سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد بن عبداللّه ، پیامبر گرامى خدا، وبر خاندانش که اَصحابِ روش درست (ومصون از کژروى) اند … برادرم ، حضرت عالم فاضل ، سیّد جعفر مرتضى عاملى (خدایت حفظت کناد ونگهدارت باد) …از اینکه بدین پایه [ براى پاسخ به پرسش هایم ] اهتمام مى ورزید و با کمالِ جدیّت و محبّت مى کوشید که دلیلِ روشن را بیان دارید و برهانى رابنمایانید که اگر انسان اهل انصاف باشد و تکلیف شرعى اش را بداند (تکلیفى را که خدا بر دوش هر انسانى نهاده که عهده دار مسئولیّت طلب علم مقدّس از خدا و رسول اوست) جایى براى ردّ آننماند ، بسیار سپاسگزارم .دریافتم که شما در حالِ درمان و استراحت هستید ؛ مرا ببخشید و از تقصیرم درگذرید از اینکه در پاسخِ نامه هایم
به شما زحمت دادم . سؤالهایم را براى وقتِ دیگرى مى گذارم که حال [ شما ] بهتر و زمان ، مناسبتر باشد …از این رو ، از شما اجازه مى خواهم ، که پرسش هایم را به تعویق اندازم و براى تکمیل پاسخها ، وقت دیگرى را منتظر باشم و این ، از نظر من هیچ مانعى ندارد .از خداى متعال مى خواهم که عمرتان را طولانى گرداند و خدمت شما را به اسلام و راهنمایى به مکتب درست ، روزافزون سازد ؛ و بر عمر من بیفزاید تا از شما بیشتربیاموزم و از دریاى علمتان ، به وسیله رهنمون هاى سودمند سیراب گردم ؛ چراکه خداشنوا و اجابتگر است …۶ صفر ۱۴۳۱ هجرى ، مطابق با ۲۲/۱/۲۰۱۰ میلادى
نامه هفتم
[ حقیقت را دریافتم ]
بسم اللّه الرحمن الرحیم
سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است ، سپاسى بسیار بر اینکه ما را بر مکتب استوار و راه صحیح و ایستادن بر صراط مستقیم ، رهنمون ساخت و درود و سلام بربهترین خلق خدا ، محمّد بن عبداللّه و بر خاندانِ پاکش ، و لعن و نفرین خدا بر همه کسانى که با آن حضرت دشمنى ورزیدند و رضوان خدا بر کسانى که هدایت آنان را در پیش گرفتند ، از عهد پیامبر صلى الله علیه وآله تا برپایى روز جزا …حضرت عالمِ فاضل ، سیّد جعفر مرتضى عاملى … خدا شما را مؤیّد بدارد و از هربدى حفظ کند …از سرِ محبّت و مودّت و احترام و الفت ، بر شما درود مى فرستم … سلام و رحمت و برکاتِ خدا بر شما باد …در آغاز دوست مى دارم خدا را سپاس گویم که برایم دسترسى به شبکه اینترنت رافراهم آورد ، تماسى که باعث شد برادر دانشمند و عالمى را بشناسم که از ادب محمّدى و خلق و خوى استوار برخوردار است ، اخلاقى که هیچ کس نمىتواند آن رابر شما انکار کند … بارى ، کلام شما بر قلب من ، همچون مرهم (داروى شفابخش) اثر مى کند وبسیارى اوقات آتش را در قلبم ـ که همان آتش نادانى است ـ فرو مى نشاند . با امید ازدرگاه الهى ، رسیدن به حق و دست یازى بر آن و شناختِ آنچه را از من پوشیده بود ،آغازیدم . در مثل سنِّ من ، جاى بسى سپاس از خداست که مرا به نورى رهنمون ساخت که جریانِ آن را در همه وجودم درک مى کنم و این توفیق ، اوّلاً به فضل خداست و سپس شما هستید ، سرورِ من …براى بار دوّم ، کتاب هاتان به دستم رسید ، کتاب هایى را که برادر [ ایمانى ] سیّدمستبصر ـ از طریق پست الکترونى ـ فرستاد . خدا او را پاداش نیکو دهد و توفیقات شما را روزافزون گرداند … در امر خود ، بسیارفروماندم (و پریشان و دو دل شدم) خود را در موقف هول برانگیز قیامت تصوّر کردم ؛ آن هنگام که خداى بزرگ ، هر کار بزرگ و کوچکى را ازمردم مى پرسد ، روزى که پروندهاى گشوده مى شود که هیچ چیز در آن از قلم نیفتاده وهر خُرد و کلا نى را شمرده است ، روزى که خدا دستها و پاها و پوست بدن را بهزبان مى آورد و آنها را بر انسان گواه مگیرد . نیک اندیشیدم آیا چیزى را بر بهشت برگزینم ؟! پاسخم این بود که نه ، به خدا سوگند ، چیزى را با بهشت عوض نمى کنم ،دلیل [ به اندازه کافى ] برایم آمد … در همین جا لازم مى دانم که به حق اذعان کنم ، و اینکه به نور حق و هدایتِ صواب مستبصر شدم و از مسیر ، روشنایى مى جویم ؛ چراکه حق آمد و باطل از میان رفت ، هماناباطل ، زوالپذیر است .پس از آنکه به این وادى رسیدم و پیمودن این روش را در پیش گرفتم ، مى بایست به نامه هایم پایان بخشم و اعتراف کنم که به حقیقت دست یافتم و آن این است که مذهب حق ، مذهب شماست و راه بهشت همان است که شما مى پیمایید ؛ خدا ما وشما را با محمّد و آل محمّد (صلوات خدا بر همه آنان باد) محشور گرداند . شما را به خدا مى سپارم [ با شهادت به اینکه ] خدایى جز خداى یکتا نیست ،محمّد رسول خداست ، و على ـ به حق و راستى ـ ولىّ خدا مى باشد و فرزندانش حجّت هاى خدایند ..
۷ صفر ۱۴۳۱ هجرى ، مطابق با ۲۳/۱/۲۰۱۰ میلادىبرادرتان شیخ «ص»