هرکه در نصوص زیارات ژرف نگرى کند ، درمى یابد که آنها در میان خود معارف فراوان و حقایق مهمّى را دربردارند ؛ مهمترین ارکان اسلام و اصول دین و قواعداخلاقى و معارفِ پایه ، در آنها نهفته است .[ معارف زیر را مى توان آشکارا در این نصوص یافت : ]
* اِقرار و شهادت به وحدانیّتِ خداى بزرگ ، و به نبوّت و امامت و معاد ؛ * ایمان به استجابت دعا و قبول توبه و شفاعت ؛ * تأکید بر اهمیّت پایبندى به آنچه خدا بر بندگانش واجب کرده است ؛ مانند نماز ،زکات ، امر به معروف و نهى از منکر … ؛ * تجدید بیعت با اُمَناء الرحمن و خلفاى طاهرین و پاکیزه او ، بر سیره پیوسته ومستمر طبق شیوه و راه آنان ؛ * فریادى طنین انداز بر وجوه ناکثین[۱] و قاسطین[۲] و مارقین[۳] و پیروان آنها درطول تاریخ ؛ * ارائه و نمایش فضائل رسول اعظم ص و ائمّه علیهم السلام . و دیگر درسها و منافع معنوى و اخلاقى فراوانى که در درونشان نهفته دارند ، وچرا چنین نباشد با آنکه این آموزهها از شهرهاى علم و دروازه هاى آن صادر شده اند ،از چشمه سارهاى هدایت جوشیده اند ، یا ترکیب شده اند از چیزهایى که از آنهابرگرفته شده است .آنچه در ذیل مى آید روشنگر برخى از این معارف است که از متون روایات به دست مى آید :
۱ . توحید
اگر انسان در نصوصى که زائر تکرار مى کند به دقت بنگرد درمى یابد که در درون آن و در فقرات و جملات آن توحید خالص و عبودیّت پراکنده شده اند ؛ زائر شهادت مى دهد که خدایى جز خداى یکتا نیست ، یگانه است و شریک و نظیرى ندارد ، و او از صفات خلقش منزّه مى باشد ، و زن و فرزند برنگرفته است ، و اوست آفریدگارى که همه چیز به دست اوست و بر هر چیزى تواناست ؛ و عبودیّت و طاعت براى اوست و سلطان او بس بزرگ مى باشد .در زیارت پیامبر اکرم ص آمده است :نزد سر آن حضرت مى خوانى :أشهد أن لا إله إلاّ اللّهُ وحده لا شریکَ له ، کما شهد اللّه لنفسه ، وشهدت له ملائکتُه وأُولوا العلم من خلقِه ، لا إلهَ إلاّ هو العزیزُ الحکیمُ[۴] شهادت مى دهم که خدایى جز خداى یکتا نیست ، یگانه است و شریک ندارد ؛ چنان که خدا براى خویشتن [ این حقیقت را ] شهادت مى دهد ، و ملائکه اش براى او شهادت مى دهند و دانایان ازخلقش ؛ خدایى جز آن خداى عزیز و حکیم نیست .و در جاى دیگر آمده است :یا مَن لیس کمثله شیءٌ وهو السّمیعُ البصیرُ ، وأنت على کلّ شیءٍ قدیر …[۵] اى آن که چیزى مانند او نیست ، و اوست شنوا و بینا و بر هر چیزى توانا … .و نیز وارد شده است :با باقیَ العزِّ والعظمةِ ، ودائمَ القدرةِ ، وشدیدَ البطشِ والقُوّةِ ، ونافِذَ الأمرِ والإرادةِ ،وواسعَ الرّحمةِ والمغفرةِ ، وربَّ الدُّنیا والآخرة …[۶] اى کسى که عزّت و عظمتت پایداراست ، و قدرتت همیشگى ، و بس نیرومندى و شکست ناپذیر ، و امر و اراده ات نافذاست ، و رحمتى بى کران دارى و آمرزشى گسترده ، و پروردگار دنیا و آخرتى … .و در مقطع دیگر آمده است :لا إله إلاّ اللّهُ الحلیمُ الکریمُ ، لا إله إلاّ اللّهُ العلیُّ العظیمُ ، سبحانَ اللّه ربِّ السّماواتِ السَّبْعِ ورَبِّ الأرَضینِ السَّبْعِ ، وما فیهِنَّ وما بینَهُنَّ وما تحتهنَّ وما فوقَهنَّ ، وهو ربُّ العرشِ العظیمِ …[۷] خدایى جز خداى حلیم و کریم نیست ، خدایى جز خداى بلندمرتبه وباعظمت وجود ندارد ، منزّه است پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه ، و آنچه در آنها و میان آنها و در زیر و روى آنهاست ، و او پروردگارِ عرش بزرگ است .و در زیارت امام حسین ع آمده است :… الحمدُ للِّهِ الواحدِ المُتوحِّدِ بالأُمور کُلِّها ، خالقِ الخَلْقِ ، لم یَعْزُبْ عنه شیءٌ من أُمورِهم ، وعالمِ کلّ شیءٍ بغیر علمِ تعلیمٍ …لا إله إلاّ اللّهُ فی عِلمِه مُنتهى عِلمِه ، ولا إله إلاّ اللّهُ بعد عِلمهِ مُنتهى عِلمهِ ، ولا إله إلاّ اللّهُ مع عِلمه مُنتهى عِلمه ، والحمدُ للّه فی عِلمه مُنتهى عِلمه ، والحمدُ للَّهِ بعد عِلمه مُنتهى عِلمه ، والحمد للَّه مع عِلمهِ مُنتهى عِلمه ، سُبحانَ اللّه فی عِلمه مُنتهى عِلمِه ، وسُبحان اللّه بعد عِلمهِ مُنتهى عِلمِه ، وسُبحانَ اللّه مع عِلمِه مُنتهى عِلمه ، والحمدُ للّه لجمیع محامِده على جمیع نِعَمِه ، ولا إله إلاّ اللّهُ ، واللّه أکبر ، وحقَّ له ذلک .لا إلهَ إلاّ اللّهُ الحلیمُ الکریمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّهُ العلیُّ العظیمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّه العلیُّ العظیمُ ، لا إلهَ إلاّ اللّهُ نورُ السماواتِ السّبعِ ، ونورُ الأرضینَ السّبعِ ، ونورُ العرشِ العظیم ، والحمدُ للّه ربّ العالمینَ[۸] . حمد براى خدایى است که در همه امور یگانه مى باشد ، آفریدگارِ آفریده هاست ، هیچ چیز از امورشان از یاد او نمى رود [ و فرو نمى ماند ] او بدون تعلیم بر هر چیزى داناست … .خدایى جز خدایى نیست که در علمش نهایت علم اوست ، و خدایى جز خدایى وجود ندارد که پس از علمش منتهاى علم اوست ، و خدایى جز خدایى نمى باشد که باعلم او نهایتِ علم او هست ؛و سپاس خدایى را که در علمش منتهاى علم اوست ، و ستایش خدایى را که بعد ازعلمش نهایت علم اوست ، و حمد خدایى را که با علمش منتهاى علم او مى باشد ؛مُنَزَّه است خدایى که در علمش منتهاى علمش هست ، و مُبَرّا است خدایى که بعداز علمش نهایت علم او مى باشد ، و دور است [ از انگاره بشرى ] خدایى که با علمش منتهاى علم اوست .سپاس خداى را به همه ستایشهاى او بر همه نعمتهایش ، و خدایى جز «اللّه»نیست ، و خدا بزرگتر است [ از هر چیز و توصیفى ] ، و این بزرگى براى او حق وثابت و شایسته است .خدایى جز خداى حلیمِ کریم نیست ، خدایى جز خداى بلندمرتبه عظیم وجودندارد ، خدایى جز «اللّه» نمى باشد که نور آسمانهاى هفتگانه است و روشنایى زمینهاى هفتگانه ، و فروغ عرش بزرگ ، و سپاس خداى راست که پروردگارجهانیان است .و آن گاه که زائر ـ براى زیارت حسین ع ـ از منزلش بیرون مى آید ، مى گوید :بسمِ اللّه وباللّه ، وإلَى اللّه ، وما شاءَ اللّه ، توکَّلتُ علَى اللّهِ ، وتوجَّهتُ إلَى اللّه ، ولا حَولَ ولاحیلةَ ولا قوّةَ إلاّ باللّهِ العلیِّ العظیمِ ؛اللَّهُمَّ إلیکَ توجّهْتُ ، وإیّاکَ طَلَبْتُ ، ووَجْهَکَ أردتُ ، وإلى ابن نبیِّکَ ومولای وإمامی وَفَدْتُ ، وحقٌّ علیکَ ألاّ تُخَیِّب وافِدَه وزائرَهُ ؛ اللَّهُمَّ أعِنّی وسَلِّمنی ، وسلِّمْ مِنّی وبلِّغنی ، واحْفَظْنی فی نفسی وعِیالی وما خَوَّلتَنی بخَیْرٍ ، وأستودعُکَ نفسی ودینی وأمانتی وأهلی ووَلدی وذُرِّیَّتی وعِیالی وما خَوَّلتَنی فإنّکَ خیرُ مستودَعٍ وخیرُ حافظٍ[۹] .به نام خدا و به [ یارى ] او [ از خانه درآمدم ] و سوى خدا [ گام برمى دارم ] ، و آنچه خدا خواهد [ رُخ مى دهد ] ، بر او توکُّل مى کنم و به سویش رو مى آورم ، و هیچ نیرو وچاره و قوّت [ و حرکت و توانى ] نیست مگر به [ مدد ] خداى بلند مرتبه باعظمت ؛پروردگارا ، سویت رو آوردم و تو را طلبیدم و وجه تو را خواستار شدم ، و سوى فرزند پیامبرت و مولا و امامم فرود آمدم ، و سزامندِ توست که فرود آینده و زائرش راناامید نسازى ؛پروردگارا ، یارى ام رسان و مرا به سلامت [ زنده] بدار، و از سوى من [ به مولایم ]سلام برسان ، و [ سلام او را ] به من ابلاغ کن ؛ و خودم و خانواده ام و آنچه را در اختیارم نهاده اى ، به خیر و نیکى حفظ کن ؛[ خدایا ، ] خودم و دینم و امانتم و همسرم و فرزندم و دودمان و خاندانم را ـ وآنچه را که به من بخشیده اى ـ به تو مى سپارم ، چه تو بهترین امانتدار و نیکوترین نگهبانى.و در زیارت دیگرى آمده است :الحمدُ للَّهِ الّذی لَمْ یتَّخِذ صاحبةً ولا ولَداً ، ولم یکن شریکٌ فی المُلک ، خَلَقَ کُلَّ شیءٍ فقدَّره تَقدیراً[۱۰] ؛ سپاس خدایى را که همسر و فرزند برنگرفت ، و در فرمانروایى شریک و همتایى براى او نیست ؛ هر چیزى را آفرید ، و آن را به اندازه مُقَدَّر فرمود .و در زیارت امیرالمؤمنین ع آمده است :… اللّهُ أکبرُ ، أهلُ الکبریاءِ والعظمةِ ، اللّهُ أکبرُ ، أهلُ التَّکْبیرِوالتَّقدیسِ والتّسبیحِ والمَجْدِوالآلاء .لا إلهَ إلاّ اللّهُ ، واللّهُ أکبرُ عِمادی ، علیه توکَّلْتُ ، جَلَّت عظمتُه ، علیه مُتَّکَلی .واللّهُ أکبرُ وإلیه أُنیبُ . اللّهُ أکبرُ وإلیه أتوبُ .اللَّهُمَّ أنتَ ولیُّ نعمتی ، والقادرُ على طلبتی ، تَعْلَمُ حاجتی ، وما تُضْمِرُ هواجسُ القُلُوب ، وخَواطِرُ النُّفوسِ … اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعیی إلیک وتَضرُّعی بین یَدیک ، واغْفِر لی الذنوبَ التی لا تَخفى علیک ،إنّک أنت اللّهُ المَلِکُ الغَفّارُ[۱۱] .خداى بزرگتر است ، خداى بزرگتر است ؛ اهل کبریاء و عظمت مى باشد ؛خداى بزرگتر است ، اهل تکبیر است و تقدیس و تسبیح و بزرگوارى و نعمتها ؛خدایى جز «اللّه» نیست ، و خداى بزرگ تکیه گاه من است ؛ بر او توکُّل مى کنم ، عظمت او بس سترگ مى باشد ، توکّل [ و اعتماد من ] بر اوست ؛و خداى بزرگتر است و سوى او باز مى گردم ؛ خداى بزرگتر است ، سوى او توبه مى کنم ؛پروردگارا ، تو ولى ّ نعمتِ منى ، و قادر بر [ انجام ] خواسته ام ، نیازم را مى دانى و بر دغدغه هاى قلبها آگاهى و از آنچه در اندیشه و خیال مى گذرد باخبرى … .پروردگارا ، سعیم را به سویت و ناله ام را در پیشگاهت بپذیر ، و گناهانم راـ که برتو پوشیده نیست ـ بیامرز، چه تو خداىفرمانروا و بس آمرزنده اى .
۲ . نبوّت
نبوّت اصلى از اصول دین است و رکنى از ارکان ایمان ، و در زیارات شریف ودعاهاى برجسته بر آن تأکید شده است ؛ زائر هنگام زیارت ، شهادت مى دهد و اقرارمى کند به نبوّت سرور انبیا و فرستادگان و خاتم سفیران الهى و مُبَلِّغ و رساننده رسالت پروردگار جهانیان [ بنده ] ویژه و خالص و ناب خدا و امین وحى او ، سیّد ما و پیامبر وحبیب دلهامان و مایه روشنى دیدگانمان ، ابوالقاسم ، محمّد بن عبداللّه ، صلوات خدابر او و بر آل پاک و پاکیزه اش باشد .زائر هنگام زیارت ، آشکارا و خالص ، به نبوّت انبیاى پیشین شهادت مى دهد ؛آنان که پیام خداى متعال را [ به مردم ] رساندند ، و امانات و احکام و رسالاتى را که از جانب پروردگار عالمیان برعهده داشتند اَدا کردند ؛ مانند صفى و برگزیده خدا آدم ، وامین خدا نوح ، و خلیل خدا ابراهیم ، و کلیم خدا موسى، و روح خدا عیسى، صلوات خدا باد بر پیامبرمان و آلش و بر همه آنان .پس زائر مى ایستد و خطاب به پیامبر مى گوید :… أشهدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّهُ وحدهُ لا شریکَ له ، وأشهدُ أنّ محمّداً عبدهُ ورسولُه ، وأشهدُأنّک رسول اللّه ، وأشهدُ أنّک محمّدُ بنُ عبدِاللّهِ ، وأشهدُ أنّکَ قد بلّغتَ رسالاتِ بِّک ،ونصحتَ لأُمّتک ، وجاهدتَ فی سبیل اللّه ، وعبدتَ اللّه مخلصاً حتّى أتاک الیقینُ ، ودعوت إلى سبیل ربِّکَ بالحکمة والموعظة الحسنةِ ، وأدّیت الّذی علیکَ من الحقِّ ، وأنّک قد رَؤُفتَ بالمؤمنین، وغلُظتَ على الکافرین ، فبلغَ اللّهُ بک أفضل شرفِ محلّ المکرَّمین .الحمدُ للَّهِ الّذی استنقذنا بکَ من الشِّرکِ والضلالةِ …اللَّهُمَّ أعطِه الدرجة والوسیلة من الجنّةِ ، وابعثه مقاماً محموداً یغبطه به الأوّلون والآخرون .اللَّهُمَّ إنّک قلتَ :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً »[۱۲] .وإنّی أتیتُ نبیَّکَ مستغفراً تائباً من ذنوبی ، وإنّی أتوجّهُ بک إلَى اللّهِ ربّی وربّک لیغفر لی ذنوبی[۱۳] …. شهادت مى دهم که خدایى جز خداى یکتا نیست ، یگانه است و شریک ندارد ؛و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست ؛ و شهادت مى دهم که تو رسول خدایى ، و گواهى مى دهم که تو هستى محمّد بن عبداللّه ؛و شهادت مى دهم که تو رسالت هاى پرودگارت را رساندى و براى امّتت خیرخواه بودى ، و در راه خدا جهاد کردى ، و خدا را با اخلاص عبادت کردى تا اینکه مرگ تو را فرا رسید ؛[ اى پیامبر خدا، مردمان را ] با حکمت و اندرز نیک به راه پروردگا رت فراخواندى ، و حقّى را که بر عهده ات بود اَدا کردى ، و تو بر مؤمنان شفقت ورزیدى ،و بر کافران سخت گرفتى ، خدا تو را به برترین جایگاههاى گرامى شدگان برساند .سپاس خداى را که ما را به وسیله تو از شرک و گمراهى نجات داد … .پروردگارا ، به پیامبر درجه و وسیله بهشت را ارزانى دار ، و او را به مقام محمود و ستوده اى برانگیز که [ همه ] اولین و آخرین غبطه اش خورند [ و آرزویش کنند ] .خدایا ، تو گفتى : «اگر آنان هنگامى که به خویشتن ظلم کردند نزدت آیند و از خدا آمرزش بطلبند و پیامبر برایشان آمرزش بخواهد ، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت» ؛و همانا من نزد پیامبرت آمدم در حالى که از گناهانم آمرزش مى خواهم ، [ اى پیامبر ] من به [ وجاهت ] تو به پروردگار خودم و تو روى مى آورم تا گناهانم رابیامرزد .و در زیارت دیگر آمده است :أتیتُکَ یا رسول اللّه مهاجراً إلیک ، قاضیاً لما أوجبه اللّه علیَّ من قصدِک ، وإذ لم ألحَقْکَ حیّاً فقد قصدْتُکَ بعد موتِکَ ، عالماً أنّ حُرمتَکَ میّتاً کحُرمتِکَ حیّاً ، فکنْ لی بذلک عند اللّه شاهداً …السّلامُ علیکَ یا نبیّ اللّه ورسولَه ، السّلام علیکَ یا صفوةَ اللّهِ وخیرتَه من خَلقِهِ ، السّلام علیکَ یا أمینَ اللّه وحجّتَه ، السّلام علیکَ یا خاتمَ النبیِّین وسیِّدَ المرسَلین ، السّلام علیک أیّها البشیرُ النذیرُ ، السّلام علیکَ أیُّها الداعی إلى اللّه على بصیرةٍ بإذنهِ والسّراجُ المنیرُ ،السّلامُ علیکَ وعلى أهل بیتکَ الّذین أذهبَ اللّهُ عنهم الرّجسَ وطهَّرهم تطهیراً .أشهدُ أنّک یا رسولَ اللّهِ أتیتَ بالحقِّ وقلتَ بالصِّدقِ .والحمدُ للَّهِ الّذی وفَّقَنی للإیمان والتّصدیقِ ، ومنَّ علیَّ بطاعتِکَ واتِّباعِ سبیلِک ،وجعلَنی مِن أُمَّتِکَ والمجیبینَ لدعوَتِکَ ، وهدانی إلى معرفتکَ ومعرفةِ الأئمّة من ذرِّیَّتِکَ .أتقرَّبُ إلى اللّه بما یُرضیکَ ، وأبرأُ إلى اللّهِ ممّا یُسخطُکَ ، موالیاً لأولیائکَ ، معادیاً لأعدائِکَ …[۱۴] .اى رسول خدا ، هجرت کنان سویت آمدم ، آنچه را خدا بر من واجب کرده است از قصد [ زیارت تو ] انجام مى دهم ؛ و اگر من در زمان حیات [ تو نبودم و ] به تونپیوستم ، پس از وفاتت [ زیارت ] تو را قصد کردم با علم به اینکه حُرمت و احترام تودر زمان مرگ همچون حُرمتت در زمان حیات مى باشد ؛ تو به این [ اقرارِ ] من نزد خداگواه باش … .سلام بر تو اى پیامبر خدا و رسول او ، سلام بر تو اى برگزیده خدا و انتخاب شده او از میان خلقش ، سلام بر تو اى امین خدا و حجّت او ، سلام بر تو اى خاتم پیامبران وسرور فرستادگان ، سلام بر تو اى بشارتگر و بیم دهنده ، سلام بر تو اى کسى که به اذن خدا ، با بصیرت و چراغى فروزان ، سوى او فراخواندى ؛ سلام بر تو و بر اهل بیت تو ، آنان که خدا پلیدى را از آنان زدود و پاک و پاکیزهشان ساخت ؛اى رسول خدا ، شهادت مى دهم که تو حق را آوردى و راست گفتى ؛و سپاس خداى را که به من توفیق ایمان و تصدیق [ خودش و تو را ] داد ، و به طاعت تو و پیروى راهت بر من منّت نهاد ، و مرا از امّت تو و دوستداران دعوتت قرارداد ، و به معرفت تو و معرفت امامان از نسل تو هدایت کرد ؛به آنچه تو را خشنود سازد سوى خدا تقرُّب مى جویم ، و از آنچه تو را به خشم آورد بیزارى مى جویم ، دوستدار اولیاى تواَم و دشمن با دشمنانت … . و در زیارت انبیاى پیشین ـ على نبیِّنا وآله وعلیهم السلام ـ زائر به رسالتها ونبوّت آنان اقرار و اعتراف مى کند ؛ زیرا با عباراتى کوتاه و رساترین مدح و ثنا ، آنان رامخاطب مى سازد و مى گوید :السّلامُ على أبینا آدمَ وأُمِّنا حوّاء …السّلام على إبراهیمَ وإسماعیلَ وإسحاقَ ویعقوبَ ، وعلى ذرِّیَّتهم المختارین ، السّلامُ على موسى کلیمِ اللّهِ ، السّلامُ على عیسى روحِ اللّه[۱۵] … .سلام بر پدرمان آدم و مادرمان حوّاء … .سلام بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ، و بر ذرّیّه و نسل برگزیده شان ؛ سلام بر موسى کلیم اللّه ، سلام بر عیسى روح اللّه … .و در یکى از زیارات آمده است :اللَّهُمَّ وآدم بدیع فطْرتِکَ ، وأوَّلُ معترِفٍ من الطینِ بربوبیَّتِکَ ، وبکر حُجَجِکَ على عبادِکَ وبریّتکَ ، والدّلیلُ على الاستجارة بعفوکَ من عقابکَ ، والنّاهج سبل توبتک ،والوسیلة بین الخلق وبین معرفتِکَ ، والّذی لقّیته ما رضیتَ عنه بمنِّکَ علیه ورحمتک له ،والمُنیتُ الذی لم یُصرّ على معصیتکَ ، وسابق المتذلِّلین بحلقِ رأسه فی حرمِکَ ، و المتوسِّل بعد المعصیة بالطاعة إلى عفوکَ ، وأبو الأنبیاء الذین أُوذوا فی جنبِکَ ، وأکثرسکّان الأرضِ سعیاً فی طاعتکَ[۱۶] … . پروردگارا ، آدم ابتکارِ فطرت توست ، و اوّل کسى که از خاک به ربوبیّت تواعتراف کرد ، و بکر [ ترین ] حجّتهاى تو بر بندگان و خلقت ، و راهنما بر پناه جویى به عفو و گذشت تو از عقابت ، و پیمایشگر راه توبه ات ، و وسیله میان خلق و معرفت تو ، و کسى که به منّت و رحمتت به او ، آنچه را خشنودت مى سازد بر او افکندى ، وبازگشت کننده اى است که بر معصیت و نافرمانى ات اِصرار نورزید ، و پیشتازفروتنان است به تراشیدن سر در حَرَمت ، و توسُّل جوینده به طاعت ـ پس از معصیت ـ سوى عفوت ، و پدر أنبیایى که در جَنْب تو اذیّت شدند ، و بیشترین ساکنان زمین که در طاعتت کوشیدند … .
۳ . امامت
شکّى در این نیست که امامت لُطف الهى است که خداى متعال ، به آن ، بر خلقش منّت نهاده است ؛ و این به جهت علم ضرورى به فساد و تباه شدن مردم است درصورت نبودِ امام .در امامت عصمت شرط است ، و پیداست که عصمت با نصّ ثابت مى شود ـ نه به ادّعا و میراث و اختیار ـ و تفصیل این مطلب در جاى خودش آمده است .و چون امامت از اصول دین و ارکان آن مى باشد و امتداد خطّ نبوّت است ، دربیشتر زیارات وارده ، با عبارات مختلف و انواع انشا و بیان ، بر آن تأکید شده است .در زیارت امام امیرالمؤمنین ع مى خوانیم :السَّلام علیکَ أیُّها الوصیّف البَرُّ التّقیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها النّبأُ العظیمُ ، السّلام علیکَ أیُّها الصّدّیقُ الشّهیدُ ، السّلام علیکَ أیُّها الوصیُّ الزّکیُّ ، السّلامُ علیک یا وصیَّ رسولِ رَبِّ العالَمینَ ، السَّلامُ علیکَ یا خِیَرَةَ اللّهِ على الخَلْقِ أجمعین ، أشهدُ أنّکَ حَبیبُ اللّهِ ، وخاصَّةُ اللّهِ وخالِصَتُهُ ، السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّه ، وموضِعَ سِرِّهِ ، وعَیبَةَ عِلْمِهِ ، وخازِنَ وَحیِهِ[۱۷] .سلام بر تو اى وصى ّ نیک و پرهیزکار ، سلام بر تو اى خبر بزرگ ، سلام بر تو اى صدّیق شهید ، سلام بر تو اى وصى ّ پاک [ و آراسته به همه فضائل ] ، سلام بر تو اى جانشین پیامبر پروردگار جهانیان ، سلام بر تو اى برگزیده خدا بر همه خلق ؛ شهادت مى دهم که تو حبیب خدا و برگزیده اویى ، سلام بر تو اى ولى ّ خدا و جایگاه سرّ او ونهانگاه علمش و گنجه دار وَحى خدا .و در زیارت دیگر آمده است :… السّلام على أمیرِ المؤمنینَ علیِّ بن أبی طالبٍ ، وصیِّ رسولِ اللّهِ وخلیفتِهِ ، والقائمِ بأمرهِ مِنْ بَعْدِهِ ، وسیِّدِ الوصیِّینَ ورحمةُ اللّهِ وبرکاتُهُ . السّلام على فاطمةَ بنتِ رسولِ اللّهِ ،سیِّدةِ نساءِ العالمینَ ، السَّلامُ على الحسنِ والحُسینِ سَیِّدَی شبابِ أهلِ الجنّةِ مِنَ الخَلْقِ أجمعینَ ، السّلامُ على الأئمّةِ الرّاشدینَ …السّلامُ علیکَ یا أمیرَالمؤمنینَ ، السّلامُ علیکَ یا حبیبَ اللّهِ ، السّلامُ علیکَ یا صَفوةَ اللّهِ ،السّلامُ علیکَ یا صَفِیَّ اللّهِ ، السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّهِ ، السّلامُ علیکَ یا حُجَّةَ اللّهِ ، السّلامُ علیکَ یا إمامَ الهُدى ، السّلامُ علیکَ یا عَلَمَ التُّقى ، السّلامُ علیکَ أیُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الوَفِیُّ ، السّلامُ علیکَ یا أبا الحسن والحُسین ، السّلامُ علیکَ یا عمودَ الدِّینِ .السّلامُ علیکَ یا سیِّدَ الوصیّینَ ، وأمینَ رَبِّ العالَمینَ ، ودَیّانَ یومِ الدّینِ ، وخَیرَالمؤمنینَ ، وسَیِّدَ الصِّدِّیقینَ ، والصَّفوةَ مِن سُلالةِ النَّبِیِّینَ ، بابَ حِکمتِکَ یا ربَّ العالمینَ ،وخازنَ وَحیِکَ ، وعَیبَةَ عِلْمِکَ ، النّاصحَ لأُمّةِ نبیِّکَ ، والتّالیَ لرسولِکَ ، والمُواسِیَ لَهُ بِنَفسِهِ ،والنّاطِقَ بُحُجَّتِهِ ، والدّاعیَ إلى شریعتِهِ ، والماضِیَ على سُنّتهِ …. اللَّهُمَّ هذا قبرُ ولیِّکَ ، الّذی فرضتَ طاعَتَهُ ، وجعلْتَ فی أعناقِ عبادِکَ مُبایعَتَهُ ،وخَلیفتکَ الّذی به تأخُذُ وتُعطی ، وبِهِ تُثیبُ وتُعاقِبُ …السّلامُ على أبی الأئمّةِ ، وخلیلِ النُّبُوّةِ ، والمخصوصِ بالأُخوّةِ .السّلامُ على یعسوبِ الدّین والإیمانِ ، وکلمةِ الرّحمنِ .السّلامُ على میزانِ الأعمالِ ، ومُقلِّبِ الأحوالِ ، وسیفِ ذی الجلالِ ، وساقی السّلسبیلِ الزُّلالِ .السّلامُ على صالحِ المؤمنینَ ، ووارثِ عِلْمِ النّبیّینَ ، والحاکمِ یوم الّدینِ .السّلامُ على شجرةِ التّقوى ، وسامعِ السِّرِّ والنّجوى .السّلامُ على حجّةِ اللّه البالغةِ ، ونِعمتهِ السّابغةِ ، ونِقمتِهِ الدّامغةِ .السّلامُ على الصّراطِ الواضحِ ، والنَّجمِ اللاّئِحِ ، والإمامِ النّاصِحِ ، والزِّنادِ القادحِ ،ورحمةُ اللّهِ وبرکاتُهُ …اللَّهُمَّ صلِّ على أمیرالمؤمنین علیِّ بن أبی طالبٍ ، أخی نبیِّکَ وولیِّهِ وناصرِهِ ووصیِّهِ ووزیرهِ ، ومُستودَعِ عِلْمِهِ ، وموضعِ سرِّه ، وبابِ حکمتِهِ ، والنّاطِقِ بُحُجّتهِ ، والدّاعی إلى شریعتِهِ ، وخلیفتِهِ فی أُمّته ، ومُفرِّجِ الکَرْبِ عن وجههِ ، قاصِمِ الکَفَرةِ ، ومُرغِمِ الفَجَرةِ ،الّذی جعلتَهُ مِن نبیِّکَ بمنزلةِ هارونَ مِن مُوسى [۱۸] …. سلام و رحمت و برکات خدا بر امیرالمؤمنین ـ على بن ابى طالب ـ وصى ّ رسول خدا و خلیفه اش ، و کسى که پس از پیامبر قائم به امر اوست ، و سیّد اوصیا مى باشد ؛سلام بر فاطمه ، دختر رسول خدا ، سرور زنان جهانیان ؛سلام بر حسن و حسین ، دو آقاى جوانان اهل بهشت ، از میان همه خَلق ؛سلام بر امامانى که به راه رشد و تعالى دست یافتند …سلام بر تو اى امیر المؤمنین … اى حبیب خدا … اى برگزیده خدا … اى [ بنده ] پاک خدا … اى ولى ّ خدا … اى حجّت خدا … اى امام هدایت … اى عَلَم تقوا … اى وصى ِّنیک پرهیزکار پاکیزه وفادار … اى پدر حسن و حسین … اى اساس و پایه دین ؛سلام بر تو اى سیّد اوصیا ، و امین خدا ، و دَیّان [ داور ] روز قیامت ، و بهترین مؤمنان ، و سیّد راست گویان ، و گزیده اى از سُلاله پیامبران ؛اى پروردگار جهانیان ، سلام بر دروازه حکمتت و خزینه دار وحیت و رازدارعلمت ؛ آن که براى امتِ پیامبرت خیرخواه بود ، و در پى رسولت آمد ، با جانش از اوحمایت کرد ، حجّت گویاى پیامبر بود و دعوتگر به شریعتش و بر سنّت آن حضرت رفتار کرد ؛… پروردگارا ، این قبر ولى ّ توست ، کسى که طاعتش را واجب گردانیدیم ، و بیعت او را در گردن بندگانت نهادى ، و آن حضرت را خلیفه ات قرار دادى که به او مى ستانى و مى بخشى ، و به او پاداش مى دهى و کیفر مى کنى …سلام بر پدر ائمّه و خلیل نبوّت ، و آن که به اخوّت [ با پیامبر ] ویژه شد ؛سلام بر پادشاه دین و ایمان ، و کلمه رحمن ؛سلام بر میزان اعمال ، و دگرگون ساز احوال ، و شمشیر ذوالجَلال ، و ساقى سلسبیل زُلال ؛سلام بر صالِح مؤمنان ، و وارث علم پیامبران ، و حاکم روز جزا ؛سلام بر درخت [ تناور ] تقوا ، و شنونده راز و نجوا ؛سلام بر حجّت رساى خدا ، و نعمت پیوسته ریزان او ، و نقمت کوبنده اش ؛سلام و رحمت و برکات خدا بر راه روشن ، و ستاره درخشان ، و امام خیرخواه ، و نیکاندیش …پروردگارا ، درود فرست بر امیرالمؤمنین ـ على بن ابى طالب ـ برادر پیامبرت وولى و ناصر و وزیر او ، و خزانه علم و جایگاه سرش ؛ آن که گویاى حجّت پیامبر بودو دعوتگر به شریعتش ، و خلیفه او در میان امّتش و برطرف کننده اندوه از سیماى پیامبر ؛ درهم کوبنده کافران ، و خوار کننده فاسقان ؛ آن که او را نسبت به پیامبرت به منزله هارون نسبت به موسى قرار دادى .و در یکى از زیارات آن حضرت آمده است :السّلامُ علیکَ یا وارثَ محمّدٍ حبیبِ اللّه ، السّلامُ علیکَ أیُّها الشّهید الوصیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها البارّ التّقیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الإمامُ الزکیُّ ، السّلامُ علیکَ أیُّها الهادی المُهتَدی ، السّلامُ علیکَ یا أمینَ اللّهِ وحُجّتَهُ ، السّلامُ علیکَ یا خازنَ العلمِ ، السّلامُ علیکَ یاوصیَّ رسولِ اللّهِ ، السّلامُ علیکَ یا بابَ اللّهِ الهُدى ، السّلامُ علیکَ یا عُروةَ اللّهِ الوُثقى …أشهد أنّک حُجّة اللّه وأمینُه ، ووصیُّ رسولِهِ ، وخازنُ علمِهِ . وأشهدُ أنّکَ قد بلّغتَ ونصحتَ وصبرتَ فی جنبِ اللّه على الأذى …وأشهدُ أنّک الإمامُ الراشدُ الهادی المهدیّ ، هدیتَ وقُمتَ بالحقِّ ، وعدلتَ به ، وأشهدُ أنّ طاعتَک مفترضةٌ ، وأشهدُ أنّ قولَکَ الصدقُ ، وأنّ دعوتک الحقُّ …. وأشهدُ أنّکَ من دعائمِ الدّینِ وعمادِهِ ، ورُکنُ الأرضِ وعِمادُها [۱۹]… . سلام بر تو اى وارث محمّد ، حبیب خدا ؛ سلام بر تو اى وصى ّ شهید ؛ سلام بر تو اى نیکوکار پرهیزکار ؛ سلام بر تو اى امام پاک و پاکیزه ؛ سلام بر تو اى هدایتگر هدایت یافته ؛ سلام بر تو اى امین خدا و حجّت او ؛ سلام بر تو اى گنجینه علم ؛ سلام بر تو اى وصى ّ رسول خدا ؛ سلام بر تو اى باب هدایتِ خدا ؛ سلام بر تو اى ریسمان محکم خدا ؛ شهادت مى دهم که تو حجّت خدا و امین اویى ، و وصى ّ رسولش و خزینه دار علم خدا .و گواهى مى دهم که تو [ آنچه را بر عهده ات بود ] تبلیغ کردى و رساندى ، وخیرخواهانه اندرز دادى ، و در راه خدا بر آزار و اذیّت بُردبار ماندى …و گواهى مى دهم که تو امام رهنما و هدایتگر و هدایت یافته اى ، به حق هدایت کردى و حق را به پا داشتى ، و به حق بر گرداندى ؛و شهادت مى دهم که طاعت تو واجب است ، و سخنت راست مى باشد ، و دعوتت حق است ؛و گواهى مى دهم که تو از ستونهاى دینى و پایه هاى آن ، و رُکن زمینى و اساس آن … .و در زیارت دیگرى آمده است :… أشهدُ أنّک حجّة اللّه على عباده بعدَ نبیِّه صلَّى اللّه علیه وآله ، وعَیبة علمه ، ومیزان قسطه ، ومِصباحُ نُوره الّذی یقطعُ به الراکبُ مِن عَرضِ الظلمة إلى ضیاء النّور .وأشهدُ أنّکَ الفارقُ بین الحلالِ والحرامِ ، والأمینُ على باطنِ السّرّ ، ، ومُستودعُ العِلمِ ،وخازنُ الوحی ، والعالمُ بِکلُّ سفر …وأشهد أنّک والأئمّة من وُلدِکَ سفینة النجاةِ ، ودعائم الأوتادِ ، وأرکانُ البلادِ ، وساسةُ العباد ، وحجّةُ اللّه على جمیع البلاد ، والسّبیلُ إلیه ، والمسلکُ إلى جنّته ، والمفزعُ إلى طاعته ، والوجهُ والبابُ الّذی منهُ یؤتى ، والمفزعُ والرُّکنُ والکهفُ والحِصنُ والملجأُ[۲۰] …. شهادت مى دهم که تو ـ پس از پیامبر ص ـ حجّت خدایى بر بندگانش ، و رازدارعلمش و ترازوى قِسط و داد او ؛ و چراغ نورش که رونده ، به آن ، از پهنه ظلمت به روشنایى نور راه مى پیماید ؛و گواهى مى دهم که تو جدا کننده میان حلال و حرامى ، و بر نهان خانه راز امین ، وخزینه علم ، و گنجه دار وحى ، و دانا بر هر سفر …و شهادت مى دهم که امامان از فرزندانت کشتى نجات اند ، و ستونهاى پایه ها ، وارکان سرزمینها ، و سروران بندگان ، و حجّت خدا بر همه آبادى ها ، و راه به سوى او ،و طریق سوى بهشتش ، و پناهگاه طاعت خدا ، و وجه و باب و درى که باید از آن واردشد ، و محلّ اَمن و رُکن و غار و دژ و پناهگاهِ خدا .و در زیارتى دیگر آمده است :أشهدُ أنَّک طاهرٌ مقدَّسٌ ، وأنّک ولیّ اللّه ، ووصیُّ رسوله صلَّى اللّه علیکما وعلى ذرّیّتکما[۲۱] … .گواهى مى دهم که تو پاک و مقدسى ، و تو ولى ّ خدایى و جانشین رسول او ؛ درودخدا بر شما و ذریّه و نسل شما باد … . و در زیارت دیگر آمده است :السّلامُ علیکَ یا مولای ومولى کلِّ مؤمنٍ ومؤمنةٍ . السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللّهِ وحجّته . السّلامُ علیک یا خلیفةَ الرّسولِ على أُمّته … السّلام علیکَ یا خلیفةَ الطُّهْرِ فی نبوّته . السّلامُ علیک یا ناصرَ الحقِّ فی شریعته[۲۲] … . سلام بر تو اى مولاى من و مولاى هر مرد و زن ؛ سلام بر تو اى ولى ّ خدا و حجّت او ؛ سلام بر تو اى خلیفه پیامبر بر امّتش ؛ سلام بر تو اى جانشین پاک در نبوّتش ؛ سلام بر تو اى یاور حق در شریعتش … .
[۱] . مقصود از ناکثین به طور ویژه «طلحه» و «زُبیر است» و در معناى عام ، پیمان شکنان م . [۲] . قاسطین پیروان معاویه اند و کسانى که شیوه آنها را دنبال مى کنند ، و به عبارتى بندگان شکم و درهم ، و شیفتگان شهوت و قدرت م . [۳] . مارقین ، در معناى خاص ، خوارج نهروان است و شامل همه کج اندیشان و بدعت گذاران مى شود م . [۴] . موسوعه زیارات المعصومین علیهم السلام ۱ : ۹۳ ، رقم ۱۸۷ . [۵] . همان ۱ : ۱۰۷ ، رقم ۱۸۸ . [۶] . همان ۱ : ۱۰۴ ، رقم ۱۸۸ . [۷] . همان ۱ : ۱۱۳ ، رقم ۱۸۹ . [۸] . همان ۳ : ۲۵۲ ـ ۲۵۳ ، رقم ۱۱۳۳ . [۹] . همان ۳ : ۲۷۳ ، رقم ۱۱۵۰ . [۱۰] . همان ۳ : ۲۹۹ ، رقم ۱۱۵۶ . [۱۱] . همان ۲ : ۶۸ ـ ۶۹ ، رقم ۵۴۶ . [۱۲] . سوره نساء ۴ ، آیه ۶۴ . [۱۳] . موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام ۱ : ۸۶ ـ ۸۸۸ ، رقم ۱۸۱ . [۱۴] . همان ۱ : ۹۷ ـ ۹۸ ، رقم ۱۸۸ . [۱۵] . همان ۲ : ۳۰۷ رقم ۶۳۲ . [۱۶] . همان ۲ : ۲۸۶ ـ ۲۸۷ ، رقم ۶۰۸ . [۱۷] . همان ۲ : ۱۱۵ ، رقم ۵۶۵ . [۱۸] . همان ۲ : ۱۳۰ ـ ۱۳۵ ، رقم ۵۶۸ . [۱۹] . همان ۲ : ۱۳۰ ـ ۱۳۵ ، رقم ۵۶۸ . [۲۰] . همان ۲ : ۱۸۹ ـ ۱۹۰ ، رقم ۵۸۲ . [۲۱] . همان ۲ : ۱۷۸ ، رقم ۵۷۹ . [۲۲] . همان ۲ : ۱۷۹ ، رقم ۵۸۰ .