه (م۴۳۰ه) حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء ،دار الفکر ، بیروت . ۲۹ . ابى داود ، سلیمان بن اَشعث (م۲۷۵ه) السُّنَن ، تحقیق : محمّد بن محى الدین عبدالحمید ، دار الفکر ، بیروت . ۳۰ . ابى عُبَید ، قاسم بن سَلاّم (م۲۲۴ه) الأموال ، تحقیق : محمّد خلیل هراس ، دارالکتب العامّه ، بیروت ۱۴۰۶ه . ۳۱ . احمد بن حنبل (م۲۴۱ه) مسند امام احمد بن حنبل ، دار الفکر ، بیروت . ۳۲ . بخارى ، محمّد بن اسماعیل (م۲۵۶ه) صحیح بخارى ، دار الجیل ، بیروت . ۳۳ . بلاذُرى ، احمد بن یحیى (م۲۷۹ه) اَنساب الأشراف (۵ جلد رحلى ) مکتبة المثنّى ، بغداد . ۳۴ . بیهقى ، احمد بن حسین (م۴۵۸ه) السنن الکبرى = سنن بیهقى ، دار المعرفه ،بیروت . ۳۵ . حاکم نیشابورى ، محمّد بن عبداللّه (م۴۰۵ه) المستدرک على الصحیحین ، دارالفکر ، بیروت ۱۳۹۸ه . ۳۶ . حُرّ عاملى ، محمّد بن حسن (م۱۱۰۴ه) وسائل الشیعه ، تحقیق : مؤسسه آل البیت ، قم ۱۴۰۹ه . ۳۷ . خطیب بغدادى ، احمد بن على (م۴۶۳ه) الکفایة فی علم الدرایة ، تحقیق :احمد عُمَر هاشم ، دار الکتب العربى ، بیروت ۱۴۰۵ه . ۳۸ . خطیب بغدادى ، احمد بن على (م۴۶۳ه) تقیید العلم ، تحقیق : یوسف عش ،دار احیاء السنّة النبویّه ، ۱۹۷۴م . ۳۹ . خطیب بغدادى ، احمد بن على (م۴۶۳ه) الفقیه والمتفقّه ، دار الکتب العلمیّه ،بیروت ۱۴۰۰ه . ۴۰ . خطیب بغدادى ، احمد بن على (م۴۶۳ه) تاریخ بغداد ، مکتبة السلفیّه ، مدینه منوّره . ۴۱ . خوارزمى ، محمّد بن محمود (م۶۶۵ه) جامع المسانید ، دار الکتب العلمیّه ،بیروت . ۴۲ . خوارزمى ، موفق بن احمد (م۵۶۸ه) المناقب ، تحقیق : محمودى ، مؤسسه نشر اسلامى ، چاپ دوم ، قم ۱۴۱۱ه . ۴۳ . دارقُطنى ، على بن عُمَر (م۳۸۵ه) السُّنَن ، تحقیق : سیّد عبداللّه هاشم یمانى ، دارالمحاسن ، قاهره ۱۳۸۶ه . ۴۴ . دارِمى ، عبداللّه بن عبدالرحمن (م۲۵۵ه) السُّنَن ، دار الفکر ، قاهره ۱۳۹۸ه . ۴۵ . ذَهَبى ، محمّد بن احمد (م۷۴۸ه) تذکرة الحفّاظ ، تحقیق : زیر نظر وزارت معارف هند ، اُفسِت دار احیاء التراث العربى ، بیروت . ۴۶ . سُیُوطى ، عبدالرحمن (م۹۱۱ه) تاریخ الخلفاء ، تحقیق : محمّد محى الدین عبدالحمید ، مطبعة السعاده ، مصر ۱۳۷۱ه . ۴۷ . سُیُوطى ، عبدالرحمن (م۹۱۱ه) الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور ، منشورات مکتبة آیة اللّه المرعشى ، قم ۱۴۰۴ه . ۴۸ . الشوکانى ، محمّد بن على (م۱۲۵۵ه) نیل الأوطار من اَ حادیث سیّد الأخبار ، دارالجیل ، بیروت ۱۹۷۳ه . ۴۹ . شهرستانى ، سیّد على ؛ منع تدوین الحدیث ، مؤسسه اعلمى ، ۱۴۱۸ه . ۵۰ . طَبْرَسى ، فضل بن حسن (م۵۴۸ه) مجمع البیان ، تحقیق : گروهى از علما ،مؤسسه اعلمى ، بیروت ۱۴۱۵ه . ۵۱ . طَبْرَسى ، فضل بن حسن (م۵۴۸ه) اِعلام الورى باَعلام الهُدى ، مقدمه : سیّدمحمّد مهدى و سیّد حسن خرسان ، دار الکتب الإسلامیّه ، چاپ سوم . ۵۲ . طَبَرى ، محمّد بن جَریر (م۳۱۰ه) تاریخ الأُمم والمُلُوک ، تحقیق : محمّدابوالفضل ابراهیم ، دار التراث ، بیروت . ۵۳ . طَبَرى ، محمّد بن جَریر (م۳۱۰ه) تفسیر طبرى = جامع البیان ، دار المعرفة ،بیروت . ۵۴ . طحاوى ، احمد بن محمّد (م۳۲۱ه) شرح معانی الآثار ، تحقیق : محمّد زهرى نجار و محمّد سیّد حاد الحق ، عالم الکتب ، بیروت ۱۴۱۴ه . ۵۵ . طوسى ، محمّد بن حسن (م۴۶۰ه) تهذیب الأحکام ، تحقیق : سیّد حسن موسوى خرسان ، دار الکتب الإسلامیّه ، چاپ سوم ، تهران ۱۳۹۰ه . ۵۶ . طوسى ، محمّد بن حسن (م۴۶۰ه) رجال کشى = اختیار معرفة الرجال ، تصحیح و تعلیق : حسن مصطفوى ، چاپ دانشکده الاهیات مشهد ، ۱۳۴۸ش . ۵۷ . طوسى ، محمّد بن حسن (م۴۶۰ه) الأمالى ، مقدّمه : سیّد محمّد صادق بحرالعلوم ، مؤسسة الوفا ، بیروت ۱۴۰۱ه . ۵۸ . عبدالحسین على بن احمد ؛ موقف الخلفاء العبّاسیّین من أئمّة المذاهب الأربعة ،دار قطرى بن الفجاءه ، دوحة ۱۴۰۵ه . ۵۹ . عبدالرزّاق (م۲۱۱ه) المصنّف ، تحقیق : عبدالرحمن اعظمى ، بیروت ۱۳۹۰ه . ۶۰ . عبدالغنى عبدالخالق ؛ حجیّة السنّه ، المعهد العالمى للفکر الإسلامى (واشنگتن) دار القرآن الکریم ، بیروت ۱۴۰۷ه ۶۱ . عیّاشى ، محمّد بن مسعود (م۳۲۰ه) تفسیر عیّاشى ، تحقیق : سیّد هاشم رسولى محلاّتى ، مکتبة العلمیّة الإسلامى ، تهران . ۶۲ . عَیْنى ، محمّد بن احمد (م۸۵۵ه) عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری ، دارالفکر ، بیروت . ۶۳ . فخر رازى ، محمّد بن عمر (م۶۰۶ه) تفسیر فخر رازى = التفسیر الکبیر ، چاپ سوم . ۶۴ . قُرطُبى ، محمّد بن احمد (م۶۷۱ه) الجامع لأحکام القرآن = تفسیر قرطبى ،تصحیح : احمد عبدالعلیم بردونى ، افست دار احیاء التراث العربى ، بیروت . ۶۵ . قطب راوندى ، سعید بن هبة اللّه (م۵۷۳ه) الخرائج والجرائح ، تحقیق و نشر :مؤسسه امام مهدى ، المطبعة العلمیّه ، قم ۱۴۰۹ه . ۶۶ . کُلَینى ، محمّد بن یعقوب (م۳۲۸ه) الکافی ، دار الکتب الاسلامیّه ، تهران۱۳۶۲ه . ۶۷ . مالک بن اَنس (م۱۷۹ه) المُوطَّأ ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقى ، دار احیاءالتراث العربى ، بیروت . ۶۸ . مُتَّقى هندى ، على (م۹۷۵ه) کنز العمّال ، تصحیح : صفوة السقا ، مؤسسة الرساله ، چاپ پنجم ، بیروت ۱۴۰۵ه . ۶۹ . محمّد عجاج خطیب ؛ السنّة قبل التدوین ، دار الفکر ، چاپ دوم ، ۱۳۹۱ه . ۷۰ . مِزّى ، جمال الدین یوسف (م۷۴۲ه) تهذیب الکمال ، تحقیق و ضبط : بشّارعواد معروف ، مؤسسة الرساله ، بیروت ۱۴۱۳ه . ۷۱ . مسلم بن حَجّاج (م۲۶۱ه) صحیح مسلم ، تحقیق : محمّد فؤاد عبدالباقى ، دارالفکر ، چاپ دوم ، بیروت ۱۳۹۸ه . ۷۲ . مفید ، محمّد بن محمّد بن نعمان عکبرى (م۴۱۳ه) الأمالى ، مُصَنفات شیخ مفید ، جلد ۱۳ ، کنگره جهانى شیخ مفید ، ۱۴۱۳ . ۷۳ . مفید ، محمّد بن محمّد بن نعمان (م۴۱۳ه) الإرشاد ، تحقیق : مؤسسه آل البیت ،قم ۱۴۱۳ . ۷۴ . نادیه شریف عمرى ؛ اجتهاد الرسول ، مؤسسه الرساله ، چاپ چهارم ، بیروت۱۴۰۸ه . ۷۵ . نسائى ، احمد بن شُعیب (م۳۰۳ه) السُّنَن ، دار الفکر ، بیروت ۱۳۴۸ه . ۷۶ . نَصْر بن مُزاحِم ؛ صفّین .آثار ترجمه شده استاد سید على شهرستانى فکرى حدیثى میانِ مسلمانان) [۱] . براى آگاهى بیشتر و تفصیل سخن در این باره ، بنگرید به کتاب «منع تدوین الحدیث» اثرنگارنده . [۲] . تاریخ طبرى ۲ : ۵۸۶ ؛ البدایة والنهایه ۷ : ۱۴۶ ؛ سبل الهدى والرشاد ۱۱ : ۲۷۸ . [۳] . در روضه کافى ۸ : ۵۸ ، حدیث ۲۱ ، به اسناد از سُلیم بن قیس ، در حدیثى طولانى آمده است : على علیه السلام رو به مردمى کرد که از اهل بیت و خواص و شیعیانِ او بودند ، فرمود : مى دانم که والیانِ پیشى از من ـ به قصد ـ اعمالى را بر خلافِ پیامبر صلى الله علیه وآله مرتکب شدند ، عهد آن حضرت را شکستند و سنّتش را تغییر دادند ، و اگر مردم را به ترک آنها وادارم و آن اعمال را به جاى خودشان آن گونه که در عهد پیامبر بود بازگردانم ، لشکریان از گردم پراکنده مى شوند … بنگرید که چه خواهند کرد اگر مقام ابراهیم را به موضعى برگردانم که رسول خدا نهاد ، فدک را به ورثه فاطمه بازگردانم …به خدا سوگند ، فرمان دادم که مردم در ماه رمضان جز براى اداى فریضه صف نبندند و اعلام کردم که اجتماع آنها براى انجام نوافل [ نماز تراویح ] بدعت است ، ناگهان بعضى از سپاهیان که همراهم مى جنگیدند ، فریاد برآوردند که : اى اهل اسلام ، سنّتِ عمر از بین رفت ! [۴] . در مختصر تاریخ دمشق ۱۷ : ۱۰۱ ، به نقل از عبد الرحمن بن عوف آمده است که گفت : عُمَر سوى اَصحاب پیامبر عبداللّه بن مسعود ، حذیفة بن یمان ، ابو درداء ، ابوذر ، عقبة بن عامر که در گوشه و کنار سرزمینهاى اسلامى بودند پیک فرستاد ، آنان را گرد آورد و گفت : این احادیثى را که از پیامبر در همه جا نشر مى دهید ، براى چیست ؟ گفتند : ما را از نقل حدیث پیامبر باز مى دارى ؟! گفت : همین جا ـ نزد من ـ بمانید و تا زندهام زیر نظر من باشید ! ما داناتریم ، از شما حدیث مى گیریم و [ آنچه را به صلاح باشد ] به شما برمى گردانیم .و در کتاب شرف أصحاب الحدیث : ۲۰ اثر خطیب بغدادى آمده است که عُمَر ، عبداللّه بن مسعود و ابى درداء و ابى مسعود اَنصارى را فراخواند و آنها را بر نشر حدیث نکوهید و در مدینه حبس کرد . [۵] . اُسُد الغابه ۲ : ۴۷۲ . [۶] . بنگرید به ، منع تدوین الحدیث : ۲۵۶ ـ ۲۶۲ اثر نگارنده . [۷] . بنگرید به ، منع تدوین الحدیث : ۲۵۶ ـ ۲۶۲ اثر نگارنده . [۸] . سوره مائده ۵ آیه ۶ . [۹] . بنگرید به ، مسند احمد ۱ : ۳۶۶ . [۱۰] . بنگرید به ، الغارات ۱ : ۲۵۱ ـ ۲۵۴ ؛ شرح نهج البلاغه ۶ : ۷۳ .