اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

۱۶ . ابو اُمامة بن سَهْل بن حُنیف (م۱۰۰ ه )

مُحب طَبَرى  ـ امام شافعیه در زمان خود ـ در کتاب خود با نام «إحکام الأحکام»مى ‏گوید : ذکر شده است حیعله به «حیّ على  خیر العمل» از صَدَقَة بن یَسار ، از ابى  اُمامة بن سَهْل بن حُنیف که او چون اذان مى ‏داد مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل» این حدیث را سعید بن منصور روایت کرده است[۱] .حافظ علوى  از طریق صَدَقَة بن یَسار روایت مى ‏کند که گفت : در راه بین مکّه (ومدینه) بودم ، با مردى  همراه شدم که او را در برخورد میان راه نشناختم ؛ ناگهان دریافتم که او ابو امامة بن سهل بن حنیف است ، پس شنیدم که در اذانش ندا مى ‏داد :«حیّ على  خیر العمل»[۲] .در کتاب اعتصام بحبل اللّه‏ ، ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى  ـ آمده است : براى  ماحدیث کرد محمّد ، به ما خبر داد محمّد بن ابى  عبّاس ، از کتابش ، گفت : براى  ماحدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد ، براى  ما حدیث کرد حرب بن حسن مُحاربى  ، براى  ما حدیث کرد سُفیان بن عُیَیْنَه از صَدَقَة بن یَسارمکّى  که گفت : روزى  با اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف همراه شدم ـ دیگران [ به او ] ابن بدرى  مى ‏گفتند ـ

وقت نماز رسید ، شنیدم که در اذانش مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۳] .بیهقى  روایت کرده که ذکر «حیّ على  خیر العمل» در اذان ، از ابى  اُمامة (ابن سَهْل بن حُنَیف) روایت شده است[۴] .علاء الدین متقى  در کتاب «التلویح فى  شرح الجامع الصحیح» مى ‏نویسد : و امّادرباره «حیّ على  خیر العمل» ابن حَزْم مى ‏گوید : روایت صحیح از ابن عمر و ابى  اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف رسیده که ، آنان در اذانشان مى ‏گفتند : «حیّ على  خیر العمل» ؛ وسپس صاحب «التلویح» این جمله را مى ‏افزاید که : و على  بن حسین آن را در اذانش مى ‏گفت[۵] .سخن ابن حَزْم نیز در این باره گذشت که گفت : به شیوه صحیح از ابن عمر و ابى  اُمامة بن سَهل بن حُنَیْف رسیده که آنان در اذانشان مى ‏گفتند : «حیّ على  خیر العمل»[۶] .

 ۱۷ . محمّد بن على  ، امام باقر  علیه‏ السلام (م۱۱۴ ه )

حافظ علوى  روایت مى ‏کند به سند خود از احمد بن عیسى  ، از محمّد بن بکر ، از
ابى  جارود که گفت : شنیدم ابو جعفر (امام باقر  علیه ‏السلام) مى ‏فرمود : پدرم على  بن حسین  هنگامى  که مى ‏گفت : «حیّ على  الفلاح ، حیّ على  الفلاح» ، [ در پى  آن ] مى ‏فرمود :«حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل» . و مى ‏گفت : این جمله در اذان بود ، عمردستور داد که مردم از گفتن آن خوددارى  کنند ، چه بیم داشت مردم از جهاد بازایستندو [ تنها ] به نماز دل‏خوش باشند[۷] .در کتاب اعتصام ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى  ـ آمده است : به ما خبر داد ابوطیب محمّد بن حسین تملى  [ تُمَیْلى  ] ـ به قرائت ـ براى  ما حدیث کرد على  بن عبّاس
بَجَلى  ، براى  ما حدیث کرد جعفر بن محمّد بن حسین زهرى  ، و بَکّار بن احمد ،گفتند  : براى  ما حدیث کرد حسن بن حسین، ازخالد بن اسماعیل مخزومى  ، از جعفربن محمّد  علیه‏ السلام که فرمود : پدرم چون براى  نماز اذان مى ‏داد ، مى ‏گفت : «حیّ على الفلاح ، حیّ على  الفلاح ، حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل» ؛ آن‏گاه فرمود :فرزندم ، نداء اول ، این‏گونه بود[۸] .حافظ علوى  به ۲۲ طریق از امام باقر این روایت را مى ‏آورد ، یکى  از آنها طریق جابر جُعْفى  است که در آن امام باقر  علیه‏ السلام مى ‏فرماید : اذان من و اذان پدرانم ـ پیامبر وعلى  و حسن و حسین و على  بن حسین ـ چنین است : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۹] .امام محمّد بن منصور مرادى  مُقْرِى  روایت مى ‏کند از محمّد بن جمیل ، از نَصْر بن مُزاحم، از ابى  جارود ، از ابى  جعفر که در اذان و اقامه مى ‏فرمود : «حیّ على  خیر العمل»[۱۰] .در بحث‏هاى  پیشین ، تحت عنوان «اهل بیت و آغاز تشریع اذان» ، احادیثى  ذکر شد که آنها را شیخ طوسى  در تهذیب و استبصار ، از ابن اُذَیْنَه ، از زراره و فُضَیْل بن یسار ، از امام باقر  علیه‏ السلام روایت کرده بود .

۱۸ . زید بن على  (م۱۲۱ ه )

حافظ علوى  روایت مى ‏کند از طریق ابو طیِّب بن حیان که گفت : زید بن على  به
مُؤَذِّن امر مى ‏کرد که در اذان بگوید : «حیّ على  خیر العمل» .و نیز از طریق یزید بن معاویة بن اسحاق نقل مى ‏کند که گفت : ما به «جِبّانه سالم» ازاهل شام در امان  بودیم ، زید بن على  به معاویة بن اسحاق امر کرد که ، به «حیّ على  خیرالعمل» اذان بگو[۱۱] .زید بن على  روایت کرده از پدرش على  بن حسین که ، آن حضرت در اذانش مى ‏فرمود : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۱۲] .حافظ ابو عبداللّه‏ ، محمّد بن على  بن حسن بن على  ـ در کتاب «الأذان بحیّ على خیر العمل» ـ مى ‏گوید : براى  ما حدیث کرد ابو عبّاس احمد بن زید بن بَشّار ـ به قرائت ـ گفت : براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید ، براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد أوسى  ، براى  ما حدیث کرد احمد بن یزید بن رشد ، براى  ما حدیث کرد ابو معمر سعید بن جنتم[۱۳] که گفت : شنیدم زید بن على  مى ‏گفت : عمر از ندا در اذان به «حیّ على  خیر العمل» دست کشید ، در حالى  که عالمان خبر داده ‏اند : پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله تازمانى  که خدا روحش را ستاند به آن اذان مى ‏داد ، و براى  ابوبکر تا زمانى  که مُرد به آن اذان گفته مى ‏شد ، و در بخشى  از ولایت عمر [ نیز اذان به آن بود ] تا اینکه عمر از آن نهى  کرد[۱۴] .

۱۹ . یحیى  بن زید بن على  (م۱۲۵ ه )

حافظ علوى  مى ‏گوید : به ما خبر داد محمّد بن حسین نَحّاس ـ به قرائت ـ براى  ما
حدیث کرد على  بن عبّاس بَجَلى  ، براى  ما حدیث کرد بَکّار بن احمد همدانى  ، براى  ماحدیث کرد مخول بن ابراهیم ، از محمّد بن بکر اَرْحَبى  ، از زیاد بن مُنذر ، گفت : برایم حدیث کرد حَسّان که : براى  یحیى  بن زید ، در خراسان ، اذان دادم ، از من خواست که بگویم : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۱۵] .به ما خبر داد ابو عبداللّه‏ احمد بن على  بن عطار مقرى  و محمّد بن حسین بن غزالـ   به قرائت بر آن دو ـ گفتند : براى  ما حدیث کرد على  بن احمد بن عمرو جنبى  ، براى  ما حدیث کرد محمّد بن منصور مقرى  ، برایم حدیث کرد احمد بن عیسى  ، از محمّدبن بکر ، از ابى  جارود ، از حَسّان که گفت : در خراسان براى  یحیى  بن زید اذان دادم ،امر کرد که در اذان  بگویم  : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل  » .به ما خبر داد على  بن محمّد بن بُنان ، براى  ما حدیث کرد ابوالقاسم حسن بن محمّد رفّاء ، براى  ما حدیث کرد جعفر بن محمّد حسنى  ، براى  ما حدیث کرد عیسى  بن مهران ، براى  ما حدیث کرد مخول ، براى  ما حدیث کرد صَبّاح مُزَنى  که گفت :مردى  که با یحیى  بن زید در خراسان بود اذان مى ‏داد ؛ پیوسته مؤذّن آنان ندا مى ‏داد به «حیّ على  خیر العمل» ، تا اینکه کشته شد[۱۶] .

۲۰ . محمّد بن زید بن على ّ

حافظ علوى  مى ‏گوید : براى  ما حدیث کرد محمّد بن احمد بن ابراهیم ، به ما خبر
داد محمّد بن ابو عبّاس وَرّاق ـ در نامه‏اش به من ـ گفت : براى  ما حدیث کرد محمّد بن قاسم بن وُهَیْب ، از احمد بن مفضل ، از محمّد بن زید بن على  (گفت :مى گویى  ) دراذان دوبار : اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ أشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه‏ ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه‏ ، حیّ على  الصلاة ، حیّ على  الصلاة ، حیّ على  الفلاح ، حیّ على  الفلاح ، حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل ؛ اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ، لا إله إلاّ اللّه‏ .براى  ما حدیث کرد على  بن محمّد بُنان شیبانى  ، به ما خبر داد على  بن حسین بن یعقوب همدانى  ، برایم حدیث کرد على  بن عبّاس ، براى  ما حدیث کرد قاسم بن وُهَیْب ، براى  ما حدیث کرد احمد بن مفضل ، گفت : از محمّد بن زید بن على  درباره اذان سؤال کردم ، گفت : اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ دو مرتبه ، دو مرتبه ، و مانند روایت پیشین را آورد[۱۷] .

۲۱ . محمّد بن عُمَر بن على  بن ابى  طالب (م۱۳۵ ه )

حافظ علوى  روایت مى ‏کند از محمّد بن حسین بن نَخّاس ـ به قرائت ـ براى  ما
حدیث کرد على  بن عبّاس ، براى  ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى  ما حدیث کرد
اسماعیل بن اَبان ، از غیاث بن ابراهیم ، از عبداللّه‏ بن محمّد بن عُمَر بن على  بن ابى  طالب ، از پدرش که ، او در اذانش مى ‏فرمود : «حیّ على  خیر العمل»[۱۸] .
در کتاب «الاعتصام بحبل اللّه‏» ـ به نقل از «شرح التجرید» ـ آمده است : دلیل درستى  سخن ما ، حدیث ابو عبّاس حسنى  است که مى ‏گوید : به ما خبر داد على  بن حسین ظاهرى  ، گفت : براى  ما حدیث کرد محمّد بن محمّد بن عبدالعزیز ، گفت : براى  ماحدیث کرد عَبّاد بن یعقوب ، گفت : به ما خبر داد عیسى  بن عبداللّه‏ بن محمّد بن عمربن على  بن ابى ‏طالب ، گفت : پدرم برایم حدیث کرد از پدرش از جدّش على   علیه‏ السلام که گفت : شنیدم پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله مى ‏فرمود : «بهترین اعمالتان نماز است» ، و به بلال دستور دادکه به «حیّ على  خیر العمل» اذان دهد[۱۹] .حافظ علوى  مى ‏نویسد : پدرم به ما خبر داد ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کرد ابوعبداللّه‏ محمّد بن محمّد بن محدد عطار ، (گفت : ) حدیث کرد براى  ما پدرم ، براى  ماحدیث کرد حسن بن یحیى  علوى  ، براى  ما حدیث کرد ابو طاهر احمد بن عیسى  بن عبداللّه‏ ، از حسین بن زید که گفت : محمّد بن عمر بن على  بن ابى ‏طالب را دیدم که به «حیّ على  خیر العمل» اذان مى ‏داد[۲۰] .

۲۲ . ابراهیم بن عبداللّه‏ بن حسن (م۱۴۵ ه )

حافظ علوى  مى ‏گوید : براى  ما حدیث کرد عبداللّه‏ بن محمّد بن هِشام و ابوالقاسم
میمون بن على  مُقْرِى  ، گفتند : به ما خبر داد اسحاق بن محمّد مُقْرِى  ، براى  ما حدیث کرد جعفر بن محمّد بن مالک  گفت : براى  ما حدیث کرد عَبّاد بن یعقوب ،براى  ماحدیث کرد سالم خَزّاز که گفت : ابراهیم بن عبداللّه‏ بن حسن ـ هنگامى  که با یارانش  درصحرا بود ـ امر مى ‏کرد که ، در   اذان      «حیّ   على  خیر  العمل» را بیفزایند[۲۱] .براى  ما حدیث کرد حسین بن محمّد بن حسن مقرى  ، براى  ما حدیث کرد على  بن حسین بن یعقوب همدانى  ، براى  ما حدیث کرد على  بن ابراهیم بن وُهَیْب قرشى  ،براى  ما حدیث کرد عَبّاد از سالم که گفت : ابراهیم بن عبداللّه‏ به آنان ـ زمانى  که در بیابان بودند ـ دستور مى ‏داد که در اذان «حیّ على  خیر العمل » را اضافه کنند[۲۲] .

۲۳ . جعفر بن محمّد (امام صادق  علیه‏ السلام) (م۱۴۸ ه )

حافظ علوى  از طریق معاویة بن عمّار مى ‏گوید که گفت : شنیدم جعفر بن محمّد
در اذان مى ‏فرمود : «حیّ على  خیر العمل»[۲۳] .در کتاب اعتصام ـ به نقل از کتاب الأذان ـ آمده است : به ما خبر داد ابو عبّاس احمدبن زید بن بَشّار و على  بن محمّد شیبانى  ، گفتند : براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید بن مسلم ، براى  ما حدیث کرد على  بن عبّاس و على  بن سَلامَه ، براى  ماحدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى  ما حدیث کرد نَصْر بن مزاحم ، از ثقه ابراهیم بن ابى  یحیى  از جعفر بن محمّد  علیه ‏السلام که در هر نمازى  مى ‏گفت : «حیّ على  الفلاح ، حیّ على خیر العمل»[۲۴] .و از طریق عبداللّه‏ بن سنان روایت شده که گفت : از امام صادق  علیه‏ السلام درباره اذان پرسیدم ، آن را یادآور شد و در آن فرمود : «حیّ على  الفلاح ، حیّ على  الفلاح ، حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۲۵] .این حدیث را شیخ طوسى  به اسنادش ـ در تهذیب[۲۶] و استبصار[۲۷] ـ روایت کرده ازنَضْر ، از عبداللّه‏ بن سنان ، از ابو عبداللّه‏ (امام صادق  علیه‏ السلام) .و نیز  روایت کرده از حسین بن سعید ، از فضاله ، از حَمّاد بن عثمان ، از اسحاق بن عمّار ، از مُعَلَى  بن خُنَیْس که گفت : شنیدم امام صادق اذان مى ‏داد ، پس گفت : اللّه‏ اکبر ،اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ أشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ ، أشهد أنّ محمّداًرسول اللّه‏ ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه‏ ؛ حیّ على  الصلاة ، حیّ على  الصلاة ؛ حیّ على  الفلاح ، حیّ على  الفلاح ، حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل ؛ اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ لا إله إلاّ اللّه‏  لا إله إلاّ اللّه‏[۲۸] .و همچنین روایت کرده از فضاله ، از سیف بن عُمَیْره ، از ابى  بکر حَضْرَمى  و کُلَیْب اسدى  ـ هر دو ـ از امام صادق  علیه‏ السلام که آن حضرت اذان را براى  آن دو حکایت کرد ، و درآن «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل» بود[۲۹] .

۲۴ . حسین بن على  ، صاحب فَخّ (م۱۶۹ ه )

حسین به «حیّ على  خیر العمل» اذان مى ‏داد ، و اصحابش را بر اذان به آن فرا مى ‏خواند . حافظ علوى  مى ‏گوید : به ما خبر داد محمّد بن حسین بن نحّاس ـ به قرائت ـ براى  ما حدیث کرد على  بن عبّاس بجلى  ، براى  ما حدیث کرد بکّار ، براى  ماحدیث کرد عَنْتَرَة بن حسین عصافى  ، گفت : حسین بن على  ـ صاحب فَخّ ـ در اذانش مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل»[۳۰] .ابوالفَرَج اصفهانى  ماجراى  (صاحب فَخّ) را با والى  عمرى  روایت کرده و در آن آمده است : حسین بن على  (صاحب فَخّ) و یحیى  بن عبداللّه‏ بن حسن[۳۱] ، و سلیمان بن عبداللّه‏ بن حسن [۳۲] ، و ادریس بن عبداللّه‏ بن حسن[۳۳] ، و عبداللّه‏ بن حسن اَفْطَس[۳۴] ، وابراهیم بن اسماعیل طباطبا ، و عمر بن حسن بن على  بن حسن بن حسین بن حسن ، وعبداللّه‏ بن اسحاق بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن على [۳۵] ، و عبداللّه‏ بن جعفر بن محمّد بن على  بن حسین بن على  بن ابى  طالب ..پیغام فرستادند به جوانان و موالى ‏شان ؛ پس ۲۷ نفر از فرزندان على  و ده نفر ازحاجیان و گروهى  از موالى  نزد آنها گرد آمدند ، که همه آنها پشتوانه اذان علنى  به «حیّ على  خیر العمل» بودند[۳۶] .مطالبى  دیگر از این ماجرا در فصل چهارم خواهد آمد[۳۷] .

۲۵ . موسى  بن جعفر ، امام کاظم  علیه ‏السلام (م۱۸۳ ه )

در فصل سوم روایتى  از صدوق خواهد آمد که ، در آن امام کاظم  علیه ‏السلام درباره فلسفه ظاهرى  و باطنى  «حیّ على  خیر العمل» سخن گفته است .

۲۶ . على  بن موسى  ، امام رضا  علیه ‏السلام (م۲۰۳ ه )

صدوق به اسناد خود از فضل بن شاذان ، درباره فلسفه اذان ، روایت مى ‏کند که امام رضا  علیه‏ السلام فرمود : … وسط اذان ندا به نماز است ، و فراخوان به رستگارى  و بهترین عمل ؛ و خدا اذان را به نام خود پایان داد ؛ چنانچه با نام خود آن را آغاز کرد[۳۸] .صدوق در کتاب علل و عیون اخبار الرضا به سندهاى  دیگر روایت مى ‏کند که ، امام رضا  علیه‏ السلام فرمود : اذان ندا به سوى  نماز مى ‏باشد ، و خدا این ندا را در میانه اذان قرار داد ؛پیش از آن چهار [ بند ] ـ دو تکبیر و دو شهادت ـ آمده ، و پس از آن نیز چهار [ بند ]مى ‏باشد ؛ خدا [ نخست ] به رستگارى  دعوت مى ‏کند به جهت تشویق و تأکید بر کارنیک ، و نماز ؛ آن‏گاه به بهترین عمل فرا مى ‏خواند ، تا براى  شتاب به سوى  آن و عمل و اداءِ آن ، رغبت برانگیزد ، سپس با ندا به تکبیر و تهلیل [ اذان را ] پایان مى ‏دهد …[۳۹]

۲۷ . على  بن جعفر بن محمد بن على  (م۲۱۰ه )

حافظ علوى  مى ‏گوید : براى  ما حدیث کرد پدرم ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کردمحمّد بن جعفر مُقْرِى  ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کرد محمّد بن حسین اسنانى [۴۰] ،[ گفت : ] براى  ما حدیث کرد احمد بن جناب ، از على  بن جعفر بن محمّد که ، در اذان مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل»[۴۱]

۲۸ . احمد بن عیسى  (م۲۴۷ ه )

حافظ علوى  مى ‏نویسد : به ما خبر داد ابو عبداللّه‏ احمد بن على  عطّار بَجَلى  ومحمّد بن على  بن حسین بن غزال حارثى  ـ به قرائت بر آن دو ـ گفتند : براى  ما حدیث کرد على  بن احمد بن عَمْرو حسنى [۴۲] ، براى  ماحدیث کرد محمّد بن منصور مُقْرِى  ،گفت : از احمد بن عیسى  پرسیدم که هنگامى  که اذان مى ‏دهى  ، مى ‏گویى  : «حیّ على  خیر العمل ، حیّ على  خیر العمل» ؟ پاسخ داد : آرى  . گفتم : در اذان و اقامه [ نیز آن رامى ‏گویى  ] ؟ گفت : بلى  ، لیکن آن را آهسته و پنهان مى ‏گویم[۴۳] .در روایت دیگرى  آمده است : به احمد بن عیسى  گفتم : زمانى  که اذان مى ‏دهى  آیا«حیّ على  خیر العمل» مى ‏گویى  ؟ گفت : بلى  . پرسیدم : در اذان و اقامه چه ؟ گفت :آرى [۴۴] .

۲۹ . حسن بن یحیى  بن حسین بن زید بن على  (م۲۶۰ ه )

حافظ علوى  مى ‏گوید : به ما خبر داد ابو عبداللّه‏ احمد بن على  بن حسن هُذَلى  ـ به قرائت ـ براى  ما حدیث کرد على  بن احمد بن عمرو حسنى  ، براى  ما حدیث کرد
حسن بن یحیى  بن حسین بن زید بن على  ، گفت : خاندان پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله اجماع دارند براینکه در اذان و اقامه بگویند : «حیّ على  خیر العمل» ، و این مطلب نزد آنها سنّت است ؛ در حدیثى  شنیده‏ ایم که خداى  متعال فرشته‏ اى  را از آسمان سوى  زمین براى  اذان فرستاد ، و در آن «حیّ على  خیر العمل» بود ؛ و پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله پیوسته به آن اذان مى ‏دادتا خدا روحش را ستاند ، در زمان ابوبکر نیز به آن اذان مى ‏گفتند ؛ پس چون عمرزمامدار شد گفت : «حیّ على  خیر العمل» را رها کنید تا مردم از جهاد باز نایستند ، ازاین‏رو عمر نخستین کسى  بود که آن را ترک کرد[۴۵] .پس از همه این سخنان مى ‏گوییم : اگر نسخ «حیّ على  خیر العمل» درست باشد ،پس چرا مى ‏بینیم که بعضى  از صحابه و تابعین و همه اهل بیت بر شرعیّت آن اصرارمى ‏ورزند و آوردن آن را در اذان ضرورى  مى ‏دانند ؟آیا صحیح است که حکم «حیّ على  خیر العمل» در اذان نسخ شود ، و عبداللّه‏ بن عمر و على  بن حسین و ابو اُمامة بن سَهْل بن حُنَیْف ، چند سال پس از پیامبر ، آن راندانند ؟! اگر در آن نسخى  روى  داده بود بر آنها پوشیده نمى ‏ماند .معناى  سخن امام على  بن حسین که مى ‏گوید : «این همان اذان اول است» چیست ؟آیا مقصود جز این است که آن اذان اول پیش از تحریف مى ‏باشد ؟آرى  ، اجماع اهل بیت و اذان گفتن بعضى  از صحابه به «حیّ على  خیر العمل» ،شرعیّت آوردن آن را ـ در اذان ـ و عدم نسخ آن را تأکید [ و اثبات ] مى ‏کند .
[۱] .  الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۳۰۹ و۳۱۱ ؛ الروض النضیر ۱ : ۵۴۱ ؛ دلایل الصدق ۳ : ۱۰۰ .
[۲] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۵۵ به سه طریق ؛ به تحقیق عزّان : صفحه ۱۱۲ ؛الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۲۹۵ .
[۳] .  الاعتصام ۱ : ۲۹۵ .
[۴] .  سنن البیهقی ۱ : ۴۲۵ ؛ نگاه کنید به ، فتح البارى  ابن رجب ۳ : ۴۱۷ (به نقل بیهقى ) .
[۵] .  نگاه کنید به دلایل الصدق ۳ : ۱۰۰ ؛ الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۳۱۱ ؛ المحلى  ۳ : ۱۶۰ .
[۶] .  المحلى  ۳ : ۱۶۰ .
[۷] .  نگاه کنید به ، الاذان بحیّ على  خیر العمل : ۲۲ ؛ و به تحقیق عزّان : صفحه ۱۱۴ ، حدیث ۱۱۳ ، در این کتاب آمده است «حیعله اول و دوم یک بار یک بار» ؛ و در صفحه ۲۱ روایت از زیاد بن منذر نقل شده است ؛ رأب الصدع ، للمرادی ۱ : ۱۹۶ ، حدیث ۲۳۵ .
[۸] .  الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۳۰۶ .
[۹] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل : ۵۴ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۱ ـ ۱۳۶ .
[۱۰] .  رأب الصدع ۱ : ۱۹۷ ، حدیث ۲۳۸ ؛ نیز نگاه کنید به ، الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۷۸ ـ۸۲ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۲ ، حدیث ۱۶۰ .
[۱۱] .  کتاب الأذان بحیّ على  خیر العمل ، به تحقیق عزّان : ۳۷ ، حدیث ۱۷۲ ـ ۱۷۳
[۱۲] .  مسند الامام زید : ۸۳ .
[۱۳] .  آنچه در متن آمده ، براساس نسخه فضیل است ، در تحقیق عزّان سند حدیث چنین مى ‏باشد : براى  ما حدیث کرد احمد بن زید بشار بیسائى  ، براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید رفّاء ، براى  ما حدیث کرد محمّد بن حسن بن عبدالحمید بن محسن اوسى  ، براى  ما حدیث کرد احمد بن رشد ، براى  ما حدیث کرد ابو مَعْمر سعید بن خُثَیْم که گفت : …
[۱۴] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۳ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۸ ؛ نیز نگاه کنید به ، مسند الإمام زید : ۹۳ ، رجال این حدیث و مقصود از آنها در این کتاب آمده است ؛ در امالى  احمد بن عیسى  عبارت چنین مى ‏باشد : «مرا امر کرد که بگویم : حی على  خیر العمل» .
[۱۵] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۶ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۴ ؛ نیز نگاه کنید به ، امالى  احمد بن عیسى  ۱ : ۱۹۷ ، حدیث ۲۳۶ ؛ و به نقل از آن در الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۲۸۱ ؛ نگاه کنید به ، الإیضاح قاضى  نعمان : ۱۰۹ ؛ امام مهدى  ، محمّد بن مطهر زیدى  در «المنهاج الجلى » اسناد دیگرى  براى  این روایات آورده است .
[۱۶] .  نگاه کنید به ، کتاب الأذان بحیّ على  خیر العمل : ۸۷ .
[۱۷] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۸ ؛ و به تحقیق عزّان ، ۱۴۶ ، حدیث ۱۸۴ و۱۸۵ .
[۱۸] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۴ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۳۸ .
[۱۹] .  الاعتصام ۱ : ۲۸۱ به نقل از شرح التجرید .
[۲۰] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۴ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۳۸ ، حدیث ۱۷۵ .
[۲۱] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۸ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۴۷ ، حدیث ۱۸۶ .
[۲۲] .  همان ، ص۸۹ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۷ ، حدیث ۱۸۷ .
[۲۳] .  کتاب الأذان بحیّ على  خیر العمل : ۸۵ .
[۲۴] .  الاعتصام بحبل اللّه‏ ۱ : ۲۹۳ .
[۲۵] .  کتاب الأذان بحیّ على  خیر العمل : ۸۵ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۱ . حافظ علوى  مى ‏گوید : گروهى  ـ که احادیث‏شان در باب على ّ بن حسین آمد ـ حدیث اذان را از جعفر بن محمّد از پدرش ، على  بن حسین ، روایت کرده‏ اند . در این‏جا نیازى  به تکرار آنها نمى ‏بینیم ؛ از جمله آنهاست : هانى  بن اسماعیل مدنى  ، و محمّد بن عبداللّه‏ بن على  بن حسین ، و عبداللّه‏ بن محمّد بن عمر بن علیّ بن ابى ‏طالب ، و ابو مریم انصارى  ، و مندل بن على  عثربى  ، و یحیى  بن على  رازى  ، و غیاث بن ابراهیم ، و سفیان بن سمط ، و عبداللّه‏ بن بُکَیر ، و عمرو بن جُمَیع ، و حُصَین بن مخارق ، و عبداللّه‏ بن سنان ، و محمّد بن مسلم ، و ابو العبّاس ، و خالدبن اسماعیل مخزومى  . و جماعتى  از اشخاص ثقه و قابل اعتماد ، آن را از حاتم بن اسماعیل از جعفر از پدرش از جدّش روایت کرده اند ؛ از آنهاست : حسن بن حسین مغربى  ، و مخول بن ابراهیم ، و أبو غسان مالک بن اسماعیل نهدى  ، و ابراهیم بن محمد میمون ، و محمّد بن عبید نحّاس ، و ابوبکر بن أبى  شیبه ، و عبدالرحمان بن أبى  حمّاد ، و اسماعیل بن ابان ، و جندل بن والف والق ثعلبى  ، و جعفر بن محمّد سدوسى  ، و موسى  بن داود ، و قُتَیبة بن سعید .
[۲۶] .  التهذیب ۲ : ۵۹ ، حدیث ۲۰۹ .
[۲۷] .  الاستبصار ۱ : ۳۰۵ ، حدیث ۱۱۳۳ .
[۲۸] .  الاستبصار ۱ : ۳۰۶ ، حدیث ۱۱۳۶ ؛ التهذیب ۲ : ۶۱ ، حدیث ۲۱۳ .
[۲۹] .  التهذیب ۲ : ۶۰ ، حدیث ۲۱۱ ؛ الاستبصار ۱ : ۳۰۶ ، حدیث ۱۱۳۵ .
[۳۰] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۹ ؛ به تحقیق عزّان : ۱۴۸ ، حدیث ۱۸۸ .
[۳۱] .  این دو نفر در سال ۱۷۵ ه در زندان رشید به قتل رسیدند .
[۳۲] .  سلیمان در سال ۱۶۹ ه در فخ کشته شد .
[۳۳] .  ادریس در سال ۱۷۷ه در مغرب وفات کرد .
[۳۴] .  عبداللّه‏ بن حسن بین سال‏هاى  ۱۷۰ تا ۱۸۰ ه به قتل رسید .
[۳۵] .  وى  در سال ۱۶۹ه در فخ کشته شد .
[۳۶] .  مقاتل الطالبیین : ۴۳۳ ـ ۴۴۷ .
[۳۷] .  فصل چهارم همین کتاب ، ذیل عنوان : «حسین بن على  صاحب فخّ م۱۶۹ ه
[۳۸] .  من لا یحضره الفقیه ۱ : ۳۰۰ ، حدیث ۹۱۴ ؛ علل الشرایع ۱ : ۲۵۹ .
[۳۹] .  علل الشرایع ۱ : ۲۵۹ ، باب ۱۸۲ متن روایت از این کتاب نقل شده است ؛ عیون اخبار الرضا  علیه‏ السلام ۲ :۱۰۴ ، علّة تشریع الأذان .
[۴۰] .  در تحقیق عزّان «الاشنانى » آمده است .
[۴۱] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۹ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۹
[۴۲] .  در تحقیق عزّان ، «الجبان» ثبت شده است .
[۴۳] .  الأذان بحیّ على  خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۹۰ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۹ ، حدیث ۱۹۰ ؛ رأب الصدع۱ : ۱۹۷ ، شماره ۲۳۷ ؛ و نگاه کنید به ، الإیضاح قاضى  نعمان : ۱۰۹ ؛ در این کتاب آمده است : «أخفیها ؛ پوشیده‏اش مى ‏دارم» به معنى  تقیّه مى ‏باشد ؛ زیرا آن سنّت است .
[۴۴] .  همان .
[۴۵] .  همان ، ص۹۱ ؛ و به تحقیق عزّان : ص۱۵۰ ، حدیث ۱۹۲ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


چهار − 4 =

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>