نامه دوم -آیین حق

نامه دوم -آیین حق

[ تن دادن به دلیل ]

حمد خداى  را که پروردگار جهانیان است و صلوات [ خدا ] بر محمّد بن عبداللّه‏ ، کسى  که خدا از میانِ خلقش او را برگزید ، و درود بر آل و همه اَصحاب آن حضرت …امّا بعد …حضرت سیّد جعفر مرتضى  عاملى  .. .به شما تهنیت مى ‏گویم ؛ سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد …وعده دادم که نامه دوّمى  در پى  نامه اوّلم بفرستم ، و اکنون آن را تقدیم مى ‏دارم …نامه‏ تان را با روحیه کسى  که در پى حق و حقیقت است ، دریافت کردیم . برایم مهم نبود که از سوى  کیست یانویسنده ‏اش چه کسى  مى ‏باشد ، بلکه در پى  دلیل و عباراتِ گویا و بندهاى  آکنده ‏اش را (که سخنانِ پردامنه ‏اش را گوارا مى ‏ساخت و قلمِ زیباى نویسنده ‏اش را مى ‏نمایاند) بودم .

جناب سیّد جعفر مرتضى  عاملى  ، ملاحظه کردم که شما هیچ دلیلى  از ادلّه اهل
سنّت را فرو نگذاردید جزاینکه از هر نظر آن را وارسى  کرده ‏اید ، نه تنها در این نامه ،که در دوره  کتاب‏هاتان  که به دستم  رسید ؛  مقصودم  الصحیح من  سیرة  النبى ّالأعظم  صلى  ‏الله‏ علیه‏ و‏آله مى ‏باشد …این تلاشِ [ علمى  ] شما را سپاس مى ‏گویم که در آن همه توانتان را به کار برده‏اید تاحق با دلیل قاطع و درخشندگى  تام و برهان روشن ، آشکار شود . افزون بر مبانى  شیعه دوازده امامى  ، به اصول و فروع طایفه ما اجتهاد ورزیده ‏اید تا ذهنِ مسلمانان را نسبت به اصول و فروع شیعه دوازده امامى  روشن سازید ؛ خدا از سوى  اسلام به شما جزاى خیر دهد …خداى  بزرگ از مردمان خواسته که به حق تن دهند و نور هدایت را پذیرا باشند ،مى ‏فرماید : « قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ » ۱؛  از سوى  خدا برایتان نورى  وکتابى روشنگر آمد .بر شخصِ عالم است که به دلیل گردن نهد و آن گاه که دلیل اقامه شد ، بر آن جسارت نکند …

[ عمل به مذاهب جمهور ]

بعد از اجازه‏اى  که از نامه‏ تان دریافت داشتم ، … اکنون مى ‏خواهم پرسش‏هایم راازشما ـ که خدا نگه‏دارتان باشد ـ کامل کنم .۱ . جمهور علماى  اهل سنّت ، پیروى  از مذاهب اربعه را اجازه داده‏اند و اینکه همه‏ شان مُجزى  است و باعث برائت ذمّه مُکلَّفى  مى ‏شود که وظیفه دارد از عالم تقلیدکند تا به مقاصد شریعت اسلامى  ـ که خواستِ خداست ـ برسد ؛ پس چرا شما از آنروى  گردانید ؟!با اینکه به عقیده من ، عمل به فقه شما تکلیف را از دوشِ انسان برمى ‏دارد ، چراشما به دیگر مذاهب اسلامى  روى  نمى ‏آورید با اینکه همه‏ شان برگرفته از بوى خوش نبوّت‏ اند و از سرچشمه رسالتِ محمّدى  سیراب گشته‏ اند .۲ . اگر مذهب شما همان مذهب حقّى  است که نجاتِ امّت در آن رقم مى ‏خورد وقول پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه‏ و‏آله به آن راست مى ‏آید که فرمود : «امّتم به ۷۳ فرقه تقسیم مى ‏شوند ،همه‏ شان جز یک فرقه ، دوزخى ‏اند» بیّنه (و شاهد) خود را بر اینکه شما فرقه ناجیه هستید ، برایم باز گویید و از سخنِ خداى  بزرگ و کلام پیامبرش محمّد  صلى  ‏الله‏ علیه‏ و‏آله برهان روشنى  برایم بنمایانید ؛ نه به عنوان تحدّى  ، بلکه بدان خاطر که بسترى  براى  پذیرش حق باشد (در صورتى  که حق با شما باشد) و ـ به خواست خدا ـ مرا از شکیبایان خواهى  یافت …و پایان سخنِ ما [ همواره ] این دعاست که خدا ما را بر گفتارِ حق ، استوار بدارد و به آنچه خشنودش مى ‏سازد توفیق دهد و از معاصى ‏اش باز دارد که او شنوا و اجابتگراست .

[۱] .  سوره مائده ۵ آیه ۱۵
برادرتان شیخ «ص» ۱۵ محرّم ۱۴۳۱ هجرى

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


نُه − = 0

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>