معارف نهفته در متون زیارات ۲ -جایگاه زیارت

معارف نهفته در متون زیارات ۲ -جایگاه زیارت

۴ . معاد

و از چیزهایى  که متون زیارات در بر دارند ، درس‏هایى  است در اقرار به معاد ؛ زائرآنها را تکرار مى ‏کند تا فضاى  روحى  را درک کند ، و با به یاد آوردن این روز بزرگ ،برایش سیر نهائى  ـ که مردم به آن باز مى ‏گردند ـ روشن گردد .دریکى  از بخش‏هاى زیارت‏هاى  شریف آمده است :وأشهدُ أنَّ السّاعةَ آتیةٌ لا ریب فیها ، وأنّ اللّه‏َ یبعثُ مَن فی القبور[۱] .و گواهى  مى ‏دهم که روز قیامت خواهد آمد ، هیچ شکى  در آن نیست ، و خداوندآنان را که در قبرهایند برمى ‏انگیزد .و در زیارت دیگر آمده است :

اللَّهُمَّ واجعَلْهُ المقدِّمَ فی الدّعوةِ ، والمُؤثَرَ به فی الإثرَةِ ، والمُنَوَّهَ بِاسمهِ فی الدُّنْیاوالآخرةِ فی الشّفاعةِ إذ تَجَلَّیْتَ بنورکَ ، وجِیءَ بالنّبیّین والصّدّیقینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ ،وقُضِیَ بینهم بالحقِّ ، وقیلَ الحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالمینَ ، ذلک یومُ التّغابُن ، ذلک یومُ الحسرةِ ،ذلک یومُ الآزِفَةِ ، ذلکَ یومٌ لا تُستقالُ فیه العَثَراتُ ، ولا تُبْسَطُ فیهِ التَّوباتُ ، ولا یُسْتَدرَکُ فیهِ ما فاتَ[۲] .پروردگارا ، او [ محمّد  ص ] را پیش قدم در دعوت قرار ده ، و برگزیده شده درگزینش ، و نامش را در دنیا بلند گردان و ستوده دار ، و در آخرت شفاعتش را بپذیر ؛ آن گاه که به نورت تجلّى  کنى  و پیامبران و صِدّیقان و شهیدان و صالحان آورده شوند ، ومیانشان به حق قضاوت گردد ، و گفته شود : «ستایش خداى  را که پروردگار جهانیان است» ، آن زمان روز «تغابن ؛ زیان دیدن» است ، روز «حسرت ؛ پشیمانى  و تأسّف»است ، روز «آزفه ؛ نزدیک شده و به سرآمده» است ؛ روزى  است که لغزش‏ها را نزدایند ، و [ درهاى  ] توبه را نگشایند ، و [ فرصت‏هاى  ] از دست رفته به دست نیاید .و در یکى  از زیارت‏هاى  امام حسین  ع وارد شده است :… اللَّهُمَّ إنّی أُشهدُکَ ـ وکفى  بک شهیداً ـ فاشْهَدْ لی أنّی أشهدُ أنّکَ حقٌّ … وأنَّ حَشْرَکَ حقٌّ ، وأنّ نارکَ حقٌّ ، وأنّ جنّتک حقٌّ ، وأنّکَ مُمیتُ الأحیاء ، ومُحْیِی الموتى  ، وأنّک باعِثٌ مَن فی القبور ، وأنّک جامعُ النّاسِ لیومٍ لا ریبَ فیه[۳] .پروردگارا ، تو را گواه مى ‏گیرم ـ و بس است همین که تو گواه باشى  ـ پس گواهى  ده که من شهادت مى ‏دهم که [ .وجود کبریائى  ] تو حق است ، و حشرت حق مى ‏باشد ، ودوزخ و بهشت تو حق است ؛ و تو زندگان را مى ‏میرانى  ، و تو مردمان را در روزى  که هیچ شکى  در آن نیست ، گرد مى ‏آورى  .و در یکى  از زیارات امیرالمؤمنین  ع زائر مى ‏گوید :یا سیّدی تعرّضْتُ لِرحمتکَ بلُزومی لِقَبْرِ أخی رسولک صلوات اللّه‏ علیه ، عائذاًلِیُجیرنی من نِقْمَتِکَ وسخطکَ ، ومن زلازل یومٍ تکثرُ فیه العثَراتُ ، یوم تُقَلَّبُ فیه القلوب والأبصارُ ، یوم تَبْیَضُّ وجوهٌ وتسودُّ وجوهٌ ، یوم الآزِفَةِ إذِ القلوبُ لدى  الحناجرِ کاظِمِینَ ،یوم الحسرةِ والنّدامةِ ، یوم یفرُّ المرء من أخیه وأُمّه وأبیه ، یوم مقدارهُ خمسون ألف سنةٍ ،یوم یَشِیبُ فیه الولیدُ ، وتذهلُ کُلُّ مُرضعةٍ عمّا أرضعت ، یومَ تشخَصُ فیه الأبصارُ ،وتُشغَلُ کُلُّ نفسٍ بما قدّمتْ ، وتجادلُ کُلُّ نفسٍ عَنْ نَفْسِها ، ویَطْلُبُ کُلُّ ذی جُرْمٍ الخلاصَ[۴] .اى  آقاى  من ، با پیوسته ماندن در کنار قبر برادر پیامبرت  ص ، پناه جوینده ،رحمتت را خواستار شدم ، تا مرا از عقوبت و خشم خود پناه دهى  ، و از لغزش‏هاى روزى  مرا در پناه خود درآورى  که در آن لغزش‏ها فزونى  گیرند ؛ روزى  که قلب‏ها ودیدگان دگرگون شوند ، روزى  که چهره‏ هایى  در آن سفید [ و نورانى  ] گردند وصورت‏هایى  در آن سیاه ؛ روز «آزفه ؛ آینده» ، آن گاه که قلب‏ها در گلوگاه‏ ها فرو روند[ و نفس‏ها بند آیند ] ، روز حسرت و ندامت ، روزى  که انسان از برادر و مادر و پدرش مى ‏گریزد ، روزى  که مقدارآن پنجاه هزار سال است ؛ روزى که شیر خواره در آن پیرشود ، و هر شیردهنده ‏اى  شیرخواره‏ اش را از یاد ببرد ؛ روزى  که در آن دیدگان ازحدقه درآیند ، و هر نفسى  به آنچه پیش فرستاده بپردازد ، و با خود بستیزد ، و هرصاحب جُرمى  راه خَلاص بجوید .

۵ . توبه و استغفار

زائر در زیارت رسول خدا  ص مى ‏گوید :پروردگارا ، تو گفتى  : « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ
الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۵] ؛ اگر آنان ، هنگامى  که به خویشتن ستم کردند ،نزدت آیند ، و خدا را استغفار کنند ، و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، خدا را بس توبه‏ پذیر و مهربان خواهند یافت[۶] .پروردگارا ، من با طلب آمرزش و توبه از گناهانم ، نزد پیامبرت آمدم ، و سوى  خداـ پروردگار من و تو ـ به تو روى  آوردم ، تا او گناهانم را بیامرزد .و در زیارت امیر المؤمنین  ع مى ‏گوید :اللَّهُمَّ … وتوبةَ مَنْ أنابَ إلیک مقبولةٌ ، وعبرةَ من بکى  من خوفکَ مرحومةٌ … وذُنُوبَ المستغفرینَ مغفورةٌ[۷] … .پروردگارا ، توبه کسى  که سویت بازآید پذیرا شود ، و آن که از خوف [ عذاب ] توبگرید رحمتت او را دربر گیرد ، و گناهان استغفار کنندگان [ سوى  تو ] آمرزیده است .
و در زیارت امام حسین  ع مى ‏گوید :… اللَّهُمَّ لا تَدَعْ لی فی هذا المشهد المعظَّم والمحلِّ المکرَّم ذنباً إلاّ غفَرْته ، ولا عیباً إلاّ سَتَرْتَهُ ، ولا غمّاً إلاّ کَشَفْتَه …[۸] .پروردگارا ، در این مشهد بزرگ و محلّ گرامى  ، همه گناهانم را بیامرز ، و همه عیب‏ هایم را پوشیده دار ، و همه اندوه‏هایم را برطرف ساز … .و در زیارت دیگرى  ـ براى  آن حضرت ـ مى ‏گوید :رَبِّ أَفْحَمَتْنی ذنوبی ، وقَطَعَتْ مقالتی ، فلا حجّةَ لی ، ولا عُذرَ لی ، فأنا المُقرُّ بذَنبی …یا سیّدی فارحَمْ کَبْوَتی لِحُرِّ وجهی ، وزَلَّةَ قدمی ، وتعفیری فی التُّراب خدّی ، وندامتی على  ما فرطَ مِنّی ، وأقِلْنی عثرتی ، وارحم صُراخی وعبرتی ، واقْبَلْ معذرتی[۹] … .خداى  من ، گناهانم مرا خاموش ساخت و زبانم را بند آورد ، هیچ حجّت و عذر وبهانه ‏اى  ندارم ، پس به گناهم اقرار مى ‏کنم … .اى  آقاى  من ، به سوز صورتم از اینکه به رو درآمدم ، و پایم لغزید [ و نتوانستم درراهت ثابت قدم باشم ] رحم کن ، و بدان جهت که گونه ‏ام را به خاک مى ‏مالم و برکوتاهى  که از من بروز یافته پشیمانم ؛ [ خدایا ] لغزش مرا بزداى  ، و به فریاد و اشکم برمن رحم کن ، و عذرخواهى ‏ام را بپذیر … .و شفیعانى  نزد خداى  بزرگ مُقَرَّب‏تر از پیامبر اکرم  ص و اهل بیت آن حضرت ـ اممان برگزیده نیکوکار ـ وجود ندارد ، خدا به آنان توبه آدم را پذیرفت ، چنان که مى ‏فرماید : « فَتَلَقَّى  آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ »[۱۰] ؛ و آدم از پروردگارش کلماتى  را دریافت [ و به آنها سوى  خدا توبه کرد ] پس خدا توبه ‏اش را پذیرفت ، چه او توبه ‏پذیر و مهربان است .جلال الدین سُیوطى  در تفسیرش مى ‏نویسد : ابن نجّار از ابن عبّاس روایت کرده است که گفت : از رسول خدا از کلماتى  پرسیدم که آدم از پروردگارش دریافت [ وتوبه کرد ] و خدا توبه‏ اش را پذیرفت [ پیامبر  ص ] فرمود : [ از خدا ] خواست که به حقّ محمّد و على  و فاطمه و حسن و حسین ، توبه ‏اش را بپذیرد ، پس خدا بر اوبخشود[۱۱] .و از امام صادق  ع چون از این سخن خداى  بزرگ سؤال شد که « وَإِذِ ابْتَلَى  إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ »[۱۲] ، فرمود : این کلمات همان است که آدم از پروردگارش دریافت وخدا بر او بخشود ؛ و آن این است که گفت : اى  پروردگار ، از تو درخواست مى ‏کنم که به حقّ محمّد و على  و فاطمه و حسن و حسین ، بر من ببخشایى  ، پس خدا بر اوبخشود ، چه او بسیار توبه ‏پذیر و مهربان است .راوى  مى ‏گوید : پرسیدم : اى  فرزند رسول خدا ، مقصود از « فَأَتَمَّهُنَّ »[۱۳] چیست ؟فرمود : یعنى  آنان را به قائم مهدى  پایان بُرد ، دوازده امام ، نُه نفر آنان از نسل حسین  ع است[۱۴] . بنابر این ، وقتى  زائر در زیارت امیرالمؤمنین  ع ـ به عنوان مثال ـ مى ‏گوید :أتیتُکَ مُتقرِّباً إلى  اللّه‏ عزّ وجلّ بزیارتکَ ، راغباً إلیکَ فی الشّفاعة ، أبتغی بشفاعتک خلاصَ رقبتی من النّار ، متعوِّذاً بک من النّار ، هارباً من ذنوبی الّتی احتطبتُها على  ظهری ،فَزِعاً إلیکَ رجاءَ رحمةِ ربِّی .أتیتُکَ أستشفِعُ بکَ یا مولای وأتقرَّبُ بِکَ إلى  اللّه‏ لیقضیَ بکَ حوائجی ، فاشفَعْ لی یاأمیرالمؤمنین إلى  اللّه‏ ، فإنّی عبدُ اللّه‏ ومولاکَ وزائرُکَ .ولَکَ عند اللّه‏ المقامُ المحمودُ ، والجاهُ العظیمُ ، والشّأنُ الکبیرُ ، والشّفاعةُ المقبولةُ[۱۵] … .پیش تو آمدم تا زیارتت به خدا نزدیک شوم [ و نزد او قُرب و منزلت یابم ] ، به شفاعت تو امید دارم ، و به این وسیله رهایى  خودم را از آتش خواهانم ؛ از آتش به توپناه مى ‏آورم ، از گناهانم که بر پشت دارم مى ‏گریزم ، به امید رحمت پروردگارم به توپناهنده شدم ؛اى  مولایم ، به تو خواستار شفاعتم ، و به تو سوى  خدا تقرّب مى ‏جویم تا حوائجم را برآورد ؛ پس اى  امیرالمؤمنین ، نزد خدا برایم شفاعت کن ، همانا من بنده خدا وبنده آزاد شده و زائر توام .نزد خدا براى  تو مقامِ محمود است و منزلتِ عظیم و شأنِ بزرگ و شفاعتِ مَقبول .

۶ . ارتباط با خدا و درخواست حاجت‏ها

متون زیارات و ادعیه آکنده از معارفى ‏اند که انسان را بر سلوک راه‏هاى  توجه به خداى  متعال برمى ‏انگیزد ، و این خود یکى  از روش‏هاى  استوار و ژرف‏سازِ ارتباط باپروردگار جهانیان است ، و اعتراف به نعمت‏ها و الطاف او ، و تمجید و ستایش وشکرش .نیز از چیزهایى  که این نصوص دربر دارند برانگیختن [ مسلمانان ] بر یارى خواستن از خداى  توانا و مهربان است در کمک و تأیید و راه راست و درست رانمودن در بحران‏هاى زندگى  و سختى ‏هاى  آن ، و هنگام اضطراب و روى  آوردن امواج فتنه ‏ها و دشمنى ‏ها .[ در این مواقع ] مکان‏هاى  زیارت ، ازنیکوترین جاها براى  شکوه کردن [ و سفره دل را گشودن ] و عرضِ نیازهاى  ضرورى و شدید و خواسته‏ هاى نادر دنیایى  و آخرتى  است .ما به زیارت معصومین  ع مى ‏رویم و سوى  خدا ـ پروردگار ما و آنها ـ متوسّل مى ‏شویم ، به قصد طلب مغفرت و رضوان الهى  ، و در برآورده شدن حاجت‏هامان آنان را شفیع سوى  خدا قرار مى ‏دهیم ، زیرا آنان نزد خدا داراى  مقام محمود
[ جایگاهى  ویژه ] اند و بس آبرومند مى ‏باشند ، و از منزلتى  بلند برخوردارند ، وبرایشان وسیله [ مرتبه و مقامى  بزرگ ] است [ و اوصاف و ویژگى ‏هاى  وتوانمندى ‏هایى  دارند که به شمار نمى ‏آید و عقل در آنها حیران مى ‏ماند و حقیقت وجودى  آنها را خداى  داند و بس ] .به مقطع زیر ـ که نمایى  از صُوَر بلاغت و عرفان است ـ نیک بنگر ، آن گاه که زائر درزیارت امام رضا  ع تلاوت مى ‏کند :إلهی حَاجَاتی مَصرُوفَةٌ إلَیکَ ، وَآمالی مَوقُوفَةٌ لَدَیکَ ، وَکُلَّما وَفَّقتَنی من خَیرٍ فَأَنتَ دَلیلی عَلَیه وَطَریقی إلَیه .یَا قَدیراً لاَ تَؤُودُهُ المَطالبُ ، یَا مَلیّاً یَلجَأُ إلَیه کُلُّ راغبٍ ، ما زلتُ مَصحُوباً منکَ بالنِّعَم ،جاریاً عَلَى  عَادَات الإحسان وَالکَرَم ، أَسأَلُکَ بالقُدرَة النَّافذَة فی جَمیع الأَشیاء ، وَقَضائکَ المُبرَم الَّذی تَحجُبُهُ بأَیسَر الدُّعاء ، وَبالنَّظرَة الَّتی نَظَرتَ بها إلَى  الجبال فَتَشامَخَت ، وَإلَى الأَرَضینَ فَتَسَطَّحَت ، وَإلَى  السَّمَوات فَارتَفَعَت ، وَإلَى  البحار فَتَفَجَّرَت .یَا مَن جَلَّ عَن أَدَوَات لَحَظَات البَشَر ،وَلَطُفَ عَن دَقائق خَطَرات الفکَر ، لاَ تُحمَدُ یَا سَیِّدی إلاَّ بتَوفیقٍ منکَ یَقتَضی حَمداً ، وَلاَ تُشکَرُ عَلَى  أَصغَر منَّةٍ إلاَّ استَوجَبتَ بها شُکراً .
فَمَتى  تُحصى  نَعماؤُکَ یَا إلهی ، وَتُجازى  آلاؤُکَ یَا مَولایَ ، وَتُکافَأُ صَنَائعُکَ یَا سَیِّدی ،وَمن نعَمکَ یَحمَدُ الحَامدُونَ ، وَمن شُکرکَ یَشکُرُ الشَّاکرُونَ ، وَأَنتَ المُعتَمَدُ للذُّنُوب فی عَفوکَ ، وَالنَّاشرُ عَلَى  الخَاطئینَ جَنَاحَ سترکَ ، وَأَنتَ الکاشفُ للضُّرِّ بیَدکَ .فَکَم من سَیِّئَةٍ أَخفاها حلمُکَ حَتَّى  دَخَلَت ، وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضلُکَ حَتَّى  عَظُمَت عَلَیهَا مُجَازَاتُکَ .جَلَلتَ أَن یُخافَ منکَ إلاَّ العَدلُ ، وَأَن یُرجى  منکَ إلاَّ الإحسانُ وَالفَضلُ ؛ فَامنُن عَلَیَّ بمَا أَوجَبَهُ فَضلُکَ ، وَلاَ تَخذُلنی بما یَحکُمُ به عَدلُکَ .سَیِّدی لَو عَلمَت الأَرضُ بذُ نُوبی لَساخَت بی ، أَو الجبالُ لَهَدَّتنی ، أَو السَّمَوَاتُ لاختَطَفَتنی ، أَو البحارُ لأََغرَقَتنی .
سَیِّدی سَیِّدی سَیِّدی مَولایَ مَولایَ مَولایَ ، قَد تَکَرَّرَ وُقُوفی لضیافَتکَ فَلاَ تَحرمنی مَاوَعَدتَ المُتَعَرِّضینَ لمَسأَلَتکَ .یَا مَعرُوفَ العارفینَ ، یَا مَعبُودَ العابدینَ ، یَا مَشکُورَ الشَّاکرینَ ، یَا جَلیسَ الذَّاکرینَ ، یَامَحمُودَ مَن حَمدَهُ ، یَا مَوجُودَ مَن طَلَبَهُ ، یَا مَوصُوفَ مَن وَحَّدَهُ ، یَا مَحبُوبَ مَن أَحَبَّهُ ، یَاغَوثَ مَن أَرَادَهُ ، یَا مَقصُودَ مَن أَنَابَ إلَیه[۱۶] … .الهى  ، کانون حاجات و نیازهایم تویى  ، و آمال و آرزوهایم به دست توست ؛ و هرزمان که مرا بر خیر و کار نیکى  توفیق دادى  تو راهنماى  من بر آن بودى  و راه به آن را به من نمودى  .اى  قادرى  که [ فراوانى  ] خواسته ‏ها او را خسته نسازد ، اى  توانگرى  که هر مشتاق به او پناه آورد ، پیوسته با نعمت‏ هایت همراه بودم و با شیوه‏ هاى  احسان و کرمت جارى  مى ‏شدم ، [ حاجت‏هایم را ] از تو مى ‏خواهم به آن قدرت نافذه‏ ات در همه اشیاء ، و قضاى  مُبرَمت [ و حکم قطعى ‏ات ] که با کوچک‏ترین درخواست ، جلو[ اجراى  ] آن را مى ‏گیرى  ، و به آن نگاهى  که به کوه‏ها افکندى  برافراشته شدند ، و به زمین نگریستى  هموار و هم‏سطح گشتند ، و به آسمان‏ها نظر کردى  رفعت یافتند ، و به دریاها نظر انداختى  شکافتند و روان گردیدند .اى  کسى  که [ وجودت ] بس بزرگ و فراتر است از سازوکارهاى  نگاه‏هاى  بشر ، ولطیف‏تر است از دقیق‏ترین خطورات فکرى  ، اى  آقاى  من ، تو ستایش نشوى  مگر به توفیقى  از خودت که خود سپاسى  را اقتضا کند ، و شکرگزارى ‏ات بر کوچک‏ترین نعمت نشود جز آنکه بدان شکر دیگرى  را سزاوار گردى  . الهى  ، چه زمان نعمت‏هایت به شمار آید ؟! مولایم چه زمان عطاهایت پاداش داده شود ؟! اى  آقایم چه وقت نیکى ‏هایت جبران و تلافى  گردد ؟! در حالى  که حمدِ ستایش‏ گران از نعمت‏هاى  توست ، و شکرِ شاکران از شکرت ؛ و توئى  که در عفوت از گناهان مورد اعتمادى  ، و بر خطاکاران بال پوشیده ‏دارى ‏ات را گسترانده‏اى  ، و به دست خویش سختى  و آسیب و تنگنا را برطرف مى ‏سازى  ؛ بسا سیّئهه‏ اى  که حلمت آن را پوشاند تا اینکه از میان رفت ! و بسا حسنه ‏اى  که فضلت آن را دو چندان ساخت تا آنجا که پاداشت بر آن بزرگ شد !تو برترى  از آنکه از تو بترسند به جز عدلت ، و برترى  از اینکه به جز احسان وفضل از تو امید دیگر  رود ؛ پس به آنچه لازمه فضل توست بر من منّت گذار ، و به حکم عدل مرا خوار مگردان ؛اى  آقاى  من ، اگر زمین گناهانم را مى ‏دانست مرا در خود فرو مى ‏بُرد ، یا کوه‏ها مرادرهم مى ‏کوفت ، یا آسمان مرا مى ‏ربود ، یا دریاها غرقم مى ‏کرد ؛اى  آقاى  من ، اى  آقاى  من ، اى  آقاى  من ، اى  مولایم ، اى  مولایم ، اى  مولایم ، بارهابه مهمانى ‏ات آمدم ، پس مرا از وعده‏اى  که به «درخواست کنندگانِ مسئل‏ت داده‏ اىمحروم مساز ؛اى  معبود عبادت کنندگان ، اى  مورد سپاس شکرگزاران ، اى  همنشین ذاکران ، اىستوده آن که او را بستاید ، اى  حاضر نزد آن کس که او را بطلبد ، اى  توصیف شده کسى که او را یگانه داند ، اى  محبوب آن که او را دوست بدارد ، اى  فریادرس کسى  که آهنگش کند ، اى  مقصود کسى  که به سویش بازگردد ، … .

۷ . دوست داشتن اولیاى  خدا

از چیزهایى  که در لابلاى  متون زیارات آمده این است که زائر ـ از میان تردید وشک ـ به امامت آن دسته از امامان اعتراف مى ‏کند که خدا برگزیدشان ، و ولایت آنان رابراى  مسلمانان اعلام کرد ، و از آنان خواست که به راه و شیوه آنها چنگ آویزند .در زیارت سیّد پیامبران و رسولان ، پیامبر اعظم  ص زائر مى ‏گوید :… اللَّهُمَّ إنّا نُؤمنُ به وبحُبّه ، فأحببنا لذلک ، ولا تُفرِّق بیننا وبینه ، آمینَ ربَّ العالمینَ[۱۷] .پروردگارا ، ما به او و به دوست داشتنش ایمان آوردیم ، پس بدین جهت ما رادوست بدار ، و میان ما و او ـ که امین پروردگار جهانیان است ـ جدایى  مینداز .و در زیارت دیگر پیامبر  ص آمده است :… وَالحَمدُ للَّه الَّذی استَنقَذَنا بکَ منَ الهَلَکَة ، وَهَدَانَا بکَ منَ الضَّلالَة ، وَنَوَّرَنا بکَ منَ الظُّلمَة ، فَجَزاکَ اللّه‏ُ یَا رَسُولَ اللّه‏ أَفضَلَ مَا جَازَى  نَبیّاً عَن أُمَّته ، وَرَسُولاً عَمَّن أُرسلَ إلَیه .بأَبی أَنتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللّه‏ ، زُرتُکَ عارفاً بحَقِّکَ ، مُقرّاً بفَضلکَ ، مُستَبصراً بضَلالَة مَن خالَفَکَ وَخَالَفَ أَه لَ بَیتکَ ، عارفاً بالهُدَى  الَّذی أَنتَ عَلَیه[۱۸] …. حمد خدایى  را که به وسیل‏ء تو مرا از هلاکت نجات داد ، و در گمراهى  راه
نمود ، و در ظلمت روشنى ‏ام بخشید ؛ پس اى  رسول اللّه‏ ، خدا تو را برترین پاداشى دهد که به پیامبرى از سوى  امتش ارزانى  مى ‏دارد ، و به رسولى  از سوى  کسانى  که سویشان فرستاده شده است مى ‏بخشد ؛اى  رسول خدا ، پدر و مادرم فدایت باد ، با شناخت به حق تو به زیارتت آمدم ،عارف به حق توام و مُقررّ به فضلت ؛ به گمراهى  آن که تو را مخالفت کرد و مخالفت بااهل بیت تو را در پیش گرفت ، بینایم ؛ آگاهم به آن هدایتى  که تو بر آنى  .و در زیارت دیگر آن حضرت آمده است :… اللَّهُمَّ إنّی لا أجِدُ طریقاً إلیک سواهم ، ولا أرى  شفیعاً مقبولَ الشفاعة عندکَ غیرهُم ،فبِهِمْ أتقرّبُ إلى  رحمتکَ ، وبموالاتهم أرجو جنّتکَ ، وبالبراءة من أعدائهم أُؤَمِلُ الخلاصَ من عقوبتکَ ، اللَّهُمَّ اجعلنی بهم عندک وجیهاً فی الدُّنیا والآخرة ومن المقرّبین[۱۹] . پروردگارا ، من راهى  به سوى  تو جز اینان نمى ‏یابم ، و شفیعى  غیر آنها سراغ ندارم که نزد تو شفاعتش پذیرفته باشد ؛ پس به آنان به سوى  رحمتت تقرُّب مى ‏جویم ، و به موالات و دوستى ‏شان بهشت تو را امید دارم ، و با برائت و نفرت از دشمنانشان رهایى از عقوبتت را آرزومندم ؛ پرورگارا ، در دنیا و آخرت ، مرا به آنان نزد خودت آبرومند قرار ده ، و از مُقَرَّبان ساز .و در جاى  دیگر یکى  از زیارات پیامبر  ص مى ‏خوانیم :
… طُوبى  لِمن آمن بکَ ، والویلُ لمن کَفَرَ بکَ ورَدَّ علیک حَرْفاً ممّا تأتی به من عندِ ربّک[۲۰] .خوشا به حال آن که به تو ایمان آورد ، و واى  بر کسى  که به تو کفر ورزید و حرفى از سخنانت را ـ که از نزد پروردگارت آورى  ـ ردّ کرد .و در زیارت امام حسین  ع آمده است :… إنّی سِلْمٌ لمن سالمکم ، وحربٌ لمن حاربکم ، وولیٌّ لمن والاکم ، وعدوٌّ لمن عاداکم[۲۱] … .من در صُح و سازشم با آن که با شما آشت باشد ، و در جنگکم با کسى  که با شمابستیزد ، دوستم با آن که شما را دوست بدارد ، و دشمنى  با کسى  که با شما دشمنى ورزد .و در زیارت امام رضا  ع آمده است :… اللَّهُمَّ إنّی أتقرَّبُ إلیک بحبِّهم وبموالاتهم ، وأتولّى  آخرهم بما تولَّیْتُ به أوَّلَهُم[۲۲] … .پروردگارا ، من به محبّت و دوستى  ایشان سوى  تو تقرُّب مى ‏جویم ، و آخرین آنها
را همان گونه دوست مى ‏دارم که نخستین‏شان را دوست دارم .و در زیارت دیگر آن حضرت آمده است :… أشهدُ أنّهُ مَن والاکَ فقد والى  اللّه‏ ، ومن عاداکَ فقد عادى  اللّه‏ ، ومن استمسکَ بکَ وبالأئمّةِ من آبائکَ ووُلْدِکَ فقد استمسک بالعروة الوثقى [۲۳] … .گواهى  مى ‏دهم آن که تو را دوست بدارد خدا را دوست داشته است ، و هرکه با تودشمنى  ورزد با خدا دشمنى  ورزیده است ؛ و هرکه به تو و به امامان از پدرانت وفرزندانت تمسّک جوید به ریسمان و دست‏ آویزِ محکمى  چنگ زده است .زائر خطاب به امام مى ‏گوید :السَّلامُ علیکَ أیُّها الولیُّ النّاصحُ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الطَّریقُ الواضِحُ ، السّلامُ علیکَ أیُّها النَّجمُ اللاّئحُ .أشهدُ یا مولای یا أبا الحسن أنّک حجّةُ اللّه‏ على  خلقه ، وخلیفتُهُ فی بریّته ،وأمینُهُ فی بلاده ، وشاهدهُ على  عباده[۲۴] .سلام بر تو اى  ولى ّ خیر خواه و نصیحت‏گر ،سلام بر تو اى  طریق واضح و راه روشن ،سلام بر تو اى  ستاره درخشان ،اى  مولایم اى  ابا الحسن ، شهادت مى ‏دهم که تو حجّت خدا بر خلقى  ، و خلیفه ‏اش در میان آفریده ‏هاى  او ، و امین خدا در سرزمین‏ هایش ، و شاهد او بر بندگانش .و در زیارت جامعه براى  ائمّه  ع آمده است :… آمنتُ باللّه‏ِ وبما أنزل علیکم ، وأتولّى  آخِرَکم بما تولّیتُ به أوَّلَکُم[۲۵] … .به خدا ایمان آوردم و به آنچه بر شما نازل شد ، و به آنچه اوّلتان را دوست مى ‏دارم آخرتان را دوست مى ‏دارم .و در زیارت دیگر آمده است :… السّلامُ على  الّذین مَن والاهم فقد والَى  اللّه‏ ، ومن عاداهم فقد عادَى  اللّه‏[۲۶] … .سلام برکسانى  که هرکه آنان را دوست بدارد البته خدا را دوست داشته است ، و
هرکه با آنان دشمنى  ورزد بى ‏گمان با خدا دشمنى  ورزیده است .و در زیارت دیگر آمده است :… موالٍ لکم ولأولیائکم[۲۷] … .دوست‏دار شمایم و دوست‏دار اولیاء و دوست‏دارانتان .و در زیارت دیگر آمده است :… یا موالیَّ ، أنا سِلْمٌ لمن سالمکم ، وحربٌ لمَن حاربکم ، وعدوٌّ لمن عاداکم ، وولیٌّ لمن والاکم إلى  یوم القیامة …[۲۸] .اى  آقایان من ، من آشتم با آن که با شما در صُلح باشد ، در ستیزم با کسى  که با شمابستیزد ، دشمنم با آن که با شما دشمنى  ورزد ، دوستم با کسى  که شما را دوست بدارد[ و این رویه من همچنان پایدار است ] تا روز قیامت .

[۱] .  همان ۱ : ۲۱۴ ، رقم ۲۸۱ .
[۲] .  همان ۱ : ۱۹۱ ـ ۱۹۲ ، رقم ۲۶۴ .
[۳] .  همان ۳ : ۲۵۴ ، رقم ۱۱۳۳ .
[۴] .  همان ۲ : ۱۱۱ ، رقم ۵۶۴ .
[۵] .  سوره نساء ۴ ، آیه ۶۴ .
[۶] .  موسوعة زیارات المعصومین  ع ۱ : ۸۷ ، رقم ۱۸۱ .
[۷] .  همان ۲ : ۸۸ ، رقم ۵۵۹ .
[۸] .  همان ۳ : ۴۲۰ ، رقم ۱۱۸۱ .
[۹] .  همان ۳ : ۲۸۵ : رقم ۱۱۵۵ .
[۱۰] .  سوره بقره ۲ ، آیه ۳۷ .
[۱۱] .  الدرّ المنثور ۱ : ۶۰ ـ ۶۱ ؛ و بنگرید به ، مناقب على  بن ابى  طالب ابن مغازلى  : ۶۳ ، حدیث ۸۹ ،و ینابیع المودّه : ۹۷ .
[۱۲] .  سوره بقره ۲ ، آیه ۱۲۴ .
[۱۳] .  ادامه آیه ۱۲۴ سوره بقره .
[۱۴] .  ینابیع المودّه : ۹۷ .
[۱۵] .  موسوعة زیارات المعصومین  ع ۲ : ۱۲۱ ، رقم ۵۶۷
[۱۶] .  موسوعة زیارات المعصومین  ع ۴ : ۱۳۸ ، رقم ۱۳۹۳ .
[۱۷] .  همان ۱ : ۱۳۳ ، رقم ۱۹۴ .
[۱۸] .  همان ۱ : ۱۴۴ ، رقم ۲۰۵ .
[۱۹] .  همان ۱ : ۱۰۹ ، رقم ۱۸۹ .
[۲۰] .  همان ۱ : ۹۳ ، رقم ۱۸۶ .
[۲۱] .  همان ۳ : ۳۸۷ ، رقم ۱۱۷۷ .
[۲۲] .  همان ۴ : ۱۳۰ ، رقم ۱۳۹۱ .
[۲۳] .  همان ۴ : ۱۴۲ ، رقم ۱۳۹۵ .
[۲۴] .  همان ۴ : ۱۷۷ ، رقم ۱۴۲۳ .
[۲۵] .  همان ۵ : ۴۴ ، رقم ۱۶۵۲ .
[۲۶] .  همان ۵ : ۴۵ ، رقم ۱۶۵۳ . و بنگرید ص۵۵ ، رقم ۱۶۵۶ .
[۲۷] .  همان ۵ : ۵۷ ، رقم ۱۶۵۶ .
[۲۸] .  همان ۵ : ۱۲۷ ، رقم ۱۶۶۸ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


چهار × = 12

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>