مُحب طَبَرى ـ امام شافعیه در زمان خود ـ در کتاب خود با نام «إحکام الأحکام»مى گوید : ذکر شده است حیعله به «حیّ على خیر العمل» از صَدَقَة بن یَسار ، از ابى اُمامة بن سَهْل بن حُنیف که او چون اذان مى داد مى گفت : «حیّ على خیر العمل» این حدیث را سعید بن منصور روایت کرده است[۱] .حافظ علوى از طریق صَدَقَة بن یَسار روایت مى کند که گفت : در راه بین مکّه (ومدینه) بودم ، با مردى همراه شدم که او را در برخورد میان راه نشناختم ؛ ناگهان دریافتم که او ابو امامة بن سهل بن حنیف است ، پس شنیدم که در اذانش ندا مى داد :«حیّ على خیر العمل»[۲] .در کتاب اعتصام بحبل اللّه ، ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى ـ آمده است : براى ماحدیث کرد محمّد ، به ما خبر داد محمّد بن ابى عبّاس ، از کتابش ، گفت : براى ماحدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد ، براى ما حدیث کرد حرب بن حسن مُحاربى ، براى ما حدیث کرد سُفیان بن عُیَیْنَه از صَدَقَة بن یَسارمکّى که گفت : روزى با اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف همراه شدم ـ دیگران [ به او ] ابن بدرى مى گفتند ـ
وقت نماز رسید ، شنیدم که در اذانش مى گفت : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۳] .بیهقى روایت کرده که ذکر «حیّ على خیر العمل» در اذان ، از ابى اُمامة (ابن سَهْل بن حُنَیف) روایت شده است[۴] .علاء الدین متقى در کتاب «التلویح فى شرح الجامع الصحیح» مى نویسد : و امّادرباره «حیّ على خیر العمل» ابن حَزْم مى گوید : روایت صحیح از ابن عمر و ابى اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف رسیده که ، آنان در اذانشان مى گفتند : «حیّ على خیر العمل» ؛ وسپس صاحب «التلویح» این جمله را مى افزاید که : و على بن حسین آن را در اذانش مى گفت[۵] .سخن ابن حَزْم نیز در این باره گذشت که گفت : به شیوه صحیح از ابن عمر و ابى اُمامة بن سَهل بن حُنَیْف رسیده که آنان در اذانشان مى گفتند : «حیّ على خیر العمل»[۶] .
۱۷ . محمّد بن على ، امام باقر علیه السلام (م۱۱۴ ه )
حافظ علوى روایت مى کند به سند خود از احمد بن عیسى ، از محمّد بن بکر ، از ابى جارود که گفت : شنیدم ابو جعفر (امام باقر علیه السلام) مى فرمود : پدرم على بن حسینهنگامى که مى گفت : «حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح» ، [ در پى آن ] مى فرمود :«حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» . و مى گفت : این جمله در اذان بود ، عمردستور داد که مردم از گفتن آن خوددارى کنند ، چه بیم داشت مردم از جهاد بازایستندو [ تنها ] به نماز دلخوش باشند[۷] .در کتاب اعتصام ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى ـ آمده است : به ما خبر داد ابوطیب محمّد بن حسین تملى [ تُمَیْلى ] ـ به قرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن عبّاس بَجَلى ، براى ما حدیث کرد جعفر بن محمّد بن حسین زهرى ، و بَکّار بن احمد ،گفتند : براى ما حدیث کرد حسن بن حسین، ازخالد بن اسماعیل مخزومى ، از جعفربن محمّد علیه السلام که فرمود : پدرم چون براى نماز اذان مى داد ، مى گفت : «حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» ؛ آنگاه فرمود :فرزندم ، نداء اول ، اینگونه بود[۸] .حافظ علوى به ۲۲ طریق از امام باقر این روایت را مى آورد ، یکى از آنها طریق جابر جُعْفى است که در آن امام باقر علیه السلام مى فرماید : اذان من و اذان پدرانم ـ پیامبر وعلى و حسن و حسین و على بن حسین ـ چنین است : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۹] .امام محمّد بن منصور مرادى مُقْرِى روایت مى کند از محمّد بن جمیل ، از نَصْر بن مُزاحم، از ابى جارود ، از ابى جعفر که در اذان و اقامه مى فرمود : «حیّ على خیر العمل»[۱۰] .در بحثهاى پیشین ، تحت عنوان «اهل بیت و آغاز تشریع اذان» ، احادیثى ذکر شد که آنها را شیخ طوسى در تهذیب و استبصار ، از ابن اُذَیْنَه ، از زراره و فُضَیْل بن یسار ، از امام باقر علیه السلام روایت کرده بود .
۱۸ . زید بن على (م۱۲۱ ه )
حافظ علوى روایت مى کند از طریق ابو طیِّب بن حیان که گفت : زید بن على به مُؤَذِّن امر مى کرد که در اذان بگوید : «حیّ على خیر العمل» .و نیز از طریق یزید بن معاویة بن اسحاق نقل مى کند که گفت : ما به «جِبّانه سالم» ازاهل شام در امان بودیم ، زید بن على به معاویة بن اسحاق امر کرد که ، به «حیّ على خیرالعمل» اذان بگو[۱۱] .زید بن على روایت کرده از پدرش على بن حسین که ، آن حضرت در اذانش مى فرمود : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۱۲] .حافظ ابو عبداللّه ، محمّد بن على بن حسن بن على ـ در کتاب «الأذان بحیّ على خیر العمل» ـ مى گوید : براى ما حدیث کرد ابو عبّاس احمد بن زید بن بَشّار ـ به قرائت ـ گفت : براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید ، براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد أوسى ، براى ما حدیث کرد احمد بن یزید بن رشد ، براى ما حدیث کرد ابو معمر سعید بن جنتم[۱۳] که گفت : شنیدم زید بن على مى گفت : عمر از ندا در اذان به «حیّ على خیر العمل» دست کشید ، در حالى که عالمان خبر داده اند : پیامبر صلى الله علیه وآله تازمانى که خدا روحش را ستاند به آن اذان مى داد ، و براى ابوبکر تا زمانى که مُرد به آن اذان گفته مى شد ، و در بخشى از ولایت عمر [ نیز اذان به آن بود ] تا اینکه عمر از آن نهى کرد[۱۴] .
۱۹ . یحیى بن زید بن على (م۱۲۵ ه )
حافظ علوى مى گوید : به ما خبر داد محمّد بن حسین نَحّاس ـ به قرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن عبّاس بَجَلى ، براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد همدانى ، براى ماحدیث کرد مخول بن ابراهیم ، از محمّد بن بکر اَرْحَبى ، از زیاد بن مُنذر ، گفت : برایم حدیث کرد حَسّان که : براى یحیى بن زید ، در خراسان ، اذان دادم ، از من خواست که بگویم : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۱۵] .به ما خبر داد ابو عبداللّه احمد بن على بن عطار مقرى و محمّد بن حسین بن غزالـ به قرائت بر آن دو ـ گفتند : براى ما حدیث کرد على بن احمد بن عمرو جنبى ، براى ما حدیث کرد محمّد بن منصور مقرى ، برایم حدیث کرد احمد بن عیسى ، از محمّدبن بکر ، از ابى جارود ، از حَسّان که گفت : در خراسان براى یحیى بن زید اذان دادم ،امر کرد که در اذان بگویم : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل » .به ما خبر داد على بن محمّد بن بُنان ، براى ما حدیث کرد ابوالقاسم حسن بن محمّد رفّاء ، براى ما حدیث کرد جعفر بن محمّد حسنى ، براى ما حدیث کرد عیسى بن مهران ، براى ما حدیث کرد مخول ، براى ما حدیث کرد صَبّاح مُزَنى که گفت :مردى که با یحیى بن زید در خراسان بود اذان مى داد ؛ پیوسته مؤذّن آنان ندا مى داد به «حیّ على خیر العمل» ، تا اینکه کشته شد[۱۶] .
۲۰ . محمّد بن زید بن على ّ
حافظ علوى مى گوید : براى ما حدیث کرد محمّد بن احمد بن ابراهیم ، به ما خبر داد محمّد بن ابو عبّاس وَرّاق ـ در نامهاش به من ـ گفت : براى ما حدیث کرد محمّد بن قاسم بن وُهَیْب ، از احمد بن مفضل ، از محمّد بن زید بن على (گفت :مى گویى ) دراذان دوبار : اللّه اکبر ، اللّه اکبر ؛ أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ، حیّ على الصلاة ، حیّ على الصلاة ، حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل ؛ اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، لا إله إلاّ اللّه .براى ما حدیث کرد على بن محمّد بُنان شیبانى ، به ما خبر داد على بن حسین بن یعقوب همدانى ، برایم حدیث کرد على بن عبّاس ، براى ما حدیث کرد قاسم بن وُهَیْب ، براى ما حدیث کرد احمد بن مفضل ، گفت : از محمّد بن زید بن على درباره اذان سؤال کردم ، گفت : اللّه اکبر ، اللّه اکبر ؛ دو مرتبه ، دو مرتبه ، و مانند روایت پیشین را آورد[۱۷] .
۲۱ . محمّد بن عُمَر بن على بن ابى طالب (م۱۳۵ ه )
حافظ علوى روایت مى کند از محمّد بن حسین بن نَخّاس ـ به قرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن عبّاس ، براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى ما حدیث کرد اسماعیل بن اَبان ، از غیاث بن ابراهیم ، از عبداللّه بن محمّد بن عُمَر بن على بن ابى طالب ، از پدرش که ، او در اذانش مى فرمود : «حیّ على خیر العمل»[۱۸] . در کتاب «الاعتصام بحبل اللّه» ـ به نقل از «شرح التجرید» ـ آمده است : دلیل درستى سخن ما ، حدیث ابو عبّاس حسنى است که مى گوید : به ما خبر داد على بن حسین ظاهرى ، گفت : براى ما حدیث کرد محمّد بن محمّد بن عبدالعزیز ، گفت : براى ماحدیث کرد عَبّاد بن یعقوب ، گفت : به ما خبر داد عیسى بن عبداللّه بن محمّد بن عمربن على بن ابى طالب ، گفت : پدرم برایم حدیث کرد از پدرش از جدّش على علیه السلام که گفت : شنیدم پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرمود : «بهترین اعمالتان نماز است» ، و به بلال دستور دادکه به «حیّ على خیر العمل» اذان دهد[۱۹] .حافظ علوى مى نویسد : پدرم به ما خبر داد ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد ابوعبداللّه محمّد بن محمّد بن محدد عطار ، (گفت : ) حدیث کرد براى ما پدرم ، براى ماحدیث کرد حسن بن یحیى علوى ، براى ما حدیث کرد ابو طاهر احمد بن عیسى بن عبداللّه ، از حسین بن زید که گفت : محمّد بن عمر بن على بن ابى طالب را دیدم که به «حیّ على خیر العمل» اذان مى داد[۲۰] .
۲۲ . ابراهیم بن عبداللّه بن حسن (م۱۴۵ ه )
حافظ علوى مى گوید : براى ما حدیث کرد عبداللّه بن محمّد بن هِشام و ابوالقاسم میمون بن على مُقْرِى ، گفتند : به ما خبر داد اسحاق بن محمّد مُقْرِى ، براى ما حدیث کرد جعفر بن محمّد بن مالک گفت : براى ما حدیث کرد عَبّاد بن یعقوب ،براى ماحدیث کرد سالم خَزّاز که گفت : ابراهیم بن عبداللّه بن حسن ـ هنگامى که با یارانش درصحرا بود ـ امر مى کرد که ، در اذان «حیّ على خیر العمل» را بیفزایند[۲۱] .براى ما حدیث کرد حسین بن محمّد بن حسن مقرى ، براى ما حدیث کرد على بن حسین بن یعقوب همدانى ، براى ما حدیث کرد على بن ابراهیم بن وُهَیْب قرشى ،براى ما حدیث کرد عَبّاد از سالم که گفت : ابراهیم بن عبداللّه به آنان ـ زمانى که در بیابان بودند ـ دستور مى داد که در اذان «حیّ على خیر العمل » را اضافه کنند[۲۲] .
۲۳ . جعفر بن محمّد (امام صادق علیه السلام) (م۱۴۸ ه )
حافظ علوى از طریق معاویة بن عمّار مى گوید که گفت : شنیدم جعفر بن محمّد در اذان مى فرمود : «حیّ على خیر العمل»[۲۳] .در کتاب اعتصام ـ به نقل از کتاب الأذان ـ آمده است : به ما خبر داد ابو عبّاس احمدبن زید بن بَشّار و على بن محمّد شیبانى ، گفتند : براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید بن مسلم ، براى ما حدیث کرد على بن عبّاس و على بن سَلامَه ، براى ماحدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى ما حدیث کرد نَصْر بن مزاحم ، از ثقه ابراهیم بن ابى یحیى از جعفر بن محمّد علیه السلام که در هر نمازى مى گفت : «حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل»[۲۴] .و از طریق عبداللّه بن سنان روایت شده که گفت : از امام صادق علیه السلام درباره اذانپرسیدم ، آن را یادآور شد و در آن فرمود : «حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۲۵] .این حدیث را شیخ طوسى به اسنادش ـ در تهذیب[۲۶] و استبصار[۲۷] ـ روایت کرده ازنَضْر ، از عبداللّه بن سنان ، از ابو عبداللّه (امام صادق علیه السلام) .و نیز روایت کرده از حسین بن سعید ، از فضاله ، از حَمّاد بن عثمان ، از اسحاق بن عمّار ، از مُعَلَى بن خُنَیْس که گفت : شنیدم امام صادق اذان مى داد ، پس گفت : اللّه اکبر ،اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، اللّه اکبر ؛ أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أنّ محمّداًرسول اللّه ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ؛ حیّ على الصلاة ، حیّ على الصلاة ؛ حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل ؛ اللّه اکبر ، اللّه اکبر ؛ لا إله إلاّ اللّه لا إله إلاّ اللّه[۲۸] .و همچنین روایت کرده از فضاله ، از سیف بن عُمَیْره ، از ابى بکر حَضْرَمى و کُلَیْب اسدى ـ هر دو ـ از امام صادق علیه السلام که آن حضرت اذان را براى آن دو حکایت کرد ، و درآن «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» بود[۲۹] .
۲۴ . حسین بن على ، صاحب فَخّ (م۱۶۹ ه )
حسین به «حیّ على خیر العمل» اذان مى داد ، و اصحابش را بر اذان به آن فرا مى خواند . حافظ علوى مى گوید : به ما خبر داد محمّد بن حسین بن نحّاس ـ بهقرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن عبّاس بجلى ، براى ما حدیث کرد بکّار ، براى ماحدیث کرد عَنْتَرَة بن حسین عصافى ، گفت : حسین بن على ـ صاحب فَخّ ـ در اذانش مى گفت : «حیّ على خیر العمل»[۳۰] .ابوالفَرَج اصفهانى ماجراى (صاحب فَخّ) را با والى عمرى روایت کرده و در آن آمده است : حسین بن على (صاحب فَخّ) و یحیى بن عبداللّه بن حسن[۳۱] ، و سلیمان بن عبداللّه بن حسن [۳۲] ، و ادریس بن عبداللّه بن حسن[۳۳] ، و عبداللّه بن حسن اَفْطَس[۳۴] ، وابراهیم بن اسماعیل طباطبا ، و عمر بن حسن بن على بن حسن بن حسین بن حسن ، وعبداللّه بن اسحاق بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن على [۳۵] ، و عبداللّه بن جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب ..پیغام فرستادند به جوانان و موالى شان ؛ پس ۲۷ نفر از فرزندان على و ده نفر ازحاجیان و گروهى از موالى نزد آنها گرد آمدند ، که همه آنها پشتوانه اذان علنى به «حیّ على خیر العمل» بودند[۳۶] .مطالبى دیگر از این ماجرا در فصل چهارم خواهد آمد[۳۷] .
۲۵ . موسى بن جعفر ، امام کاظم علیه السلام (م۱۸۳ ه )
در فصل سوم روایتى از صدوق خواهد آمد که ، در آن امام کاظم علیه السلام درباره فلسفه ظاهرى و باطنى «حیّ على خیر العمل» سخن گفته است .
۲۶ . على بن موسى ، امام رضا علیه السلام (م۲۰۳ ه )
صدوق به اسناد خود از فضل بن شاذان ، درباره فلسفه اذان ، روایت مى کند که امام رضا علیه السلام فرمود : … وسط اذان ندا به نماز است ، و فراخوان به رستگارى و بهترین عمل ؛ و خدا اذان را به نام خود پایان داد ؛ چنانچه با نام خود آن را آغاز کرد[۳۸] .صدوق در کتاب علل و عیون اخبار الرضا به سندهاى دیگر روایت مى کند که ، امام رضا علیه السلام فرمود : اذان ندا به سوى نماز مى باشد ، و خدا این ندا را در میانه اذان قرار داد ؛پیش از آن چهار [ بند ] ـ دو تکبیر و دو شهادت ـ آمده ، و پس از آن نیز چهار [ بند ]مى باشد ؛ خدا [ نخست ] به رستگارى دعوت مى کند به جهت تشویق و تأکید بر کارنیک ، و نماز ؛ آنگاه به بهترین عمل فرا مى خواند ، تا براى شتاب به سوى آن و عمل و اداءِ آن ، رغبت برانگیزد ، سپس با ندا به تکبیر و تهلیل [ اذان را ] پایان مى دهد …[۳۹]
۲۷ . على بن جعفر بن محمد بن على (م۲۱۰ه )
حافظ علوى مى گوید : براى ما حدیث کرد پدرم ، [ گفت : ] براى ما حدیث کردمحمّد بن جعفر مُقْرِى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد محمّد بن حسین اسنانى [۴۰] ،[ گفت : ] براى ما حدیث کرد احمد بن جناب ، از على بن جعفر بن محمّد که ، در اذان مى گفت : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۴۱]
۲۸ . احمد بن عیسى (م۲۴۷ ه )
حافظ علوى مى نویسد : به ما خبر داد ابو عبداللّه احمد بن على عطّار بَجَلى ومحمّد بن على بن حسین بن غزال حارثى ـ به قرائت بر آن دو ـ گفتند : براى ما حدیث کرد على بن احمد بن عَمْرو حسنى [۴۲] ، براى ماحدیث کرد محمّد بن منصور مُقْرِى ،گفت : از احمد بن عیسى پرسیدم که هنگامى که اذان مى دهى ، مى گویى : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» ؟ پاسخ داد : آرى . گفتم : در اذان و اقامه [ نیز آن رامى گویى ] ؟ گفت : بلى ، لیکن آن را آهسته و پنهان مى گویم[۴۳] .در روایت دیگرى آمده است : به احمد بن عیسى گفتم : زمانى که اذان مى دهى آیا«حیّ على خیر العمل» مى گویى ؟ گفت : بلى . پرسیدم : در اذان و اقامه چه ؟ گفت :آرى [۴۴] .
۲۹ . حسن بن یحیى بن حسین بن زید بن على (م۲۶۰ ه )
حافظ علوى مى گوید : به ما خبر داد ابو عبداللّه احمد بن على بن حسن هُذَلى ـ به قرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن احمد بن عمرو حسنى ، براى ما حدیث کرد حسن بن یحیى بن حسین بن زید بن على ، گفت : خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله اجماع دارند براینکه در اذان و اقامه بگویند : «حیّ على خیر العمل» ، و این مطلب نزد آنها سنّت است ؛ در حدیثى شنیده ایم که خداى متعال فرشته اى را از آسمان سوى زمین براى اذان فرستاد ، و در آن «حیّ على خیر العمل» بود ؛ و پیامبر صلى الله علیه وآله پیوسته به آن اذان مى دادتا خدا روحش را ستاند ، در زمان ابوبکر نیز به آن اذان مى گفتند ؛ پس چون عمرزمامدار شد گفت : «حیّ على خیر العمل» را رها کنید تا مردم از جهاد باز نایستند ، ازاینرو عمر نخستین کسى بود که آن را ترک کرد[۴۵] .پس از همه این سخنان مى گوییم : اگر نسخ «حیّ على خیر العمل» درست باشد ،پس چرا مى بینیم که بعضى از صحابه و تابعین و همه اهل بیت بر شرعیّت آن اصرارمى ورزند و آوردن آن را در اذان ضرورى مى دانند ؟آیا صحیح است که حکم «حیّ على خیر العمل» در اذان نسخ شود ، و عبداللّه بن عمر و على بن حسین و ابو اُمامة بن سَهْل بن حُنَیْف ، چند سال پس از پیامبر ، آن راندانند ؟! اگر در آن نسخى روى داده بود بر آنها پوشیده نمى ماند .معناى سخن امام على بن حسین که مى گوید : «این همان اذان اول است» چیست ؟آیا مقصود جز این است که آن اذان اول پیش از تحریف مى باشد ؟آرى ، اجماع اهل بیت و اذان گفتن بعضى از صحابه به «حیّ على خیر العمل» ،شرعیّت آوردن آن را ـ در اذان ـ و عدم نسخ آن را تأکید [ و اثبات ] مى کند . [۱] . الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۰۹ و۳۱۱ ؛ الروض النضیر ۱ : ۵۴۱ ؛ دلایل الصدق ۳ : ۱۰۰ . [۲] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۵۵ به سه طریق ؛ به تحقیق عزّان : صفحه ۱۱۲ ؛الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۵ . [۳] . الاعتصام ۱ : ۲۹۵ . [۴] . سنن البیهقی ۱ : ۴۲۵ ؛ نگاه کنید به ، فتح البارى ابن رجب ۳ : ۴۱۷ (به نقل بیهقى ) . [۵] . نگاه کنید به دلایل الصدق ۳ : ۱۰۰ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۱۱ ؛ المحلى ۳ : ۱۶۰ . [۶] . المحلى ۳ : ۱۶۰ . [۷] . نگاه کنید به ، الاذان بحیّ على خیر العمل : ۲۲ ؛ و به تحقیق عزّان : صفحه ۱۱۴ ، حدیث ۱۱۳ ، در این کتاب آمده است «حیعله اول و دوم یک بار یک بار» ؛ و در صفحه ۲۱ روایت از زیاد بن منذر نقل شده است ؛ رأب الصدع ، للمرادی ۱ : ۱۹۶ ، حدیث ۲۳۵ . [۸] . الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۰۶ . [۹] . الأذان بحیّ على خیر العمل : ۵۴ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۱ ـ ۱۳۶ . [۱۰] . رأب الصدع ۱ : ۱۹۷ ، حدیث ۲۳۸ ؛ نیز نگاه کنید به ، الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۷۸ ـ۸۲ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۲ ، حدیث ۱۶۰ . [۱۱] . کتاب الأذان بحیّ على خیر العمل ، به تحقیق عزّان : ۳۷ ، حدیث ۱۷۲ ـ ۱۷۳ [۱۲] . مسند الامام زید : ۸۳ . [۱۳] . آنچه در متن آمده ، براساس نسخه فضیل است ، در تحقیق عزّان سند حدیث چنین مى باشد : براى ما حدیث کرد احمد بن زید بشار بیسائى ، براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید رفّاء ، براى ما حدیث کرد محمّد بن حسن بن عبدالحمید بن محسن اوسى ، براى ما حدیث کرد احمد بن رشد ، براى ما حدیث کرد ابو مَعْمر سعید بن خُثَیْم که گفت : … [۱۴] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۳ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۳۸ ؛ نیز نگاه کنید به ، مسند الإمامزید : ۹۳ ، رجال این حدیث و مقصود از آنها در این کتاب آمده است ؛ در امالى احمد بن عیسى عبارت چنین مى باشد : «مرا امر کرد که بگویم : حی على خیر العمل» . [۱۵] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۶ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۴ ؛ نیز نگاه کنید به ، امالى احمد بن عیسى ۱ : ۱۹۷ ، حدیث ۲۳۶ ؛ و به نقل از آن در الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۱ ؛ نگاه کنید به ، الإیضاح قاضى نعمان : ۱۰۹ ؛ امام مهدى ، محمّد بن مطهر زیدى در «المنهاج الجلى » اسناد دیگرى براى این روایات آورده است . [۱۶] . نگاه کنید به ، کتاب الأذان بحیّ على خیر العمل : ۸۷ . [۱۷] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۸ ؛ و به تحقیق عزّان ، ۱۴۶ ، حدیث ۱۸۴ و۱۸۵ . [۱۸] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۴ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۳۸ . [۱۹] . الاعتصام ۱ : ۲۸۱ به نقل از شرح التجرید . [۲۰] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۴ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۳۸ ، حدیث ۱۷۵ . [۲۱] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۸ ؛ و به تحقیق عزّان ، صفحه ۱۴۷ ، حدیث ۱۸۶ . [۲۲] . همان ، ص۸۹ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۷ ، حدیث ۱۸۷ . [۲۳] . کتاب الأذان بحیّ على خیر العمل : ۸۵ . [۲۴] . الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۳ . [۲۵] . کتاب الأذان بحیّ على خیر العمل : ۸۵ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۱ . حافظ علوى مى گوید : گروهى ـ که احادیثشان در باب على ّ بن حسین آمد ـ حدیث اذان را از جعفر بن محمّد از پدرش ، على بن حسین ، روایت کرده اند . در اینجا نیازى به تکرار آنها نمى بینیم ؛ از جمله آنهاست : هانى بن اسماعیل مدنى ، و محمّد بن عبداللّه بن على بن حسین ، و عبداللّه بن محمّد بن عمر بن علیّ بن ابى طالب ، و ابو مریم انصارى ، و مندل بن على عثربى ، و یحیى بن على رازى ، و غیاث بن ابراهیم ، و سفیان بن سمط ، و عبداللّه بن بُکَیر ، و عمرو بن جُمَیع ، و حُصَین بن مخارق ، و عبداللّه بن سنان ، و محمّد بن مسلم ، و ابو العبّاس ، و خالدبن اسماعیل مخزومى . و جماعتى از اشخاص ثقه و قابل اعتماد ، آن را از حاتم بن اسماعیل از جعفر از پدرش از جدّش روایت کرده اند ؛ از آنهاست : حسن بن حسین مغربى ، و مخول بن ابراهیم ، و أبو غسان مالک بن اسماعیل نهدى ، و ابراهیم بن محمد میمون ، و محمّد بن عبید نحّاس ، و ابوبکر بن أبى شیبه ، و عبدالرحمان بن أبى حمّاد ، و اسماعیل بن ابان ، و جندل بن والف والق ثعلبى ، و جعفر بن محمّد سدوسى ، و موسى بن داود ، و قُتَیبة بن سعید . [۲۶] . التهذیب ۲ : ۵۹ ، حدیث ۲۰۹ . [۲۷] . الاستبصار ۱ : ۳۰۵ ، حدیث ۱۱۳۳ . [۲۸] . الاستبصار ۱ : ۳۰۶ ، حدیث ۱۱۳۶ ؛ التهذیب ۲ : ۶۱ ، حدیث ۲۱۳ . [۲۹] . التهذیب ۲ : ۶۰ ، حدیث ۲۱۱ ؛ الاستبصار ۱ : ۳۰۶ ، حدیث ۱۱۳۵ . [۳۰] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۹ ؛ به تحقیق عزّان : ۱۴۸ ، حدیث ۱۸۸ . [۳۱] . این دو نفر در سال ۱۷۵ ه در زندان رشید به قتل رسیدند . [۳۲] . سلیمان در سال ۱۶۹ ه در فخ کشته شد . [۳۳] . ادریس در سال ۱۷۷ه در مغرب وفات کرد . [۳۴] . عبداللّه بن حسن بین سالهاى ۱۷۰ تا ۱۸۰ ه به قتل رسید . [۳۵] . وى در سال ۱۶۹ه در فخ کشته شد . [۳۶] . مقاتل الطالبیین : ۴۳۳ ـ ۴۴۷ . [۳۷] . فصل چهارم همین کتاب ، ذیل عنوان : «حسین بن على صاحب فخّ م۱۶۹ ه [۳۸] . من لا یحضره الفقیه ۱ : ۳۰۰ ، حدیث ۹۱۴ ؛ علل الشرایع ۱ : ۲۵۹ . [۳۹] . علل الشرایع ۱ : ۲۵۹ ، باب ۱۸۲ متن روایت از این کتاب نقل شده است ؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۲ :۱۰۴ ، علّة تشریع الأذان . [۴۰] . در تحقیق عزّان «الاشنانى » آمده است . [۴۱] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۸۹ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۹ [۴۲] . در تحقیق عزّان ، «الجبان» ثبت شده است . [۴۳] . الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۹۰ ؛ و به تحقیق عزّان : ۱۴۹ ، حدیث ۱۹۰ ؛ رأب الصدع۱ : ۱۹۷ ، شماره ۲۳۷ ؛ و نگاه کنید به ، الإیضاح قاضى نعمان : ۱۰۹ ؛ در این کتاب آمده است : «أخفیها ؛ پوشیدهاش مى دارم» به معنى تقیّه مى باشد ؛ زیرا آن سنّت است . [۴۴] . همان . [۴۵] . همان ، ص۹۱ ؛ و به تحقیق عزّان : ص۱۵۰ ، حدیث ۱۹۲ .