باب پنجم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب پنجم-نقدوهّابیان درباره زیارت

تقرّب به خدا با زیارت

اینکه زیارت ، موجب تقرُّب به خدا مى ‏شود ، با قرآن و سنّت واجماع و قیاس ، به اثبات مى ‏رسد .قرآن خداى  متعال مى ‏فرماید :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً » ؛[۱]اگر آنان هنگامى  که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند واز خدا آمرزش بخواهند و پیامبر برایشان آمرزش بطلبد ،خداى  را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت .این آیه ، مردم را بر رفتن پیش پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله و آمرزش خواستن در آنجا و استغفار پیامبر براى  آنها ، برمى ‏انگیزد .

هرچند این آیه ، در زمان حیات پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله وارد شده ، لیکن این مرتبه ‏اى  براى  آن حضرت است که با مرگ او از میان نمى ‏رود .اشکال : آمدن سوى  پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در حال حیات ، براى  آن است که پیامبر براى  شخص آمرزش بخواهد ، پس از مرگ که این کار عملى نیست !پاسخ : آیه دلالت مى ‏کند که درکِ توبه‏ پذیرى  و مهربانى  خدا ، بر سه چیز وابسته است : آمدن نزد پیامبر ، آمرزش خواستن از خدا ، طلبِ آمرزش پیامبر .استغفار پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله براى  همه مؤمنان است ؛ چراکه خدا مى ‏فرماید : « وَاسْتَغْفِرْ … الْمُؤْمِنَاتِ » ؛[۲] براى  گناهِ خودت و گناه مردان و زنان باایمان ، از خدا آمرزش بخواه .پس یکى  از این امور سه گانه ، که همان استغفار پیامبر باشد ، مسلم است . دو تاى  دیگر را مى ‏توان با رفتن نزد آن حضرت و از خدا آمرزش خواستن ، محقّق ساخت و بدین ترتیب هر سه امرى  که موجب پذیرش توبه از سوى  خدا و نزول رحمتِ اوست ، کامل مى ‏گردد . در این آیه ، چیزى  که مشخص سازد که طلب آمرزش پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله بعد از آمرزش خواستنِ اشخاص از خداست ، وجود ندارد (بلکه آیه از این نظر ، مجمل است) و معناى  آیه اقتضا مى ‏کند که شخص با آمدن نزدپیامبر و آمرزش خواستن ، مشمولِ استغفار پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله مى ‏شود ؛ خواه این طلب آمرزش پیامبر ، مقدّم باشد یا مؤخّر .اینها ـ همه ـ در صورتى  است که بپذیریم پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله پس از مرگ [ براى  کسى  از خدا ] آمرزش نمى ‏طلبد . ما این سخن را باور نداریم و قائل هستیم که آن حضرت حیات دارد و پس از مرگ ، براى  امّتش آمرزش مى ‏خواهد . هنگامى  که استغفار پیامبر [ از خدا براى  امّت ] ممکن است و کمال رحمت و دل‏سوزى  او را براى  امّت مى ‏دانیم ، علم مى ‏یابیم که آن حضرت ازطلب آمرزش براى  کسى ‏که نزدش برود ، خوددارى  نمى ‏کند و این کار ، در زمان حیات و پس از مرگ آن حضرت ، صورت مى ‏گیرد . این آیه ، گرچه درباره اشخاص معیّنى  وارد شده ، لیکن همگان را در بر مى ‏گیرد و علما از آن ، عموم را در دو حالتِ حیات و پس از مرگ ، فهمیده‏ اند و بر کسى  که نزد قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله مى ‏رود ، قرائت آن را مستحب شمرده ‏اند .

سنّت

زیارت قبور ، در سنّتِ صحیح ، جاى  سخن نیست . اَحادیث آن درباب اوّل و دوّم گذشت .پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله مى ‏فرماید : «کنتُ نَهَیْتُکم عن زیارة القبور ، فَزُوروها» ؛[۳]شما را از زیارت قبرها نهى  کردم [ از این پس ] آنها را زیارت کنید .نیز آن حضرت مى ‏فرماید : «زوروا القبورَ ، فإنّها تُذَکِّرکم الآخرة» ؛[۴]قبرها را زیارت کنید ؛ چراکه آخرت را به یاد شما مى ‏آورد .پیداست که قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله سرور قبرهاست و در عموم «قبور» (که مسلمانان به زیارت آنها امر شده ‏اند) داخل مى ‏باشد .حافظ ابو موسى  اصفهانى  در آداب زیارة القبور مى ‏نگارد : امر به زیارتِ قبور ، در حدیث بُرَیده ، اَنس ، على  ، ابن عبّاس ، ابن مسعود ، ابو هُرَیْرَه ، عائشه ، اُبَى ّ بن کعب ، اَبوذر (خداى  از همه‏ شان خشنود باد) وارد شده است .

اجماع

علما اجماع دارند که زیارتِ قبور براى  مردان مستحب است ، بلکه بعضى  از ظاهریه (با توجه به حدیث مذکور) آن را واجب دانسته ‏اند . از کسانى  که این اجماع مسلمانان را بر استحباب زیارت قبور ،حکایت مى ‏کند ، ابو زکریّا نَووى  است .در مُصَنَّف ابن اَبى  شیبه ، از شَعبى  نقل شده که گفت : اگر رسول خدااز زیارتِ قبور نهى  نمى ‏کرد ، قبر دخترم را زیارت مى ‏کردم .[۵]
اگر این سخن ، درست باشد ، حمل مى ‏شود بر اینکه شَعْبى  ، ناسخ راندیده است . افزون بر این ، صریح سخن پیامبر را نمى ‏آورد و مثل چنین نظرى  ، به اجماع علما آسیب نمى ‏زند . هم چنین از ابراهیم نقل شده که : علما زیارت قبور را مکروه مى ‏دانند .[۶]چنین چیزى  نزد ما اثبات نشده است و ابراهیم بیان نمى ‏دارد که ازچه کسى  این سخن را نقل مى ‏کند ، بسا این سخن به نوعى  از زیارتِ مکروه حمل شود .مثل چنین سخنانى  ، نمى ‏تواند با احادیث صریحِ صحیح و سننِ مستفیضى  که از صحابه و تابعین (و کسان بعد از آنها) سراغ داریم ، معارضه کند . اگر تصریح به کراهت در سخن شَعْبى  و نَخَعى  ، درست باشد ، از اَقوال شاذى  است که شایسته پیروى  و اعتماد نیست . ما از آموزه‏ هاى  شریعت ، به جواز زیارتِ قبور ـ براى  مردان ـ قطع داریم و قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در این عموم داخل است . مقصود ما ـ در اینجا ـ استحباب زیارتِ قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله به جهت دلایلِ خاص است . زیارت دیگر قبرها ، به دلیل عمومِ زیارتِ قبور مستحب مى ‏باشد بر خلافِ قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله که ادله خاص نیز دارد واگر در زیارت قبر دیگران ، سخنِ خلافى  ثابت شود ، لازمه آن اختلاف در زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله نیست ؛ چراکه زیارتِ قبر آن حضرت ، تعظیم و بزرگداشتِ اوست و تعظیم پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله واجب است (دیگران چنین احترامى  ندارند) .

[ زنان و زیارت قبور ]

در [ استحباب ] زیارتِ پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله فرقى  میانِ مردان و زنان نیست ، و رهسپار شدن زنان سوى  آن ،محذورى  در پى  ندارد . در زیارتِ دیگر قبرها ، توسط زنان ، چهار وجه ـ در مذهب ما ـ هست :وجه اوّل (که از همه مشهورتر است) این است که زیارتِ قبوربراى  زنان ، مکروه مى ‏باشد .شیخ ابو حامد ، مَحاملى  ، ابن صَبّاغ ، جُرجانى  ، نَصْر مَقْدِسى  ، ابن اَبى  عَصْرون (و دیگران) بر این کراهت ، جزم دارند . نَووى  مى ‏گوید :جمهور علما بر آن قطع دارند و تصریح مى ‏کند که این کراهت ، تنزیهى  است [ نه تحریمى  ] .وجه دوّم : این کار جایز نمى ‏باشد . وجه سوّم : نه مستحب است و نه مکروه ، بلکه مباح مى ‏باشد . وجه چهارم : اگر این کار براى  تازه شدن اندوه و گریه و آه و ناله باشد ، حرام است و اگر براى  عبرت‏ آموزى  باشد (بى آنکه خوبى ‏هاى مرده را به یاد آورد و افسوس خورد) مکروه است ، مگر اینکه پیر زالى  باشد که به دیده شهوت در او نمى ‏نگرند .کسانى  که زنان را از زیارت قبور منع کرده ‏اند ، به حدیث «لَعَنَ اللّه‏زَوّاراتِ القبور» (خدا زنانى  را که به زیارت قبرها مى ‏روند ، لعن کرده است) احتجاج مى ‏کنند و آنان که این کار را جایز مى ‏شمارند ، به احادیثى  استدلال مى ‏کنند ، از جمله : پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله به زنى  که کنار قبرى  مى ‏گریست ، فرمود : «پارسا باش وصبر پیشه کن» و او را از زیارتِ قبرها باز نداشت . عایشه از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله پرسید که چگونه به مردگان سلام دهد ، آن حضرت فرمود : بگو «السَّلامُ عَلَى  أهلِ الدِّیار مِنَ المُؤْمِنین» سلام برمؤمنانى  که در این دیار خفته‏ اند .این دو استدلال ، درست و بجاست .

[ استحباب زیارت پیامبر  ص با قیاس ]

پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله به زیارتِ بقیع و شهداى  اُحُد مى ‏رفت . روشن است که این کار ، ویژه آن حضرت نبود ، بلکه براى  دیگران هم مستحب است .اگر زیارت قبر دیگران مستحب باشد ، به اولویت ، زیارت قبرپیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله مستحب است ؛ زیرا آن حضرت بر گردنِ امّت حق دارد وبزرگداشتِ او واجب است .اشکال : زیارتِ مردگان براى  طلب آمرزش است که محتاج آن‏ اند (چنان که پیامبر در زیارتِ اهل بقیع این کار را مى ‏کرد) امّا پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله از اینکه براى  او آمرزش بخواهند ، بى ‏نیاز است [ پس زیارتِ او معناندارد ] پاسخ : زیارت پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله براى  اَداى  احترام و تبرُّک جستن به آن حضرت است ، و نیز براى  آنکه با صلوات و سلام بر پیامبر ، رحمت خدا شامل حالِ ما شود و براى  آن است که از آن حضرت بخواهیم از ما دستگیرى  کند . خود پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ما را بر این کار رهنمون ساخت تا با دعا براى  او ، خود را در معرض رحمت الهى  قرار دهیم .اشکال : زیارتِ قبر دیگران محذورى  در پى  ندارد ، امّا در زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله بیم آن مى ‏رود که در تعظیم زیاده روى  شود و قبر آن حضرت به صورتِ عبادتگاه [ و بتکده ] درآید !پاسخ : از این سخنِ یاوه ، تنِ انسان مى ‏لرزد و اگر فریفته شدن جاهلان نبود ، آن را نمى ‏آوردم ؛ زیرا به معناى  ترک مضمونِ ادله شرعى با خیالاتِ فاسد است .این سخن ، بدان معناست که قول پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله را که فرمود : «قبرها را زیارت کنید» تخصیص دهیم (یعنى  پیامبر فرموده : همه قبرها را زیارت کنید ، به جز قبر من) و بى ‏اعتنایى  به قول آن حضرت است که فرمود : «هرکه قبرم را زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود» ومخالفت با اجماع سَلَف و خَلَف است و خیالِ باطلى  مى ‏باشد که شاهدى  از کتاب و سنّت ندارد . روا نیست که ما از پیش خود ، اَحکامى  را تشریع کنیم . کسى  که اززیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله منع مى ‏کند در دین حکمى  را بنیان مى ‏نهد که خدابه آن اجازه نداده است و اگر بابِ این خیال فاسد را باز گذاریم ، بایدبسیارى  از سنّت‏ها (بلکه واجبات) را وانهیم .تعالیم قرآنى  ، اجماع ضرورى  به دست آمده از آموزه‏ هاى  دینى  ،سیره صحابه و تابعان ، همه علماى  مسلمان ، سَلَف صالح ـ همه ـ بر این باورند که تعظیم پیامبر واجب است و باید در این کار مبالغه کرد .هرکس با این پندار که جانب ربوبیّت را پاس مى ‏دارد ، در تعظیم پیامبر کوتاهى  کند ، بر خدا دروغ بسته و آنچه را خدا در حقّ پیامبرانش امر کرد ، ضایع ساخته است .و آن که افراط ورزد و پیامبر را در حدّ خدا بالا ببرد ، بر پیامبرانِ الهى  دروغ بافته است و تعلیم آنان را درباره لزوم حفظِ مرز خالق و مخلوق ، نادیده انگاشته است .عدل [ و شیوه عادلانه و درست ] این است که در هر دو جانب ، آنچه را خدا خواسته حفظ شود .

[ اَقسام زیارتِ قبور ]

زیارت قبور اَقسامى  دارد :
۱ . تنها براى  یادآورى  مرگ و آخرت است .در این قسم ، نگاه به قبرها کفایت مى ‏کند ، بى ‏آنکه شخص صاحبانِ آنها را بشناسد و براى  آنان آمرزش بخواهد و … چراکه دیدن قبر ـ به تنهایى  ـ عبرت است و مرگ و سراى  دیگر را به یاد مى ‏آورد .این به خود آمدن ، در نگاه بر هر قبرى  روى  مى ‏دهد و دلالت قبرها
بر این معنا ، یکسان است .
۲ . زیارت قبرها براى  دعا براى  اهل آنها .این کار ، در حقّ هر مرده مسلمانى  مستحب مى ‏باشد .
۳ . تبرّک جستن به اهل قبوراین کار ، زمانى  است که صاحب قبر ، شخصى  صالح و نیکوکار باشد .
۴ . اَداى  حق هرکس بر گردن شخصى  ، حقّى  دارد ، سزامند است آن شخص درزمان حیات و ممات ، از نیکى  به او دریغ نورزد و زیارتِ قبر وى  ،مصداقِ نیکى  کردن است ؛ چراکه گرامى  داشت او به شمار مى ‏رود .احادیثى  که در بهره ‏مندى  مردگان با زیارت زندگان وارد شده وخیراتى  که با این کار به آنها مى ‏رسد ، بى ‏شمارند . از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله روایت شده که فرمود : مأنوس‏ترین حال براى  مرده در قبر ، زمانى  است که دوست دنیایى ‏اش (و آن که در دنیا او را دوست مى ‏داشت) به زیارتش برود . نیز از آن حضرت رسیده که : هیچ کس به قبر برادرِ دینى ‏اش که در دنیا او را مى ‏شناخت نمى ‏گذرد و سلام نمى ‏کند مگر اینکه آن مرده ، او را مى ‏شناسد و جواب سلامش را مى ‏دهد .

[ اَغراض شرعى  در زیارت قبر پیامبر ]

هر چهار معناى  فوق ، در زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله جمع‏ اند ؛ چراکه مامأموریم براى  آن حضرت دعا کنیم (هرچند پیامبر با فضل الهى  از دعاى  ما بى ‏نیاز است) و هیچ کس چون پیامبر بابرکت نیست و بیشتر ازاو بر گردنِ ما حق ندارد .این ، زمانى  است که براى  زیارتِ آن حضرت دلیل خاصى  نداشته باشیم و مستندمان عمومِ ادله باشد . در حالى  که زیارت قبر پیامبر به دلایل خاص ، مستحب است .در کتاب النوادر (اثر ابن اَبى  زید) از کتاب ابن حبیب نقل شده که : زیارت قبور و نشستن کنار قبر و سلام بر اهل قبور (هنگامِ گذر از قبرستان) اشکالى  ندارد . پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله این کار را کرد . ابن عُمَر هنگامى  که از سفر باز آمد و دریافت که برادرش عاصم مرده است ، سوى  قبرش رفت و برایش آمرزش خواست … عائشه نیز آن گاه که در غیابش برادرش عبدالرَّحمان مُرد ، زمانى  که باز آمد ، نزد قبر او رفت و برایش دعا و استغفار کرد .پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله به قبرستان بقیع مى ‏رفت و براى  آنان آمرزش مى ‏خواست .

[۱] .  سوره نساء ۴ آیه ۶۴ .
[۲] .  سوره محمّد  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ۴۷ آیه ۱۹ .
[۳] .  صحیح ابن حِبّان ۳ : ۲۶۱ .
[۴] .  الجامع الصغیر ۲ : ۳۱ ، حدیث ۴۵۷۲ .
[۵] .  المصنّف ابن اَبى  شیبه ۳ : ۲۲۶ ، کتاب الجنائز ، باب ۱۴۶ ، حدیث ۱۱ .
[۶] .  همان ، حدیث ۹ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


1 + نُه =

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>