و از چیزهایى که متون زیارات در بر دارند ، درسهایى است در اقرار به معاد ؛ زائرآنها را تکرار مى کند تا فضاى روحى را درک کند ، و با به یاد آوردن این روز بزرگ ،برایش سیر نهائى ـ که مردم به آن باز مى گردند ـ روشن گردد .دریکى از بخشهاى زیارتهاى شریف آمده است :وأشهدُ أنَّ السّاعةَ آتیةٌ لا ریب فیها ، وأنّ اللّهَ یبعثُ مَن فی القبور[۱] .و گواهى مى دهم که روز قیامت خواهد آمد ، هیچ شکى در آن نیست ، و خداوندآنان را که در قبرهایند برمى انگیزد .و در زیارت دیگر آمده است :
اللَّهُمَّ واجعَلْهُ المقدِّمَ فی الدّعوةِ ، والمُؤثَرَ به فی الإثرَةِ ، والمُنَوَّهَ بِاسمهِ فی الدُّنْیاوالآخرةِ فی الشّفاعةِ إذ تَجَلَّیْتَ بنورکَ ، وجِیءَ بالنّبیّین والصّدّیقینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ ،وقُضِیَ بینهم بالحقِّ ، وقیلَ الحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالمینَ ، ذلک یومُ التّغابُن ، ذلک یومُ الحسرةِ ،ذلک یومُ الآزِفَةِ ، ذلکَ یومٌ لا تُستقالُ فیه العَثَراتُ ، ولا تُبْسَطُ فیهِ التَّوباتُ ، ولا یُسْتَدرَکُ فیهِ ما فاتَ[۲] .پروردگارا ، او [ محمّد ص ] را پیش قدم در دعوت قرار ده ، و برگزیده شده درگزینش ، و نامش را در دنیا بلند گردان و ستوده دار ، و در آخرت شفاعتش را بپذیر ؛ آن گاه که به نورت تجلّى کنى و پیامبران و صِدّیقان و شهیدان و صالحان آورده شوند ، ومیانشان به حق قضاوت گردد ، و گفته شود : «ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است» ، آن زمان روز «تغابن ؛ زیان دیدن» است ، روز «حسرت ؛ پشیمانى و تأسّف»است ، روز «آزفه ؛ نزدیک شده و به سرآمده» است ؛ روزى است که لغزشها را نزدایند ، و [ درهاى ] توبه را نگشایند ، و [ فرصتهاى ] از دست رفته به دست نیاید .و در یکى از زیارتهاى امام حسین ع وارد شده است :… اللَّهُمَّ إنّی أُشهدُکَ ـ وکفى بک شهیداً ـ فاشْهَدْ لی أنّی أشهدُ أنّکَ حقٌّ … وأنَّ حَشْرَکَ حقٌّ ، وأنّ نارکَ حقٌّ ، وأنّ جنّتک حقٌّ ، وأنّکَ مُمیتُ الأحیاء ، ومُحْیِی الموتى ، وأنّک باعِثٌ مَن فی القبور ، وأنّک جامعُ النّاسِ لیومٍ لا ریبَ فیه[۳] .پروردگارا ، تو را گواه مى گیرم ـ و بس است همین که تو گواه باشى ـ پس گواهى ده که من شهادت مى دهم که [ .وجود کبریائى ] تو حق است ، و حشرت حق مى باشد ، ودوزخ و بهشت تو حق است ؛ و تو زندگان را مى میرانى ، و تو مردمان را در روزى که هیچ شکى در آن نیست ، گرد مى آورى .و در یکى از زیارات امیرالمؤمنین ع زائر مى گوید :یا سیّدی تعرّضْتُ لِرحمتکَ بلُزومی لِقَبْرِ أخی رسولک صلوات اللّه علیه ، عائذاًلِیُجیرنی من نِقْمَتِکَ وسخطکَ ، ومن زلازل یومٍ تکثرُ فیه العثَراتُ ، یوم تُقَلَّبُ فیه القلوب والأبصارُ ، یوم تَبْیَضُّ وجوهٌ وتسودُّ وجوهٌ ، یوم الآزِفَةِ إذِ القلوبُ لدى الحناجرِ کاظِمِینَ ،یوم الحسرةِ والنّدامةِ ، یوم یفرُّ المرء من أخیه وأُمّه وأبیه ، یوم مقدارهُ خمسون ألف سنةٍ ،یوم یَشِیبُ فیه الولیدُ ، وتذهلُ کُلُّ مُرضعةٍ عمّا أرضعت ، یومَ تشخَصُ فیه الأبصارُ ،وتُشغَلُ کُلُّ نفسٍ بما قدّمتْ ، وتجادلُ کُلُّ نفسٍ عَنْ نَفْسِها ، ویَطْلُبُ کُلُّ ذی جُرْمٍ الخلاصَ[۴] .اى آقاى من ، با پیوسته ماندن در کنار قبر برادر پیامبرت ص ، پناه جوینده ،رحمتت را خواستار شدم ، تا مرا از عقوبت و خشم خود پناه دهى ، و از لغزشهاى روزى مرا در پناه خود درآورى که در آن لغزشها فزونى گیرند ؛ روزى که قلبها ودیدگان دگرگون شوند ، روزى که چهره هایى در آن سفید [ و نورانى ] گردند وصورتهایى در آن سیاه ؛ روز «آزفه ؛ آینده» ، آن گاه که قلبها در گلوگاه ها فرو روند[ و نفسها بند آیند ] ، روز حسرت و ندامت ، روزى که انسان از برادر و مادر و پدرش مى گریزد ، روزى که مقدارآن پنجاه هزار سال است ؛ روزى که شیر خواره در آن پیرشود ، و هر شیردهنده اى شیرخواره اش را از یاد ببرد ؛ روزى که در آن دیدگان ازحدقه درآیند ، و هر نفسى به آنچه پیش فرستاده بپردازد ، و با خود بستیزد ، و هرصاحب جُرمى راه خَلاص بجوید .
۵ . توبه و استغفار
زائر در زیارت رسول خدا ص مى گوید :پروردگارا ، تو گفتى : « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۵] ؛ اگر آنان ، هنگامى که به خویشتن ستم کردند ،نزدت آیند ، و خدا را استغفار کنند ، و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، خدا را بس توبه پذیر و مهربان خواهند یافت[۶] .پروردگارا ، من با طلب آمرزش و توبه از گناهانم ، نزد پیامبرت آمدم ، و سوى خداـ پروردگار من و تو ـ به تو روى آوردم ، تا او گناهانم را بیامرزد .و در زیارت امیر المؤمنین ع مى گوید :اللَّهُمَّ … وتوبةَ مَنْ أنابَ إلیک مقبولةٌ ، وعبرةَ من بکى من خوفکَ مرحومةٌ … وذُنُوبَ المستغفرینَ مغفورةٌ[۷] … .پروردگارا ، توبه کسى که سویت بازآید پذیرا شود ، و آن که از خوف [ عذاب ] توبگرید رحمتت او را دربر گیرد ، و گناهان استغفار کنندگان [ سوى تو ] آمرزیده است . و در زیارت امام حسین ع مى گوید :… اللَّهُمَّ لا تَدَعْ لی فی هذا المشهد المعظَّم والمحلِّ المکرَّم ذنباً إلاّ غفَرْته ، ولا عیباً إلاّ سَتَرْتَهُ ، ولا غمّاً إلاّ کَشَفْتَه …[۸] .پروردگارا ، در این مشهد بزرگ و محلّ گرامى ، همه گناهانم را بیامرز ، و همه عیب هایم را پوشیده دار ، و همه اندوههایم را برطرف ساز … .و در زیارت دیگرى ـ براى آن حضرت ـ مى گوید :رَبِّ أَفْحَمَتْنی ذنوبی ، وقَطَعَتْ مقالتی ، فلا حجّةَ لی ، ولا عُذرَ لی ، فأنا المُقرُّ بذَنبی …یا سیّدی فارحَمْ کَبْوَتی لِحُرِّ وجهی ، وزَلَّةَ قدمی ، وتعفیری فی التُّراب خدّی ، وندامتی على ما فرطَ مِنّی ، وأقِلْنی عثرتی ، وارحم صُراخی وعبرتی ، واقْبَلْ معذرتی[۹] … .خداى من ، گناهانم مرا خاموش ساخت و زبانم را بند آورد ، هیچ حجّت و عذر وبهانه اى ندارم ، پس به گناهم اقرار مى کنم … .اى آقاى من ، به سوز صورتم از اینکه به رو درآمدم ، و پایم لغزید [ و نتوانستم درراهت ثابت قدم باشم ] رحم کن ، و بدان جهت که گونه ام را به خاک مى مالم و برکوتاهى که از من بروز یافته پشیمانم ؛ [ خدایا ] لغزش مرا بزداى ، و به فریاد و اشکم برمن رحم کن ، و عذرخواهى ام را بپذیر … .و شفیعانى نزد خداى بزرگ مُقَرَّبتر از پیامبر اکرم ص و اهل بیت آن حضرت ـ اممان برگزیده نیکوکار ـ وجود ندارد ، خدا به آنان توبه آدم را پذیرفت ، چنان که مى فرماید : « فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ »[۱۰] ؛ و آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت [ و به آنها سوى خدا توبه کرد ] پس خدا توبه اش را پذیرفت ، چه او توبه پذیر و مهربان است .جلال الدین سُیوطى در تفسیرش مى نویسد : ابن نجّار از ابن عبّاس روایت کرده است که گفت : از رسول خدا از کلماتى پرسیدم که آدم از پروردگارش دریافت [ وتوبه کرد ] و خدا توبه اش را پذیرفت [ پیامبر ص ] فرمود : [ از خدا ] خواست که به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین ، توبه اش را بپذیرد ، پس خدا بر اوبخشود[۱۱] .و از امام صادق ع چون از این سخن خداى بزرگ سؤال شد که « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ »[۱۲] ، فرمود : این کلمات همان است که آدم از پروردگارش دریافت وخدا بر او بخشود ؛ و آن این است که گفت : اى پروردگار ، از تو درخواست مى کنم که به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین ، بر من ببخشایى ، پس خدا بر اوبخشود ، چه او بسیار توبه پذیر و مهربان است .راوى مى گوید : پرسیدم : اى فرزند رسول خدا ، مقصود از « فَأَتَمَّهُنَّ »[۱۳] چیست ؟فرمود : یعنى آنان را به قائم مهدى پایان بُرد ، دوازده امام ، نُه نفر آنان از نسل حسین ع است[۱۴] . بنابر این ، وقتى زائر در زیارت امیرالمؤمنین ع ـ به عنوان مثال ـ مى گوید :أتیتُکَ مُتقرِّباً إلى اللّه عزّ وجلّ بزیارتکَ ، راغباً إلیکَ فی الشّفاعة ، أبتغی بشفاعتک خلاصَ رقبتی من النّار ، متعوِّذاً بک من النّار ، هارباً من ذنوبی الّتی احتطبتُها على ظهری ،فَزِعاً إلیکَ رجاءَ رحمةِ ربِّی .أتیتُکَ أستشفِعُ بکَ یا مولای وأتقرَّبُ بِکَ إلى اللّه لیقضیَ بکَ حوائجی ، فاشفَعْ لی یاأمیرالمؤمنین إلى اللّه ، فإنّی عبدُ اللّه ومولاکَ وزائرُکَ .ولَکَ عند اللّه المقامُ المحمودُ ، والجاهُ العظیمُ ، والشّأنُ الکبیرُ ، والشّفاعةُ المقبولةُ[۱۵] … .پیش تو آمدم تا زیارتت به خدا نزدیک شوم [ و نزد او قُرب و منزلت یابم ] ، به شفاعت تو امید دارم ، و به این وسیله رهایى خودم را از آتش خواهانم ؛ از آتش به توپناه مى آورم ، از گناهانم که بر پشت دارم مى گریزم ، به امید رحمت پروردگارم به توپناهنده شدم ؛اى مولایم ، به تو خواستار شفاعتم ، و به تو سوى خدا تقرّب مى جویم تا حوائجم را برآورد ؛ پس اى امیرالمؤمنین ، نزد خدا برایم شفاعت کن ، همانا من بنده خدا وبنده آزاد شده و زائر توام .نزد خدا براى تو مقامِ محمود است و منزلتِ عظیم و شأنِ بزرگ و شفاعتِ مَقبول .
۶ . ارتباط با خدا و درخواست حاجتها
متون زیارات و ادعیه آکنده از معارفى اند که انسان را بر سلوک راههاى توجه به خداى متعال برمى انگیزد ، و این خود یکى از روشهاى استوار و ژرفسازِ ارتباط باپروردگار جهانیان است ، و اعتراف به نعمتها و الطاف او ، و تمجید و ستایش وشکرش .نیز از چیزهایى که این نصوص دربر دارند برانگیختن [ مسلمانان ] بر یارى خواستن از خداى توانا و مهربان است در کمک و تأیید و راه راست و درست رانمودن در بحرانهاى زندگى و سختى هاى آن ، و هنگام اضطراب و روى آوردن امواج فتنه ها و دشمنى ها .[ در این مواقع ] مکانهاى زیارت ، ازنیکوترین جاها براى شکوه کردن [ و سفره دل را گشودن ] و عرضِ نیازهاى ضرورى و شدید و خواسته هاى نادر دنیایى و آخرتى است .ما به زیارت معصومین ع مى رویم و سوى خدا ـ پروردگار ما و آنها ـ متوسّل مى شویم ، به قصد طلب مغفرت و رضوان الهى ، و در برآورده شدن حاجتهامان آنان را شفیع سوى خدا قرار مى دهیم ، زیرا آنان نزد خدا داراى مقام محمود [ جایگاهى ویژه ] اند و بس آبرومند مى باشند ، و از منزلتى بلند برخوردارند ، وبرایشان وسیله [ مرتبه و مقامى بزرگ ] است [ و اوصاف و ویژگى هاى وتوانمندى هایى دارند که به شمار نمى آید و عقل در آنها حیران مى ماند و حقیقت وجودى آنها را خداى داند و بس ] .به مقطع زیر ـ که نمایى از صُوَر بلاغت و عرفان است ـ نیک بنگر ، آن گاه که زائر درزیارت امام رضا ع تلاوت مى کند :إلهی حَاجَاتی مَصرُوفَةٌ إلَیکَ ، وَآمالی مَوقُوفَةٌ لَدَیکَ ، وَکُلَّما وَفَّقتَنی من خَیرٍ فَأَنتَ دَلیلی عَلَیه وَطَریقی إلَیه .یَا قَدیراً لاَ تَؤُودُهُ المَطالبُ ، یَا مَلیّاً یَلجَأُ إلَیه کُلُّ راغبٍ ، ما زلتُ مَصحُوباً منکَ بالنِّعَم ،جاریاً عَلَى عَادَات الإحسان وَالکَرَم ، أَسأَلُکَ بالقُدرَة النَّافذَة فی جَمیع الأَشیاء ، وَقَضائکَ المُبرَم الَّذی تَحجُبُهُ بأَیسَر الدُّعاء ، وَبالنَّظرَة الَّتی نَظَرتَ بها إلَى الجبال فَتَشامَخَت ، وَإلَى الأَرَضینَ فَتَسَطَّحَت ، وَإلَى السَّمَوات فَارتَفَعَت ، وَإلَى البحار فَتَفَجَّرَت .یَا مَن جَلَّ عَن أَدَوَات لَحَظَات البَشَر ،وَلَطُفَ عَن دَقائق خَطَرات الفکَر ، لاَ تُحمَدُ یَا سَیِّدی إلاَّ بتَوفیقٍ منکَ یَقتَضی حَمداً ، وَلاَ تُشکَرُ عَلَى أَصغَر منَّةٍ إلاَّ استَوجَبتَ بها شُکراً . فَمَتى تُحصى نَعماؤُکَ یَا إلهی ، وَتُجازى آلاؤُکَ یَا مَولایَ ، وَتُکافَأُ صَنَائعُکَ یَا سَیِّدی ،وَمن نعَمکَ یَحمَدُ الحَامدُونَ ، وَمن شُکرکَ یَشکُرُ الشَّاکرُونَ ، وَأَنتَ المُعتَمَدُ للذُّنُوب فی عَفوکَ ، وَالنَّاشرُ عَلَى الخَاطئینَ جَنَاحَ سترکَ ، وَأَنتَ الکاشفُ للضُّرِّ بیَدکَ .فَکَم من سَیِّئَةٍ أَخفاها حلمُکَ حَتَّى دَخَلَت ، وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضلُکَ حَتَّى عَظُمَت عَلَیهَا مُجَازَاتُکَ .جَلَلتَ أَن یُخافَ منکَ إلاَّ العَدلُ ، وَأَن یُرجى منکَ إلاَّ الإحسانُ وَالفَضلُ ؛ فَامنُن عَلَیَّ بمَا أَوجَبَهُ فَضلُکَ ، وَلاَ تَخذُلنی بما یَحکُمُ به عَدلُکَ .سَیِّدی لَو عَلمَت الأَرضُ بذُ نُوبی لَساخَت بی ، أَو الجبالُ لَهَدَّتنی ، أَو السَّمَوَاتُ لاختَطَفَتنی ، أَو البحارُ لأََغرَقَتنی . سَیِّدی سَیِّدی سَیِّدی مَولایَ مَولایَ مَولایَ ، قَد تَکَرَّرَ وُقُوفی لضیافَتکَ فَلاَ تَحرمنی مَاوَعَدتَ المُتَعَرِّضینَ لمَسأَلَتکَ .یَا مَعرُوفَ العارفینَ ، یَا مَعبُودَ العابدینَ ، یَا مَشکُورَ الشَّاکرینَ ، یَا جَلیسَ الذَّاکرینَ ، یَامَحمُودَ مَن حَمدَهُ ، یَا مَوجُودَ مَن طَلَبَهُ ، یَا مَوصُوفَ مَن وَحَّدَهُ ، یَا مَحبُوبَ مَن أَحَبَّهُ ، یَاغَوثَ مَن أَرَادَهُ ، یَا مَقصُودَ مَن أَنَابَ إلَیه[۱۶] … .الهى ، کانون حاجات و نیازهایم تویى ، و آمال و آرزوهایم به دست توست ؛ و هرزمان که مرا بر خیر و کار نیکى توفیق دادى تو راهنماى من بر آن بودى و راه به آن را به من نمودى .اى قادرى که [ فراوانى ] خواسته ها او را خسته نسازد ، اى توانگرى که هر مشتاق به او پناه آورد ، پیوسته با نعمت هایت همراه بودم و با شیوه هاى احسان و کرمت جارى مى شدم ، [ حاجتهایم را ] از تو مى خواهم به آن قدرت نافذه ات در همه اشیاء ، و قضاى مُبرَمت [ و حکم قطعى ات ] که با کوچکترین درخواست ، جلو[ اجراى ] آن را مى گیرى ، و به آن نگاهى که به کوهها افکندى برافراشته شدند ، و به زمین نگریستى هموار و همسطح گشتند ، و به آسمانها نظر کردى رفعت یافتند ، و به دریاها نظر انداختى شکافتند و روان گردیدند .اى کسى که [ وجودت ] بس بزرگ و فراتر است از سازوکارهاى نگاههاى بشر ، ولطیفتر است از دقیقترین خطورات فکرى ، اى آقاى من ، تو ستایش نشوى مگر به توفیقى از خودت که خود سپاسى را اقتضا کند ، و شکرگزارى ات بر کوچکترین نعمت نشود جز آنکه بدان شکر دیگرى را سزاوار گردى . الهى ، چه زمان نعمتهایت به شمار آید ؟! مولایم چه زمان عطاهایت پاداش داده شود ؟! اى آقایم چه وقت نیکى هایت جبران و تلافى گردد ؟! در حالى که حمدِ ستایش گران از نعمتهاى توست ، و شکرِ شاکران از شکرت ؛ و توئى که در عفوت از گناهان مورد اعتمادى ، و بر خطاکاران بال پوشیده دارى ات را گستراندهاى ، و به دست خویش سختى و آسیب و تنگنا را برطرف مى سازى ؛ بسا سیّئهه اى که حلمت آن را پوشاند تا اینکه از میان رفت ! و بسا حسنه اى که فضلت آن را دو چندان ساخت تا آنجا که پاداشت بر آن بزرگ شد !تو برترى از آنکه از تو بترسند به جز عدلت ، و برترى از اینکه به جز احسان وفضل از تو امید دیگر رود ؛ پس به آنچه لازمه فضل توست بر من منّت گذار ، و به حکم عدل مرا خوار مگردان ؛اى آقاى من ، اگر زمین گناهانم را مى دانست مرا در خود فرو مى بُرد ، یا کوهها مرادرهم مى کوفت ، یا آسمان مرا مى ربود ، یا دریاها غرقم مى کرد ؛اى آقاى من ، اى آقاى من ، اى آقاى من ، اى مولایم ، اى مولایم ، اى مولایم ، بارهابه مهمانى ات آمدم ، پس مرا از وعدهاى که به «درخواست کنندگانِ مسئلت داده اىمحروم مساز ؛اى معبود عبادت کنندگان ، اى مورد سپاس شکرگزاران ، اى همنشین ذاکران ، اىستوده آن که او را بستاید ، اى حاضر نزد آن کس که او را بطلبد ، اى توصیف شده کسى که او را یگانه داند ، اى محبوب آن که او را دوست بدارد ، اى فریادرس کسى که آهنگش کند ، اى مقصود کسى که به سویش بازگردد ، … .
۷ . دوست داشتن اولیاى خدا
از چیزهایى که در لابلاى متون زیارات آمده این است که زائر ـ از میان تردید وشک ـ به امامت آن دسته از امامان اعتراف مى کند که خدا برگزیدشان ، و ولایت آنان رابراى مسلمانان اعلام کرد ، و از آنان خواست که به راه و شیوه آنها چنگ آویزند .در زیارت سیّد پیامبران و رسولان ، پیامبر اعظم ص زائر مى گوید :… اللَّهُمَّ إنّا نُؤمنُ به وبحُبّه ، فأحببنا لذلک ، ولا تُفرِّق بیننا وبینه ، آمینَ ربَّ العالمینَ[۱۷] .پروردگارا ، ما به او و به دوست داشتنش ایمان آوردیم ، پس بدین جهت ما رادوست بدار ، و میان ما و او ـ که امین پروردگار جهانیان است ـ جدایى مینداز .و در زیارت دیگر پیامبر ص آمده است :… وَالحَمدُ للَّه الَّذی استَنقَذَنا بکَ منَ الهَلَکَة ، وَهَدَانَا بکَ منَ الضَّلالَة ، وَنَوَّرَنا بکَ منَ الظُّلمَة ، فَجَزاکَ اللّهُ یَا رَسُولَ اللّه أَفضَلَ مَا جَازَى نَبیّاً عَن أُمَّته ، وَرَسُولاً عَمَّن أُرسلَ إلَیه .بأَبی أَنتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللّه ، زُرتُکَ عارفاً بحَقِّکَ ، مُقرّاً بفَضلکَ ، مُستَبصراً بضَلالَة مَن خالَفَکَ وَخَالَفَ أَه لَ بَیتکَ ، عارفاً بالهُدَى الَّذی أَنتَ عَلَیه[۱۸] …. حمد خدایى را که به وسیلء تو مرا از هلاکت نجات داد ، و در گمراهى راه نمود ، و در ظلمت روشنى ام بخشید ؛ پس اى رسول اللّه ، خدا تو را برترین پاداشى دهد که به پیامبرى از سوى امتش ارزانى مى دارد ، و به رسولى از سوى کسانى که سویشان فرستاده شده است مى بخشد ؛اى رسول خدا ، پدر و مادرم فدایت باد ، با شناخت به حق تو به زیارتت آمدم ،عارف به حق توام و مُقررّ به فضلت ؛ به گمراهى آن که تو را مخالفت کرد و مخالفت بااهل بیت تو را در پیش گرفت ، بینایم ؛ آگاهم به آن هدایتى که تو بر آنى .و در زیارت دیگر آن حضرت آمده است :… اللَّهُمَّ إنّی لا أجِدُ طریقاً إلیک سواهم ، ولا أرى شفیعاً مقبولَ الشفاعة عندکَ غیرهُم ،فبِهِمْ أتقرّبُ إلى رحمتکَ ، وبموالاتهم أرجو جنّتکَ ، وبالبراءة من أعدائهم أُؤَمِلُ الخلاصَ من عقوبتکَ ، اللَّهُمَّ اجعلنی بهم عندک وجیهاً فی الدُّنیا والآخرة ومن المقرّبین[۱۹] . پروردگارا ، من راهى به سوى تو جز اینان نمى یابم ، و شفیعى غیر آنها سراغ ندارم که نزد تو شفاعتش پذیرفته باشد ؛ پس به آنان به سوى رحمتت تقرُّب مى جویم ، و به موالات و دوستى شان بهشت تو را امید دارم ، و با برائت و نفرت از دشمنانشان رهایى از عقوبتت را آرزومندم ؛ پرورگارا ، در دنیا و آخرت ، مرا به آنان نزد خودت آبرومند قرار ده ، و از مُقَرَّبان ساز .و در جاى دیگر یکى از زیارات پیامبر ص مى خوانیم : … طُوبى لِمن آمن بکَ ، والویلُ لمن کَفَرَ بکَ ورَدَّ علیک حَرْفاً ممّا تأتی به من عندِ ربّک[۲۰] .خوشا به حال آن که به تو ایمان آورد ، و واى بر کسى که به تو کفر ورزید و حرفى از سخنانت را ـ که از نزد پروردگارت آورى ـ ردّ کرد .و در زیارت امام حسین ع آمده است :… إنّی سِلْمٌ لمن سالمکم ، وحربٌ لمن حاربکم ، وولیٌّ لمن والاکم ، وعدوٌّ لمن عاداکم[۲۱] … .من در صُح و سازشم با آن که با شما آشت باشد ، و در جنگکم با کسى که با شمابستیزد ، دوستم با آن که شما را دوست بدارد ، و دشمنى با کسى که با شما دشمنى ورزد .و در زیارت امام رضا ع آمده است :… اللَّهُمَّ إنّی أتقرَّبُ إلیک بحبِّهم وبموالاتهم ، وأتولّى آخرهم بما تولَّیْتُ به أوَّلَهُم[۲۲] … .پروردگارا ، من به محبّت و دوستى ایشان سوى تو تقرُّب مى جویم ، و آخرین آنها را همان گونه دوست مى دارم که نخستینشان را دوست دارم .و در زیارت دیگر آن حضرت آمده است :… أشهدُ أنّهُ مَن والاکَ فقد والى اللّه ، ومن عاداکَ فقد عادى اللّه ، ومن استمسکَ بکَ وبالأئمّةِ من آبائکَ ووُلْدِکَ فقد استمسک بالعروة الوثقى [۲۳] … .گواهى مى دهم آن که تو را دوست بدارد خدا را دوست داشته است ، و هرکه با تودشمنى ورزد با خدا دشمنى ورزیده است ؛ و هرکه به تو و به امامان از پدرانت وفرزندانت تمسّک جوید به ریسمان و دست آویزِ محکمى چنگ زده است .زائر خطاب به امام مى گوید :السَّلامُ علیکَ أیُّها الولیُّ النّاصحُ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الطَّریقُ الواضِحُ ، السّلامُ علیکَ أیُّها النَّجمُ اللاّئحُ .أشهدُ یا مولای یا أبا الحسن أنّک حجّةُ اللّه على خلقه ، وخلیفتُهُ فی بریّته ،وأمینُهُ فی بلاده ، وشاهدهُ على عباده[۲۴] .سلام بر تو اى ولى ّ خیر خواه و نصیحتگر ،سلام بر تو اى طریق واضح و راه روشن ،سلام بر تو اى ستاره درخشان ،اى مولایم اى ابا الحسن ، شهادت مى دهم که تو حجّت خدا بر خلقى ، و خلیفه اش در میان آفریده هاى او ، و امین خدا در سرزمین هایش ، و شاهد او بر بندگانش .و در زیارت جامعه براى ائمّه ع آمده است :… آمنتُ باللّهِ وبما أنزل علیکم ، وأتولّى آخِرَکم بما تولّیتُ به أوَّلَکُم[۲۵] … .به خدا ایمان آوردم و به آنچه بر شما نازل شد ، و به آنچه اوّلتان را دوست مى دارم آخرتان را دوست مى دارم .و در زیارت دیگر آمده است :… السّلامُ على الّذین مَن والاهم فقد والَى اللّه ، ومن عاداهم فقد عادَى اللّه[۲۶] … .سلام برکسانى که هرکه آنان را دوست بدارد البته خدا را دوست داشته است ، و هرکه با آنان دشمنى ورزد بى گمان با خدا دشمنى ورزیده است .و در زیارت دیگر آمده است :… موالٍ لکم ولأولیائکم[۲۷] … .دوستدار شمایم و دوستدار اولیاء و دوستدارانتان .و در زیارت دیگر آمده است :… یا موالیَّ ، أنا سِلْمٌ لمن سالمکم ، وحربٌ لمَن حاربکم ، وعدوٌّ لمن عاداکم ، وولیٌّ لمن والاکم إلى یوم القیامة …[۲۸] .اى آقایان من ، من آشتم با آن که با شما در صُلح باشد ، در ستیزم با کسى که با شمابستیزد ، دشمنم با آن که با شما دشمنى ورزد ، دوستم با کسى که شما را دوست بدارد[ و این رویه من همچنان پایدار است ] تا روز قیامت .
[۱] . همان ۱ : ۲۱۴ ، رقم ۲۸۱ . [۲] . همان ۱ : ۱۹۱ ـ ۱۹۲ ، رقم ۲۶۴ . [۳] . همان ۳ : ۲۵۴ ، رقم ۱۱۳۳ . [۴] . همان ۲ : ۱۱۱ ، رقم ۵۶۴ . [۵] . سوره نساء ۴ ، آیه ۶۴ . [۶] . موسوعة زیارات المعصومین ع ۱ : ۸۷ ، رقم ۱۸۱ . [۷] . همان ۲ : ۸۸ ، رقم ۵۵۹ . [۸] . همان ۳ : ۴۲۰ ، رقم ۱۱۸۱ . [۹] . همان ۳ : ۲۸۵ : رقم ۱۱۵۵ . [۱۰] . سوره بقره ۲ ، آیه ۳۷ . [۱۱] . الدرّ المنثور ۱ : ۶۰ ـ ۶۱ ؛ و بنگرید به ، مناقب على بن ابى طالب ابن مغازلى : ۶۳ ، حدیث ۸۹ ،و ینابیع المودّه : ۹۷ . [۱۲] . سوره بقره ۲ ، آیه ۱۲۴ . [۱۳] . ادامه آیه ۱۲۴ سوره بقره . [۱۴] . ینابیع المودّه : ۹۷ . [۱۵] . موسوعة زیارات المعصومین ع ۲ : ۱۲۱ ، رقم ۵۶۷ [۱۶] . موسوعة زیارات المعصومین ع ۴ : ۱۳۸ ، رقم ۱۳۹۳ . [۱۷] . همان ۱ : ۱۳۳ ، رقم ۱۹۴ . [۱۸] . همان ۱ : ۱۴۴ ، رقم ۲۰۵ . [۱۹] . همان ۱ : ۱۰۹ ، رقم ۱۸۹ . [۲۰] . همان ۱ : ۹۳ ، رقم ۱۸۶ . [۲۱] . همان ۳ : ۳۸۷ ، رقم ۱۱۷۷ . [۲۲] . همان ۴ : ۱۳۰ ، رقم ۱۳۹۱ . [۲۳] . همان ۴ : ۱۴۲ ، رقم ۱۳۹۵ . [۲۴] . همان ۴ : ۱۷۷ ، رقم ۱۴۲۳ . [۲۵] . همان ۵ : ۴۴ ، رقم ۱۶۵۲ . [۲۶] . همان ۵ : ۴۵ ، رقم ۱۶۵۳ . و بنگرید ص۵۵ ، رقم ۱۶۵۶ . [۲۷] . همان ۵ : ۵۷ ، رقم ۱۶۵۶ . [۲۸] . همان ۵ : ۱۲۷ ، رقم ۱۶۶۸ .