معارف نهفته در متون زیارات ۱-جایگاه زیارت

معارف نهفته در متون زیارات ۱-جایگاه زیارت

متون زیارات ، دانش‏نامه معارف الهى

هرکه در نصوص زیارات ژرف ‏نگرى  کند ، درمى ‏یابد که آنها در میان خود معارف فراوان و حقایق مهمّى  را دربردارند ؛ مهم‏ترین ارکان اسلام و اصول دین و قواعداخلاقى  و معارفِ پایه ، در آنها نهفته است .[ معارف زیر را مى ‏توان آشکارا در این نصوص یافت : ]

* اِقرار و شهادت به وحدانیّتِ خداى  بزرگ ، و به نبوّت و امامت و معاد ؛
* ایمان به استجابت دعا و قبول توبه و شفاعت ؛
* تأکید بر اهمیّت پایبندى  به آنچه خدا بر بندگانش واجب کرده است ؛ مانند نماز ،زکات ، امر به معروف و نهى  از منکر … ؛
* تجدید بیعت با اُمَناء الرحمن و خلفاى  طاهرین و پاکیزه او ، بر سیره پیوسته ومستمر طبق شیوه و راه آنان ؛
* فریادى  طنین‏ انداز بر وجوه ناکثین[۱] و قاسطین[۲] و مارقین[۳] و پیروان آنها درطول تاریخ ؛
* ارائه و نمایش فضائل رسول اعظم  ص و ائمّه  علیهم ‏السلام .
و دیگر درس‏ها و منافع معنوى  و اخلاقى  فراوانى  که در درونشان نهفته دارند ، وچرا چنین نباشد با آنکه این آموزه‏ها از شهرهاى  علم و دروازه ‏هاى  آن صادر شده‏ اند ،از چشمه ‏سارهاى  هدایت جوشیده‏ اند ، یا ترکیب شده‏ اند از چیزهایى  که از آنهابرگرفته شده است .آنچه در ذیل مى ‏آید روشن‏گر برخى  از این معارف است که از متون روایات به دست مى ‏آید :

۱ . توحید

اگر انسان در نصوصى  که زائر تکرار مى ‏کند به دقت بنگرد درمى ‏یابد که در درون آن و در فقرات و جملات آن توحید خالص و عبودیّت پراکنده شده ‏اند ؛ زائر شهادت مى ‏دهد که خدایى  جز خداى  یکتا نیست ، یگانه است و شریک و نظیرى  ندارد ، و او
از صفات خلقش منزّه مى ‏باشد ، و زن و فرزند برنگرفته است ، و اوست آفریدگارى که همه چیز به دست اوست و بر هر چیزى  تواناست ؛ و عبودیّت و طاعت براى اوست و سلطان او بس بزرگ مى ‏باشد .در زیارت پیامبر اکرم  ص آمده است :نزد سر آن حضرت مى ‏خوانى  :أشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ُ وحده لا شریکَ له ، کما شهد اللّه‏ لنفسه ، وشهدت له ملائکتُه وأُولوا العلم من خلقِه ، لا إلهَ إلاّ هو العزیزُ الحکیمُ[۴] شهادت مى ‏دهم که خدایى  جز خداى  یکتا نیست ، یگانه است و شریک ندارد ؛ چنان که خدا براى  خویشتن [ این حقیقت را ] شهادت مى ‏دهد ، و ملائکه‏ اش براى  او شهادت مى ‏دهند و دانایان ازخلقش ؛ خدایى  جز آن خداى  عزیز و حکیم نیست .و در جاى  دیگر آمده است :یا مَن لیس کمثله شیءٌ وهو السّمیعُ البصیرُ ، وأنت على  کلّ شیءٍ قدیر …[۵] اى  آن که چیزى  مانند او نیست ، و اوست شنوا و بینا و بر هر چیزى  توانا … .و نیز وارد شده است :با باقیَ العزِّ والعظمةِ ، ودائمَ القدرةِ ، وشدیدَ البطشِ والقُوّةِ ، ونافِذَ الأمرِ والإرادةِ ،وواسعَ الرّحمةِ والمغفرةِ ، وربَّ الدُّنیا والآخرة …[۶] اى  کسى  که عزّت و عظمتت پایداراست ، و قدرتت همیشگى  ، و بس نیرومندى  و شکست‏ ناپذیر ، و امر و اراده‏ ات نافذاست ، و رحمتى  بى ‏کران دارى  و آمرزشى  گسترده ، و پروردگار دنیا و آخرتى  … .و در مقطع دیگر آمده است :لا إله إلاّ اللّه‏ُ الحلیمُ الکریمُ ، لا إله إلاّ اللّه‏ُ العلیُّ العظیمُ ، سبحانَ اللّه‏ ربِّ السّماواتِ السَّبْعِ ورَبِّ الأرَضینِ السَّبْعِ ، وما فیهِنَّ وما بینَهُنَّ وما تحتهنَّ وما فوقَهنَّ ، وهو ربُّ العرشِ العظیمِ …[۷] خدایى  جز خداى  حلیم و کریم نیست ، خدایى  جز خداى  بلندمرتبه وباعظمت وجود ندارد ، منزّه است پروردگار آسمان‏هاى  هفت‏گانه و زمین‏هاى هفت‏گانه ، و آنچه در آنها و میان آنها و در زیر و روى  آنهاست ، و او پروردگارِ عرش بزرگ است .و در زیارت امام حسین ع آمده است :… الحمدُ للِّهِ الواحدِ المُتوحِّدِ بالأُمور کُلِّها ، خالقِ الخَلْقِ ، لم یَعْزُبْ عنه شیءٌ من أُمورِهم ، وعالمِ کلّ شیءٍ بغیر علمِ تعلیمٍ …لا إله إلاّ اللّه‏ُ فی عِلمِه مُنتهى  عِلمِه ، ولا إله إلاّ اللّه‏ُ بعد عِلمهِ مُنتهى  عِلمهِ ، ولا إله إلاّ اللّه‏ُ مع عِلمه مُنتهى  عِلمه ، والحمدُ للّه فی عِلمه مُنتهى  عِلمه ، والحمدُ للَّهِ بعد عِلمه مُنتهى عِلمه ، والحمد للَّه مع عِلمهِ مُنتهى  عِلمه ، سُبحانَ اللّه‏ فی عِلمه مُنتهى  عِلمِه ، وسُبحان اللّه‏ بعد عِلمهِ مُنتهى  عِلمِه ، وسُبحانَ اللّه‏ مع عِلمِه مُنتهى  عِلمه ، والحمدُ للّه لجمیع محامِده على جمیع نِعَمِه ، ولا إله إلاّ اللّه‏ُ ، واللّه‏ أکبر ، وحقَّ له ذلک .لا إلهَ إلاّ اللّه‏ُ الحلیمُ الکریمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّه‏ُ العلیُّ العظیمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّه‏ العلیُّ العظیمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّه‏ُ نورُ السماواتِ السّبعِ ، ونورُ الأرضینَ السّبعِ ، ونورُ العرشِ العظیم ، والحمدُ للّه ربّ العالمینَ[۸] . حمد براى  خدایى  است که در همه امور یگانه مى ‏باشد ، آفریدگارِ آفریده‏ هاست ، هیچ چیز از امورشان از یاد او نمى ‏رود [ و فرو نمى ‏ماند ] او بدون تعلیم بر هر چیزى  داناست … .خدایى  جز خدایى  نیست که در علمش نهایت علم اوست ، و خدایى  جز خدایى وجود ندارد که پس از علمش منتهاى  علم اوست ، و خدایى  جز خدایى  نمى ‏باشد که باعلم او نهایتِ علم او هست ؛و سپاس خدایى  را که در علمش منتهاى  علم اوست ، و ستایش خدایى  را که بعد ازعلمش نهایت علم اوست ، و حمد خدایى  را که با علمش منتهاى  علم او مى ‏باشد ؛مُنَزَّه است خدایى  که در علمش منتهاى  علمش هست ، و مُبَرّا است خدایى  که بعداز علمش نهایت علم او مى ‏باشد ، و دور است [ از انگاره بشرى  ] خدایى  که با علمش منتهاى  علم اوست .سپاس خداى  را به همه ستایش‏هاى  او بر همه نعمت‏هایش ، و خدایى  جز «اللّه‏»نیست ، و خدا بزرگ‏تر است [ از هر چیز و توصیفى  ] ، و این بزرگى  براى  او حق وثابت و شایسته است .خدایى  جز خداى  حلیمِ کریم نیست ، خدایى  جز خداى  بلندمرتبه عظیم وجودندارد ، خدایى  جز «اللّه‏» نمى ‏باشد که نور آسمان‏هاى  هفت‏گانه است و روشنایى زمین‏هاى  هفت‏گانه ، و فروغ عرش بزرگ ، و سپاس خداى  راست که پروردگارجهانیان است .و آن گاه که زائر ـ براى  زیارت حسین ع ـ از منزلش بیرون مى ‏آید ، مى ‏گوید :بسمِ اللّه‏ وباللّه‏ ، وإلَى  اللّه‏ ، وما شاءَ اللّه‏ ، توکَّلتُ علَى  اللّه‏ِ ، وتوجَّهتُ إلَى  اللّه‏ ، ولا حَولَ ولاحیلةَ ولا قوّةَ إلاّ باللّه‏ِ العلیِّ العظیمِ ؛اللَّهُمَّ إلیکَ توجّهْتُ ، وإیّاکَ طَلَبْتُ ، ووَجْهَکَ أردتُ ، وإلى  ابن نبیِّکَ ومولای وإمامی وَفَدْتُ ، وحقٌّ علیکَ ألاّ تُخَیِّب وافِدَه وزائرَهُ ؛
اللَّهُمَّ أعِنّی وسَلِّمنی ، وسلِّمْ مِنّی وبلِّغنی ، واحْفَظْنی فی نفسی وعِیالی وما خَوَّلتَنی بخَیْرٍ ، وأستودعُکَ نفسی ودینی وأمانتی وأهلی ووَلدی وذُرِّیَّتی وعِیالی وما خَوَّلتَنی فإنّکَ خیرُ مستودَعٍ وخیرُ حافظٍ[۹] .به نام خدا و به [ یارى  ] او [ از خانه درآمدم ] و سوى  خدا [ گام برمى ‏دارم ] ، و آنچه خدا خواهد [ رُخ مى ‏دهد ] ، بر او توکُّل مى ‏کنم و به سویش رو مى ‏آورم ، و هیچ نیرو وچاره و قوّت [ و حرکت و توانى  ] نیست مگر به [ مدد ] خداى  بلند مرتبه باعظمت ؛پروردگارا ، سویت رو آوردم و تو را طلبیدم و وجه تو را خواستار شدم ، و سوى فرزند پیامبرت و مولا و امامم فرود آمدم ، و سزامندِ توست که فرود آینده و زائرش راناامید نسازى  ؛پروردگارا ، یارى ‏ام رسان و مرا به سلامت [ زنده] بدار، و از سوى  من [ به مولایم ]سلام برسان  ، و [ سلام او را ] به من ابلاغ کن ؛ و خودم و خانواده‏ ام و آنچه را در اختیارم نهاده ‏اى  ، به خیر و نیکى  حفظ کن ؛[  خدایا ، ] خودم و دینم و امانتم و همسرم و فرزندم و دودمان و خاندانم را ـ وآنچه را که به من بخشیده‏ اى  ـ به تو مى ‏سپارم ، چه تو بهترین امانت‏دار و نیکوترین نگهبانى.و در زیارت دیگرى  آمده است :الحمدُ للَّهِ الّذی لَمْ یتَّخِذ صاحبةً ولا ولَداً ، ولم یکن شریکٌ فی المُلک ، خَلَقَ کُلَّ شیءٍ فقدَّره تَقدیراً[۱۰] ؛ سپاس خدایى  را که همسر و فرزند برنگرفت ، و در فرمان‏روایى شریک و همتایى  براى  او نیست ؛ هر چیزى  را آفرید ، و آن را به اندازه مُقَدَّر فرمود .و در زیارت امیرالمؤمنین ع آمده است :… اللّه‏ُ أکبرُ ، أهلُ الکبریاءِ والعظمةِ ، اللّه‏ُ أکبرُ ، أهلُ التَّکْبیرِوالتَّقدیسِ والتّسبیحِ والمَجْدِوالآلاء .لا إلهَ إلاّ اللّه‏ُ ، واللّه‏ُ أکبرُ عِمادی ، علیه توکَّلْتُ ، جَلَّت عظمتُه ، علیه مُتَّکَلی .واللّه‏ُ أکبرُ وإلیه أُنیبُ . اللّه‏ُ أکبرُ وإلیه أتوبُ .اللَّهُمَّ أنتَ ولیُّ نعمتی ، والقادرُ على  طلبتی ، تَعْلَمُ حاجتی ، وما تُضْمِرُ هواجسُ القُلُوب ، وخَواطِرُ النُّفوسِ …
اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعیی إلیک وتَضرُّعی بین یَدیک ، واغْفِر لی الذنوبَ التی لا تَخفى  علیک ،إنّک أنت اللّه‏ُ المَلِکُ الغَفّارُ[۱۱] .خداى بزرگ‏تر است ، خداى  بزرگ‏تر است ؛ اهل کبریاء و عظمت مى ‏باشد ؛خداى  بزرگ‏تر است ، اهل تکبیر است و تقدیس و تسبیح و بزرگوارى  و نعمت‏ها ؛خدایى  جز «اللّه‏» نیست ، و خداى  بزرگ تکیه ‏گاه من است ؛ بر او توکُّل مى ‏کنم ، عظمت او بس سترگ مى ‏باشد ، توکّل [ و اعتماد من ] بر اوست ؛و خداى  بزرگ‏تر است و سوى  او باز مى ‏گردم ؛ خداى  بزرگ‏تر است ، سوى  او
توبه مى ‏کنم ؛پروردگارا ، تو ولى ّ نعمتِ منى  ، و قادر بر [ انجام ] خواسته ‏ام ، نیازم را مى ‏دانى  و بر دغدغه ‏هاى  قلب‏ها آگاهى  و از آنچه در اندیشه و خیال مى ‏گذرد باخبرى  … .پروردگارا ، سعیم را به سویت و ناله ‏ام را در پیشگاهت بپذیر ، و گناهانم راـ که برتو پوشیده نیست ـ بیامرز، چه تو خداىفرمان‏روا و بس آمرزنده ‏اى  .

۲ . نبوّت

نبوّت اصلى  از اصول دین است و رکنى  از ارکان ایمان ، و در زیارات شریف ودعاهاى  برجسته بر آن تأکید شده است ؛ زائر هنگام زیارت ، شهادت مى ‏دهد و اقرارمى ‏کند به نبوّت سرور انبیا و فرستادگان و خاتم سفیران الهى  و مُبَلِّغ و رساننده رسالت
پروردگار جهانیان [ بنده ] ویژه و خالص و ناب خدا و امین وحى  او ، سیّد ما و پیامبر وحبیب دل‏هامان و مایه روشنى دیدگانمان ، ابوالقاسم ، محمّد بن عبداللّه‏ ، صلوات خدابر او و بر آل پاک و پاکیزه‏ اش باشد .زائر هنگام زیارت ، آشکارا و خالص ، به نبوّت انبیاى  پیشین شهادت مى ‏دهد ؛آنان که پیام خداى  متعال را [ به مردم ] رساندند ، و امانات و احکام و رسالاتى  را که از
جانب پروردگار عالمیان برعهده داشتند اَدا کردند ؛ مانند صفى  و برگزیده خدا آدم ، وامین خدا نوح ، و خلیل خدا ابراهیم ، و کلیم خدا موسى، و روح خدا عیسى، صلوات خدا باد بر پیامبرمان و آلش و بر همه آنان .پس زائر مى ‏ایستد و خطاب به پیامبر مى ‏گوید :… أشهدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه‏ُ وحدهُ لا شریکَ له ، وأشهدُ أنّ محمّداً عبدهُ ورسولُه ، وأشهدُأنّک رسول اللّه‏ ، وأشهدُ أنّک محمّدُ بنُ عبدِاللّه‏ِ ، وأشهدُ أنّکَ قد بلّغتَ رسالاتِ بِّک ،ونصحتَ لأُمّتک ، وجاهدتَ فی سبیل اللّه‏ ، وعبدتَ اللّه‏ مخلصاً حتّى  أتاک الیقینُ ، ودعوت إلى  سبیل ربِّکَ بالحکمة والموعظة الحسنةِ ، وأدّیت الّذی علیکَ من الحقِّ ، وأنّک قد رَؤُفتَ بالمؤمنین، وغلُظتَ على الکافرین ، فبلغَ اللّه‏ُ بک أفضل شرفِ محلّ المکرَّمین .الحمدُ للَّهِ الّذی استنقذنا بکَ من الشِّرکِ والضلالةِ …اللَّهُمَّ أعطِه الدرجة والوسیلة من الجنّةِ ، وابعثه مقاماً محموداً یغبطه به الأوّلون والآخرون .اللَّهُمَّ إنّک قلتَ :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۱۲] .وإنّی أتیتُ نبیَّکَ مستغفراً تائباً من ذنوبی ، وإنّی أتوجّهُ بک إلَى  اللّه‏ِ ربّی وربّک لیغفر لی ذنوبی[۱۳] …. شهادت مى ‏دهم که خدایى  جز خداى  یکتا نیست ، یگانه است و شریک ندارد ؛و گواهى  مى ‏دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست ؛ و شهادت مى ‏دهم که تو رسول خدایى  ، و گواهى  مى ‏دهم که تو هستى  محمّد بن عبداللّه‏ ؛و شهادت مى ‏دهم که تو رسالت‏ هاى  پرودگارت را رساندى  و براى  امّتت خیرخواه بودى  ، و در راه خدا جهاد کردى  ، و خدا را با اخلاص عبادت کردى  تا اینکه مرگ تو را فرا رسید ؛[ اى  پیامبر خدا، مردمان را ] با حکمت و اندرز نیک به راه پروردگا رت فراخواندى  ، و حقّى  را که بر عهده‏ ات بود اَدا کردى  ، و تو بر مؤمنان شفقت ورزیدى  ،و بر کافران سخت گرفتى  ، خدا تو را به برترین جایگاه‏هاى  گرامى  شدگان برساند .سپاس خداى  را که ما را به وسیله تو از شرک و گمراهى  نجات داد … .پروردگارا ، به پیامبر درجه و وسیله بهشت را ارزانى  دار ، و او را به مقام محمود و ستوده ‏اى  برانگیز که [ همه ] اولین و آخرین غبطه‏ اش خورند [ و آرزویش کنند ] .خدایا ، تو گفتى  : «اگر آنان هنگامى  که به خویشتن ظلم کردند نزدت آیند و از خدا
آمرزش بطلبند و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، خدا را توبه ‏پذیر و مهربان خواهند یافت» ؛و همانا من نزد پیامبرت آمدم در حالى  که از گناهانم آمرزش مى ‏خواهم ، [ اى پیامبر ] من به [ وجاهت ] تو به پروردگار خودم و تو روى  مى ‏آورم تا گناهانم رابیامرزد .و در زیارت دیگر آمده است :أتیتُکَ یا رسول اللّه‏ مهاجراً إلیک ، قاضیاً لما أوجبه اللّه‏ علیَّ من قصدِک ، وإذ لم ألحَقْکَ
حیّاً فقد قصدْتُکَ بعد موتِکَ ، عالماً أنّ حُرمتَکَ میّتاً کحُرمتِکَ حیّاً ، فکنْ لی بذلک عند اللّه‏ شاهداً …السّلامُ علیکَ یا نبیّ اللّه‏ ورسولَه ، السّلام علیکَ یا صفوةَ اللّه‏ِ وخیرتَه من خَلقِهِ ، السّلام علیکَ یا أمینَ اللّه‏ وحجّتَه ، السّلام علیکَ یا خاتمَ النبیِّین وسیِّدَ المرسَلین ، السّلام علیک أیّها البشیرُ النذیرُ ، السّلام علیکَ أیُّها الداعی إلى  اللّه‏ على  بصیرةٍ بإذنهِ والسّراجُ المنیرُ ،السّلامُ علیکَ وعلى  أهل بیتکَ الّذین أذهبَ اللّه‏ُ عنهم الرّجسَ وطهَّرهم تطهیراً .أشهدُ أنّک یا رسولَ اللّه‏ِ أتیتَ بالحقِّ وقلتَ بالصِّدقِ .والحمدُ للَّهِ الّذی وفَّقَنی للإیمان والتّصدیقِ ، ومنَّ علیَّ بطاعتِکَ واتِّباعِ سبیلِک ،وجعلَنی مِن أُمَّتِکَ والمجیبینَ لدعوَتِکَ ، وهدانی إلى  معرفتکَ ومعرفةِ الأئمّة من ذرِّیَّتِکَ .أتقرَّبُ إلى  اللّه‏ بما یُرضیکَ ، وأبرأُ إلى  اللّه‏ِ ممّا یُسخطُکَ ، موالیاً لأولیائکَ ، معادیاً لأعدائِکَ …[۱۴] .اى  رسول خدا ، هجرت کنان سویت آمدم ، آنچه را خدا بر من واجب کرده است از
قصد [ زیارت تو ] انجام مى ‏دهم ؛ و اگر من در زمان حیات [ تو نبودم و ] به تونپیوستم ، پس از وفاتت [ زیارت ] تو را قصد کردم با علم به اینکه حُرمت و احترام تودر زمان مرگ همچون حُرمتت در زمان حیات مى ‏باشد ؛ تو به این [ اقرارِ ] من نزد خداگواه باش … .سلام بر تو اى  پیامبر خدا و رسول او ، سلام بر تو اى  برگزیده خدا و انتخاب شده او از میان خلقش ، سلام بر تو اى  امین خدا و حجّت او ، سلام بر تو اى  خاتم پیامبران وسرور فرستادگان ، سلام بر تو اى  بشارت‏گر و بیم ‏دهنده ، سلام بر تو اى  کسى  که به اذن خدا ، با بصیرت و چراغى  فروزان ، سوى  او فراخواندى  ؛ سلام بر تو و بر اهل بیت تو ، آنان که خدا پلیدى  را از آنان زدود و پاک و پاکیزه‏شان ساخت ؛اى  رسول خدا ، شهادت مى ‏دهم که تو حق را آوردى  و راست گفتى  ؛و سپاس خداى  را که به من توفیق ایمان و تصدیق [ خودش و تو را ] داد ، و به طاعت تو و پیروى  راهت بر من منّت نهاد ، و مرا از امّت تو و دوستداران دعوتت قرارداد ، و به معرفت تو و معرفت امامان از نسل تو هدایت کرد ؛به آنچه تو را خشنود سازد سوى  خدا تقرُّب مى ‏جویم ، و از آنچه تو را به خشم آورد بیزارى  مى ‏جویم ، دوستدار اولیاى  تواَم و دشمن با دشمنانت … . و در زیارت انبیاى  پیشین ـ على  نبیِّنا وآله وعلیهم السلام ـ زائر به رسالت‏ها ونبوّت آنان اقرار و اعتراف مى ‏کند ؛ زیرا با عباراتى  کوتاه و رساترین مدح و ثنا ، آنان رامخاطب مى ‏سازد و مى ‏گوید :السّلامُ على  أبینا آدمَ وأُمِّنا حوّاء …السّلام على  إبراهیمَ وإسماعیلَ وإسحاقَ ویعقوبَ ، وعلى  ذرِّیَّتهم المختارین ، السّلامُ على  موسى  کلیمِ اللّه‏ِ ، السّلامُ على  عیسى  روحِ اللّه‏[۱۵] … .سلام بر پدرمان آدم و مادرمان حوّاء … .سلام بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ، و بر ذرّیّه و نسل برگزیده‏ شان ؛ سلام بر موسى  کلیم اللّه‏ ، سلام بر عیسى  روح اللّه‏ … .و در یکى  از زیارات آمده است :اللَّهُمَّ وآدم بدیع فطْرتِکَ ، وأوَّلُ معترِفٍ من الطینِ بربوبیَّتِکَ ، وبکر حُجَجِکَ على عبادِکَ وبریّتکَ ، والدّلیلُ على  الاستجارة بعفوکَ من عقابکَ ، والنّاهج سبل توبتک ،والوسیلة بین الخلق وبین معرفتِکَ ، والّذی لقّیته ما رضیتَ عنه بمنِّکَ علیه ورحمتک له ،والمُنیتُ الذی لم یُصرّ على  معصیتکَ ، وسابق المتذلِّلین بحلقِ رأسه فی حرمِکَ ، و المتوسِّل بعد المعصیة بالطاعة إلى  عفوکَ ، وأبو الأنبیاء الذین أُوذوا فی جنبِکَ ، وأکثرسکّان الأرضِ سعیاً فی طاعتکَ[۱۶] … .
پروردگارا ، آدم ابتکارِ فطرت توست ، و اوّل کسى  که از خاک به ربوبیّت تواعتراف کرد ، و بکر [ ترین ] حجّت‏هاى  تو بر بندگان و خلقت ، و راهنما بر پناه‏ جویى به عفو و گذشت تو از عقابت ، و پیمایش‏گر راه توبه ‏ات ، و وسیله میان خلق و معرفت تو ، و کسى  که به منّت و رحمتت به او ، آنچه را خشنودت مى ‏سازد بر او افکندى  ، وبازگشت کننده‏ اى  است که بر معصیت و نافرمانى ‏ات اِصرار نورزید ، و پیشتازفروتنان است به تراشیدن سر در حَرَمت ، و توسُّل جوینده به طاعت ـ پس از معصیت ـ سوى  عفوت ، و پدر أنبیایى  که در جَنْب تو اذیّت شدند ، و بیشترین ساکنان زمین که در طاعتت کوشیدند … .

۳ . امامت

شکّى  در این نیست که امامت لُطف الهى  است که خداى  متعال ، به آن ، بر خلقش منّت نهاده است ؛ و این به جهت علم ضرورى  به فساد و تباه شدن مردم است درصورت نبودِ امام .در امامت عصمت شرط است ، و پیداست که عصمت با نصّ ثابت مى ‏شود ـ نه به ادّعا و میراث و اختیار ـ و تفصیل این مطلب در جاى  خودش آمده است .و چون امامت از اصول دین و ارکان آن مى ‏باشد و امتداد خطّ نبوّت است ، دربیشتر زیارات وارده ، با عبارات مختلف و انواع انشا و بیان ، بر آن تأکید شده است .در زیارت امام امیرالمؤمنین ع مى ‏خوانیم :السَّلام علیکَ أیُّها الوصیّف البَرُّ التّقیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها النّبأُ العظیمُ ، السّلام علیکَ
أیُّها الصّدّیقُ الشّهیدُ ، السّلام علیکَ أیُّها الوصیُّ الزّکیُّ ، السّلامُ علیک یا وصیَّ رسولِ رَبِّ العالَمینَ ، السَّلامُ علیکَ یا خِیَرَةَ اللّه‏ِ على  الخَلْقِ أجمعین ، أشهدُ أنّکَ حَبیبُ اللّه‏ِ ، وخاصَّةُ اللّه‏ِ وخالِصَتُهُ ، السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّه‏ ، وموضِعَ سِرِّهِ ، وعَیبَةَ عِلْمِهِ ، وخازِنَ وَحیِهِ[۱۷] .سلام بر تو اى  وصى ّ نیک و پرهیزکار ، سلام بر تو اى  خبر بزرگ ، سلام بر تو اى صدّیق شهید ، سلام بر تو اى  وصى ّ پاک [ و آراسته به همه فضائل ] ، سلام بر تو اى جانشین پیامبر پروردگار جهانیان ، سلام بر تو اى  برگزیده خدا بر همه خلق ؛ شهادت مى ‏دهم که تو حبیب خدا و برگزیده اویى  ، سلام بر تو اى  ولى ّ خدا و جایگاه سرّ او ونهان‏گاه علمش و گنجه ‏دار وَحى  خدا .و در زیارت دیگر آمده است :… السّلام على أمیرِ المؤمنینَ علیِّ بن أبی طالبٍ ، وصیِّ رسولِ اللّه‏ِ وخلیفتِهِ ، والقائمِ
بأمرهِ مِنْ بَعْدِهِ ، وسیِّدِ الوصیِّینَ ورحمةُ اللّه‏ِ وبرکاتُهُ . السّلام على  فاطمةَ بنتِ رسولِ اللّه‏ِ ،سیِّدةِ نساءِ العالمینَ ، السَّلامُ على  الحسنِ والحُسینِ سَیِّدَی شبابِ أهلِ الجنّةِ مِنَ الخَلْقِ أجمعینَ ، السّلامُ على  الأئمّةِ الرّاشدینَ …السّلامُ علیکَ یا أمیرَالمؤمنینَ ، السّلامُ علیکَ یا حبیبَ اللّه‏ِ ، السّلامُ علیکَ یا صَفوةَ اللّه‏ِ ،السّلامُ علیکَ یا صَفِیَّ اللّه‏ِ ، السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّه‏ِ ، السّلامُ علیکَ یا حُجَّةَ اللّه‏ِ ، السّلامُ علیکَ یا إمامَ الهُدى  ، السّلامُ علیکَ یا عَلَمَ التُّقى  ، السّلامُ علیکَ أیُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الوَفِیُّ ، السّلامُ علیکَ یا أبا الحسن والحُسین ، السّلامُ علیکَ یا عمودَ الدِّینِ .السّلامُ علیکَ یا سیِّدَ الوصیّینَ ، وأمینَ رَبِّ العالَمینَ ، ودَیّانَ یومِ الدّینِ ، وخَیرَالمؤمنینَ ، وسَیِّدَ الصِّدِّیقینَ ، والصَّفوةَ مِن سُلالةِ النَّبِیِّینَ ، بابَ حِکمتِکَ یا ربَّ العالمینَ ،وخازنَ وَحیِکَ ، وعَیبَةَ عِلْمِکَ ، النّاصحَ لأُمّةِ نبیِّکَ ، والتّالیَ لرسولِکَ ، والمُواسِیَ لَهُ بِنَفسِهِ ،والنّاطِقَ بُحُجَّتِهِ ، والدّاعیَ إلى  شریعتِهِ ، والماضِیَ على  سُنّتهِ …. اللَّهُمَّ هذا قبرُ ولیِّکَ ، الّذی فرضتَ طاعَتَهُ ، وجعلْتَ فی أعناقِ عبادِکَ مُبایعَتَهُ ،وخَلیفتکَ الّذی به تأخُذُ وتُعطی ، وبِهِ تُثیبُ وتُعاقِبُ …السّلامُ على  أبی الأئمّةِ ، وخلیلِ النُّبُوّةِ ، والمخصوصِ بالأُخوّةِ .السّلامُ على  یعسوبِ الدّین والإیمانِ ، وکلمةِ الرّحمنِ .السّلامُ على  میزانِ الأعمالِ ، ومُقلِّبِ الأحوالِ ، وسیفِ ذی الجلالِ ، وساقی السّلسبیلِ الزُّلالِ .السّلامُ على  صالحِ المؤمنینَ ، ووارثِ عِلْمِ النّبیّینَ ، والحاکمِ یوم الّدینِ .السّلامُ على  شجرةِ التّقوى  ، وسامعِ السِّرِّ والنّجوى  .السّلامُ على  حجّةِ اللّه‏ البالغةِ ، ونِعمتهِ السّابغةِ ، ونِقمتِهِ الدّامغةِ .السّلامُ على  الصّراطِ الواضحِ ، والنَّجمِ اللاّئِحِ ، والإمامِ النّاصِحِ ، والزِّنادِ القادحِ ،ورحمةُ اللّه‏ِ وبرکاتُهُ …اللَّهُمَّ صلِّ على  أمیرالمؤمنین علیِّ بن أبی طالبٍ ، أخی نبیِّکَ وولیِّهِ وناصرِهِ ووصیِّهِ ووزیرهِ ، ومُستودَعِ عِلْمِهِ ، وموضعِ سرِّه ، وبابِ حکمتِهِ ، والنّاطِقِ بُحُجّتهِ ، والدّاعی إلى  شریعتِهِ ، وخلیفتِهِ فی أُمّته ، ومُفرِّجِ الکَرْبِ عن وجههِ ، قاصِمِ الکَفَرةِ ، ومُرغِمِ الفَجَرةِ ،الّذی جعلتَهُ مِن نبیِّکَ بمنزلةِ هارونَ مِن مُوسى [۱۸] …. سلام و رحمت و برکات خدا بر امیرالمؤمنین ـ على  بن ابى  طالب ـ وصى ّ رسول خدا و خلیفه‏ اش ، و کسى  که پس از پیامبر قائم به امر اوست ، و سیّد اوصیا مى ‏باشد ؛سلام بر فاطمه ، دختر رسول خدا ، سرور زنان جهانیان ؛سلام بر حسن و حسین ، دو آقاى  جوانان اهل بهشت ، از میان همه خَلق ؛سلام بر امامانى  که به راه رشد و تعالى  دست یافتند …سلام بر تو اى امیر المؤمنین … اى  حبیب خدا … اى  برگزیده خدا … اى  [ بنده ] پاک خدا … اى  ولى ّ خدا … اى  حجّت خدا … اى  امام هدایت … اى  عَلَم تقوا … اى  وصى ِّنیک پرهیزکار پاکیزه وفادار … اى  پدر حسن و حسین … اى  اساس و پایه دین ؛سلام بر تو اى  سیّد اوصیا ، و امین خدا ، و دَیّان [ داور ] روز قیامت ، و بهترین مؤمنان ، و سیّد راست گویان ، و گزیده ‏اى  از سُلاله پیامبران ؛اى  پروردگار جهانیان ، سلام بر دروازه حکمتت و خزینه دار وحیت و رازدارعلمت ؛ آن که براى  امتِ پیامبرت خیرخواه بود ، و در پى  رسولت آمد ، با جانش از اوحمایت کرد ، حجّت گویاى  پیامبر بود و دعوت‏گر به شریعتش و بر سنّت آن حضرت رفتار کرد ؛… پروردگارا ، این قبر ولى ّ توست ، کسى  که طاعتش را واجب گردانیدیم ، و بیعت او را در گردن بندگانت نهادى  ، و آن حضرت را خلیفه ‏ات قرار دادى  که به او مى ‏ستانى و مى ‏بخشى  ، و به او پاداش مى ‏دهى  و کیفر مى ‏کنى  …سلام بر پدر ائمّه و خلیل نبوّت ، و آن که به اخوّت [ با پیامبر ] ویژه شد ؛سلام بر پادشاه دین و ایمان ، و کلمه رحمن ؛سلام بر میزان اعمال ، و دگرگون ساز احوال ، و شمشیر ذوالجَلال ، و ساقى  سلسبیل زُلال ؛سلام بر صالِح مؤمنان ، و وارث علم پیامبران ، و حاکم روز جزا ؛سلام بر درخت [ تناور ] تقوا ، و شنونده راز و نجوا ؛سلام بر حجّت رساى  خدا ، و نعمت پیوسته ریزان او ، و نقمت کوبنده ‏اش ؛سلام و رحمت و برکات خدا بر راه روشن ، و ستاره درخشان ، و امام خیرخواه ، و نیک‏اندیش …پروردگارا ، درود فرست بر امیرالمؤمنین ـ على  بن ابى  طالب ـ برادر پیامبرت وولى  و ناصر و وزیر او ، و خزانه علم و جایگاه سرش ؛ آن که گویاى  حجّت پیامبر بودو دعوت‏گر به شریعتش ، و خلیفه او در میان امّتش و برطرف کننده اندوه از سیماى  پیامبر ؛ درهم کوبنده کافران ، و خوار کننده فاسقان ؛ آن که او را نسبت به پیامبرت به منزله هارون نسبت به موسى  قرار دادى  .و در یکى  از زیارات آن حضرت آمده است :السّلامُ علیکَ یا وارثَ محمّدٍ حبیبِ اللّه‏ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الشّهید الوصیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها البارّ التّقیُّ  ، السّلامُ علیکَ أیُّها الإمامُ الزکیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الهادی المُهتَدی ، السّلامُ علیکَ یا أمینَ اللّه‏ِ وحُجّتَهُ ، السّلامُ علیکَ یا خازنَ العلمِ ، السّلامُ علیکَ یاوصیَّ رسولِ اللّه‏ِ ، السّلامُ علیکَ یا بابَ اللّه‏ِ الهُدى  ، السّلامُ علیکَ یا عُروةَ اللّه‏ِ الوُثقى  …أشهد أنّک حُجّة اللّه‏ وأمینُه ، ووصیُّ رسولِهِ ، وخازنُ علمِهِ . وأشهدُ أنّکَ قد بلّغتَ ونصحتَ وصبرتَ فی جنبِ اللّه‏ على  الأذى  …وأشهدُ أنّک الإمامُ الراشدُ الهادی المهدیّ ، هدیتَ وقُمتَ بالحقِّ ، وعدلتَ به ، وأشهدُ أنّ طاعتَک مفترضةٌ ، وأشهدُ أنّ قولَکَ الصدقُ ، وأنّ دعوتک الحقُّ …. وأشهدُ أنّکَ من دعائمِ الدّینِ وعمادِهِ ، ورُکنُ الأرضِ وعِمادُها [۱۹]… .
سلام بر تو اى  وارث محمّد ، حبیب خدا ؛
سلام بر تو اى  وصى ّ شهید ؛
سلام بر تو اى  نیکوکار پرهیزکار ؛
سلام بر تو اى  امام پاک و پاکیزه ؛
سلام بر تو اى  هدایت‏گر هدایت یافته ؛
سلام بر تو اى  امین خدا و حجّت او ؛
سلام بر تو اى  گنجینه علم ؛
سلام بر تو اى  وصى ّ رسول خدا ؛
سلام بر تو اى  باب هدایتِ خدا ؛
سلام بر تو اى  ریسمان محکم خدا ؛
شهادت مى ‏دهم که تو حجّت خدا و امین اویى  ، و وصى ّ رسولش و خزینه ‏دار علم خدا .و گواهى  مى ‏دهم که تو [ آنچه را بر عهده ‏ات بود ] تبلیغ کردى  و رساندى  ، وخیرخواهانه اندرز دادى  ، و در راه خدا بر آزار و اذیّت بُردبار ماندى  …و گواهى  مى ‏دهم که تو امام رهنما و هدایت‏گر و هدایت یافته ‏اى  ، به حق هدایت کردى  و حق را به پا داشتى  ، و به حق بر گرداندى  ؛و شهادت مى ‏دهم که طاعت تو واجب است ، و سخنت راست مى ‏باشد ، و دعوتت حق است ؛و گواهى  مى ‏دهم که تو از ستون‏هاى  دینى  و پایه‏ هاى  آن ، و رُکن زمینى  و اساس آن … .و در زیارت دیگرى  آمده است :… أشهدُ أنّک حجّة اللّه‏ على عباده بعدَ نبیِّه صلَّى  اللّه‏ علیه وآله ، وعَیبة علمه ، ومیزان قسطه ، ومِصباحُ نُوره الّذی یقطعُ به الراکبُ مِن عَرضِ الظلمة إلى ضیاء النّور .وأشهدُ أنّکَ الفارقُ بین الحلالِ والحرامِ ، والأمینُ على  باطنِ السّرّ ، ، ومُستودعُ العِلمِ ،وخازنُ الوحی ، والعالمُ بِکلُّ سفر …وأشهد أنّک والأئمّة من وُلدِکَ سفینة النجاةِ ، ودعائم الأوتادِ ، وأرکانُ البلادِ ، وساسةُ العباد ، وحجّةُ اللّه‏ على  جمیع البلاد ، والسّبیلُ إلیه ، والمسلکُ إلى  جنّته ، والمفزعُ إلى  طاعته ، والوجهُ والبابُ الّذی منهُ یؤتى  ، والمفزعُ والرُّکنُ والکهفُ والحِصنُ والملجأُ[۲۰] …. شهادت مى ‏دهم که تو ـ پس از پیامبر  ص ـ حجّت خدایى  بر بندگانش ، و رازدارعلمش و ترازوى  قِسط و داد او ؛ و چراغ نورش که رونده ، به آن ، از پهنه ظلمت به روشنایى  نور راه مى ‏پیماید ؛و گواهى  مى ‏دهم که تو جدا کننده میان حلال و حرامى  ، و بر نهان خانه راز امین ، وخزینه علم ، و گنجه ‏دار وحى  ، و دانا بر هر سفر …و شهادت مى ‏دهم که امامان از فرزندانت کشتى  نجات ‏اند ، و ستون‏هاى  پایه‏ ها ، وارکان سرزمین‏ها ، و سروران بندگان ، و حجّت خدا بر همه آبادى ‏ها ، و راه به سوى  او ،و طریق سوى  بهشتش ، و پناهگاه طاعت خدا ، و وجه و باب و درى  که باید از آن واردشد ، و محلّ اَمن و رُکن و غار و دژ و پناهگاهِ خدا .و در زیارتى  دیگر آمده است :أشهدُ أنَّک طاهرٌ مقدَّسٌ ، وأنّک ولیّ اللّه‏ ، ووصیُّ رسوله صلَّى  اللّه‏ علیکما وعلى ذرّیّتکما[۲۱] … .گواهى  مى ‏دهم که تو پاک و مقدسى  ، و تو ولى ّ خدایى  و جانشین رسول او ؛ درودخدا بر شما و ذریّه و نسل شما باد … .
و در زیارت دیگر آمده است :السّلامُ علیکَ یا مولای ومولى  کلِّ مؤمنٍ ومؤمنةٍ .
السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّه‏ِ وحجّته .
السّلامُ علیک یا خلیفةَ الرّسولِ على  أُمّته …
السّلام علیکَ یا خلیفةَ الطُّهْرِ فی نبوّته .
السّلامُ علیک یا ناصرَ الحقِّ فی شریعته[۲۲] … .
سلام بر تو اى  مولاى  من و مولاى  هر مرد و زن ؛
سلام بر تو اى  ولى ّ خدا و حجّت او ؛
سلام بر تو اى  خلیفه پیامبر بر امّتش ؛
سلام بر تو اى  جانشین پاک در نبوّتش ؛
سلام بر تو اى  یاور حق در شریعتش … .

[۱] .  مقصود از ناکثین به طور ویژه «طلحه» و «زُبیر است» و در معناى  عام ، پیمان شکنان م .
[۲] .  قاسطین پیروان معاویه ‏اند و کسانى  که شیوه آنها را دنبال مى ‏کنند ، و به عبارتى  بندگان شکم و درهم ، و شیفتگان شهوت و قدرت م .
[۳] .  مارقین ، در معناى  خاص ، خوارج نهروان است و شامل همه کج اندیشان و بدعت گذاران مى ‏شود م .
[۴] .  موسوعه زیارات المعصومین  علیهم‏ السلام ۱ : ۹۳ ، رقم ۱۸۷ .
[۵] .  همان ۱ : ۱۰۷ ، رقم ۱۸۸ .
[۶] .  همان ۱ : ۱۰۴ ، رقم ۱۸۸ .
[۷] .  همان ۱ : ۱۱۳ ، رقم ۱۸۹ .
[۸] .  همان ۳ : ۲۵۲ ـ ۲۵۳ ، رقم ۱۱۳۳ .
[۹] .  همان ۳ : ۲۷۳ ، رقم ۱۱۵۰ .
[۱۰] .  همان ۳ : ۲۹۹ ، رقم ۱۱۵۶ .
[۱۱] .  همان ۲ : ۶۸ ـ ۶۹ ، رقم ۵۴۶ .
[۱۲] .  سوره نساء ۴ ، آیه ۶۴ .
[۱۳] .  موسوعة زیارات المعصومین  علیهم‏ السلام ۱ : ۸۶ ـ ۸۸۸ ، رقم ۱۸۱ .
[۱۴] .  همان ۱ : ۹۷ ـ ۹۸ ، رقم ۱۸۸ .
[۱۵] .  همان ۲ : ۳۰۷ رقم ۶۳۲ .
[۱۶] .  همان ۲ : ۲۸۶ ـ ۲۸۷ ، رقم ۶۰۸ .
[۱۷] .  همان ۲ : ۱۱۵ ، رقم ۵۶۵ .
[۱۸] .  همان ۲ : ۱۳۰ ـ ۱۳۵ ، رقم ۵۶۸ .
[۱۹] .  همان ۲ : ۱۳۰ ـ ۱۳۵ ، رقم ۵۶۸ .
[۲۰] .  همان ۲ : ۱۸۹ ـ ۱۹۰ ، رقم ۵۸۲ .
[۲۱] .  همان ۲ : ۱۷۸ ، رقم ۵۷۹ .
[۲۲] .  همان ۲ : ۱۷۹ ، رقم ۵۸۰ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


× نُه = 9

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>