تاریخ نگاران و سیره نویسان در تعیین زمان ولادت آن امام همام حضرت على الهادى علیه السلام اختلاف نظر دارند . اکثر مورّخان و محدّثان مشهور ، از آن جمله مرحوم کلینى و شیخ طبرسى و محدّث قمى بر این باورند که حضرت امام هادى علیه السلام در سال ۲۱۲ هجرى در دهکده اى بنام «صُریا» که در سه میلى مدینه واقع شده تولّد یافته است[۱] . و مرحوم محدّث قمى آن را قول اشهر ذکر فرموده است[۲] . لیکن جمع کثیرى از بزرگان ، سال ولادت را سنه ۲۱۴ ذکرفرموده اند [۳] ، و برخى هم نیز براین باورند که در سال ۲۱۳ حضرت متولد شده اند[۴] .نظیر همین اختلاف نیز در اینکه حضرت در چه ماهى ، تولد یافته اند در اقوال اعلام مشهود است .
عقیده اکثر بر این است که آن بزگوار در نیمه ذى حجه قدم به عالم گشود[۵] ، و برخى ولادت وى را در دوّم و یا پنجم رجب نوشته اند[۶] .ابن عیّاش به نقل از مصباح کفعمى این قول را برگزیده است و استناد به دعاءمبارکه در ماه رجب نموده که در آن آمده است :«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْن عَلِیِّ الثَّانِی وَابْنِهِ عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدِالمُنْتَجَب» إلى آخره[۷] .صاحب وفیات الأعیان ۱۳ رجب و به قولى روز عرفه را از جمله اقوال ذکر کرده است[۸] .
نام ، کنیه و القاب امام هادى علیه السلام
نام مبارکش «على ّ» فرزند امام محمّد بن على ّ الرضا علیهم السلام که ائمه بعد ازحضرت رضا علیه السلام هریک معروف به «ابن الرضا علیه السلام» بوده اند ، نسب شریفش بدین گونه است :على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على ّ بن الحسین بن على بن ابی طالب علیهم السلام .در بین امامان شیعه چهار نفر از آن بزرگواران همنام و این اسم مقدس برایشان انتخاب شده است : على ّ بن ابى طالب ،على ّ بن الحسین ، على ّ بن موسى الرضا و على ّبن محمّد الهادى علیهم أفضل الصلوة والسلام . در ضمن حدیث و قضایاى تاریخى آمده است که اهل بیت علیهم السلام و خاندانشان قداست خاصّى براى این نام قائل بودند ، و در ضمن احادیث وارده در باب ولادت امیر المؤمنین علیه السلام آمده است که گویا خداوند متعال این نام را براى حضرت برگزیده و جمله معروف «عَلِیٍّ اشْتُقَّ مِنَ العَلِیِّ» همین معنا را حکایت مى کند .و به طور کلّى درباره ائمه علیهم السلام بسیارى روایات ناظر به این است که جملگى اسماء مقدّسه امامان تعیین شده از طرف خداوند متعال و رسول گرامى صلّى اللّه علیه وآله اوست ، چنانکه در رابطه با حسنین علیهما السلام روایات تصریح به این معنى دارد[۹] .در منابع حدیثى و تفسیرى شیعه روایاتى دیده مى شود که ناظر به همین معنى است که یک نمونه آن ذکر مى گردد :در تفسیر نور الثقلین به نقل از کتاب غیبت شیخ الطائفه رحمه اللّه آمده است ازجابر جعفى که گفت : از امام باقر علیه السلام سؤال کردم از تأویل این آیه مبارکه که مى فرماید : « إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ »[۱۰] .جابر مى گوید : «فَتَنَفَّسَ سَیِّدِی الصُّعَدَاء» مقصود آهى است که برخاسته ازحزن واندوه فراوان باشد آنگاه فرمود : اى جابر مقصود از «سَنة» جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله است و شهور دوازده گانه امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان بعد از او تا به من مى رسد و پس از آن فرزندم جعفر و فرزندش موسى پس از آن فرزندش على بن موسى و نیز محمّد بن على ، و على بن محمّد و فرزندش حسن بن على و آخرین امامان ما ، محمّد الهادى المهدى علیهم السلام اینها مقصودند .سپس فرمود : «فَإِنَّهُم حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ ، وَأُمَناؤُه على وَصیِّهِ وَعِلْمِهِ الَّذِینَ هُمُ لِلدّینُ القَیِّمُ» ، چهار نفر از اینها به یک اسم خوانده مى شوند سپس آنها که على نام دارند اربعه حرم مقصودند ، پس اقرار به اینها همانا دین قیّم است[۱۱] .کنیت امام علیه السلام : کنیه علاوه بر نام و القاب در میان اعراب همیشه ملحوظ بوده و ائمه اطهار علیهم السلام نیز چنین بوده اند کنیت براى آنکه با نام و لقب افراداشتباه نشود حرف اوّل آن همیشه همراه با کلمه «أَب» براى مردان و کلمه «أمّ» براى نسوان است . و نوعاً نمایانگر تعظیم و تکریم است و از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمود :نَحنُ الکِرام وطِفلُنَا فی المَهدِ یُکَنّى أنّا إذا قعد اللئامُ على بساط العِزّ قُمناما خاندان کرامتیم ، کودکان خود را در گاهواره کنیه مى گذاریم و هرگاه خاندان پست بر بساط خلافت نشینند ما از آن برمى خیزیم .امام جواد علیه السلام فرزندش را ابوالحسن مکنّى نمود و از آنجا که اجدادبزرگوارش حضرت رضا علیه السلام و حضرت موسى بن جعفر علیه السلام همین کنیه را داشتند اصحاب و روات حدیث از امام هادى علیه السلام به ابوالحسن ثالث یاد مى کردند چنانچه امام رضا علیه السلام را نیز ابوالحسن ثانى مى گفتند و از او تعبیربه ابوالحسن ماضى نیز شده است چنانکه از حضرت هادى علیه السلام به ابوالحسن هادى و یا ابو الحسن العسکرى علیه السلام نیز یاد شده است [۱۲] .القاب امام علیه السلام : براى امام هادى علیه السلام همچون سایر ائمه اطهارعلیهم السلام القاب بسیارى را ذکر کرده اند و نوعاً از آنجا که عنوان لقب نمایانگرصفات و حالات روى و وجودى اوست و با توجه به جامعیّت صفات آنان که محسوس همگان بوده این القاب را به آنها داده و بدان مشهور و معروف شده اند .القاب آن حضرت عبارت است از :«النجیب ، المرتضى ، الهادى ، النقى ، العالم ، الفقیه ، الأمین ، المؤتمن ، الطیّب ،المتوکّل ، العسکری ، الناصح ، المفتاح» و چون متوکل از خلافت این لقب را گرفت حضرت به اصحاب امر کردند تا لقب متوکل را براى وى بکار نبرند[۱۳] .نسب امام علیه السلام : بررسى و شناخت نسب پیشوایان راستین دین یکى از برجستگی هاى روشن و شفاف اولیاء حق است و بهترین عامل شخصیّت انسانها است که نتیجتاً زمینه تحقیق و شناخت حسبى را فراهم مى سازد .در جامعه شناسى ، اصالت فردى و اجتماعى را مهمترین عامل شخصیّت معرّفى مى کنند و مسأله اصالت خانوادگى را رکن اولیه آن مى شناسند و براى آن نقش تعیین کننده اى قائل است .سلسله نسبى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و شجره وجودى آنان یکى از ویژگى هاى ممتازى است که در طول تاریخ در میان هیچیک از قبائل و اقوام بشرى نمى توان خاندانى اصیلتر و شریفتر از آنها را سراغ گرفت و این امر مورداتفاق و اذعان همه مورّخان است چه آنهائى که اعتراف به امامت و ولایتشان دارند وآنان را مقدس ترین موجود عالم آفرینش مى دانند و چه آنهائى که با عناد و لجاج به رقابت با آنها برخاسته و بى رحمانه ترین ستمها را در حقشان روا داشته اند . وقتى سخن از حسب و نسبشان مطرح مى شد بناچار اظهار خضوع و تذلّل مى نمودند واین همان واقعیّتى است که قرآن کریم با ظریفترین مثال آن را بیان فرموده است :زراره و حمران بن اعنین به نقل از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل کرده اندکه سؤال شد از قول خداوند عزّ وجلّ که مى فرماید : « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ »[۱۴] قال علیه السلام : النَبِیُّ وَالأَئِمّةُ مِن بَعْدِهِ هُمُ الأَصْلُ الثَّابِتُ ، الفَرْعُ هُوَ الوِلایَةُ لِمَنْ دَخَلَ فیها[۱۵] . یعنى شجره طیبه هماناپیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله و امامان بعد از اویند که آنان اصل ثابتند ، و فرع هماناولایت است براى کسى که داخل آن گردد .در کتاب عمدة الانساب ، با ذکر سند از عبد اللّه بن عمر نقل شده که مى گوید :رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله فرمود : چون خداوند خلق را آفرید از بین آنان عرب را اختیار نمود ، و از آنان قریش را برگزید ، و از بین قریش بنى هاشم را برگزید .پس من برگزیده از میان همه برگزیدگان مى باشم ، آنگاه فرمود : دوست بدارید قریش را و با آنها دشمنى نکنید که هلاک خواهید شد . سپس فرمود : روز قیامت هر نسب وسببى قطع مى شود مگر نسب و سبب . بدانید على بن ابى طالب علیه السلام از سبب ونسب من است هر که او را دوست داشته باشد مرا دوست داشته ، و هرکه با او دشمنى کند مرا دشمن داشته است[۱۶] .جابر جعفى سؤال کرد از امام باقر علیه السلام ، عن قول اللّه عزّ وجلّ : « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ … » قال علیه السلام : أمّا الشجرة فرسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله وفرعها علیٌّ علیه السلام وغُصْنُ الشجرة فاطمةُ بنت رسول اللّه ، وثمرها أولادها ،وورقها شیعتنا . یعنى مقصود از شجره رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله وفرعى آن على ّعلیه السلام و غصن آن شجره فاطمه سلام اللّه علیها . و ثمر آن ائمه و فرزندان آن حضرت و برگ آن شیعیان مقصودند ، که به این مضمون اخبار و روایات بسیارى است که نمونه از آن ذکر گردید .به نقل از ابن حجر عسقلانى آمده است که وى در باب نسب امام هادى علیه السلام مى گوید :این شخصیّت ممتاز فرزند امام جواد علیه السلام که پیشواى جوان سال و صاحب نظر که در جواب پرسشها به بدیعه گوئى و حاضر جوابى معروف است ، و او نیزفرزند على بن موسى الرضا علیه السلام که مشهور به هوشمندى و ارج و قدرش راهمگان ستوده اند ، جدّ دیگرش موسى الکاظم علیه السلام است که رهبرى حلیم ،باب نزد باب نیاز مردم عراق و نام او در جرگه بهترین عابدان و زاهدان محسوب مى شود .او نیز فرزند جعفر بن محمّد علیه السلام صاحب علوم و معارف که از نظر دانش چابک سوارى ورزیده و آوازه وصیّت جلالش به هر بلاد رسیده بود ، و او را رئیس مذاهب و مکاتب مى دانند و از رهبران بزرگ فکرى مى خوانند جدّ دیگرش امام محمّد باقر علیه السلام شکافنده علوم معقول و منقول و آشکار کننده گنجینه هاى مخفى معارف و حقائق است تا آنجا که فضائل وى را کسى انکار ننموده مگر کوردلان سیه بخت و یا بد نهادان زشت سیرت .از اجداد وى زین العابدین علیه السلام است مردى آسمانى ، زاهد و عابد ، که به هنگام وضوى نماز رنگ چهره اش متغیّر مى شد ، و همواره با گذشت و بخشش بود ،و معروف به زینت عبادت کنندگان شد . و جدّ دیگرش حسین بن على علیه السلام بزرگ مرد عرصه شهادت همان کسى که آسمان در سوگ او خون بارید . و دیگرجدّش على بن ابى طالب علیه السلام شهسوار مشرق و مغرب و باب علم شهرِ پیامبرگرامى صلّى اللّه علیه وآله اسلام ، و نتیجه او فرزند رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله است که همگان از وصف عظمت و کمال او ناتوانند[۱۷] .این بود شمّه اى کوتاه از سلاله پاکى که در روایات و زیارات او را از اصلاب شامخه و ارحام مطهّره دانسته اند .مادر گرامى امام علیه السلام : تاریخ نویسان نام مادر حضرت هادى علیه السلام را با اختلاف نوشته اند : از جمله آنها سمانه مضربیّه[۱۸] ، منفرشته المغربیّه[۱۹] ، که معروف به سیّده امّ الفضل[۲۰] است .محدث قمى رحمه اللّه به نقل از جناب الخلود آورده است که آن مخدّره همیشه روزه سنّتى داشت و در زهد و تقوى مثل و مانند نداشت ، کنیه اش امّ الفضل بوده است . محمّد بن فرج و على بن مهزیار از حضرت امام هادى علیه السلام نقل کرده اند که فرمود : مادرم عارفه به حقّ من است ، و او از اهل بهشت است نزدیک نمى شود ،به او شیطان سرکش نمى رسد به او مکر جبّار عنید و خداوند او را نگهبان و حافظ است و تخلّف نمى کند از امّهات صدّیقین و صالحین .نقل شده است که مادر گرامى وى از خاندان ماریه قبطیه که ….. خریدارى کرد به هفتاد دینار آنگاه به خانه امام جواد علیه السلام راه یافت و در نتیجه صدف وجودى امام گردید ، و با استقرار در بیت امامت و استعداد ذاتى این بانوى مکرّمه از یک طرف ، و همنشینى با بانوان علوى که مَثَل اعلاى شرافت و طهارت بود نه او را درجرگه کاملترین زنان عالم قرار داد و در پارسائى و شب زنده دارى درعصرش ممتازگردید و به صفاتى چند موصوف گردید چنانکه گفته شد فرزندش امام هادى علیه السلام او را در عِداد کاملترین زنان عالم قرار داده و او را از زنان بهشتى شمرده است[۲۱] . برخى نیز نام والده ماجده امام را «یدش» و «حویت» نیز نوشته اند[۲۲] .
[۱] . کافى ج۱ ص۴۷۹ ، اعلام الورى ص۳۳۹ ، قادتنا ج۷ ص۵۶ ، منتهى الآمال ج۲ ص۳۶۱ . [۲] . منتهى الآمال ج۲ ص۳۶۱ . [۳] . مناقب ج۴ ص۴۰۱ ، کشف الغمه ج۳ ص۲۳۲ ، وفیات الأعیان ج۳ ص۲۷۳ ، کافى ج۲ ص۴۷۹ . [۴] . دائرة المعارف قرن بیستم ج۶ ص۴۲۷ ، کشف الغمه به نقل از ابن خشاب ج۳ ص۲۳۲ . [۵] . کافى ج۱ ص۴۷۹ ، اعلام الورى ص۳۳۹ ، قادتنا ج۷ ص۵۶ . [۶] . مناقب ابن شهرآشوب ج۴ ص۴۰۱ ، کافى ج۱ص۴۰۱ ، کشف الغمه ج۳ ص۲۳۲ . [۷] . نقل از بحار ج۵۰ ص۱۱۶ . [۸] . وفیات الأعیان ج۳ ص۲۷۳ . [۹] . معانى الأخبار ص۵۷ . [۱۰] . سوره توبه ، آیه ۳۶ . [۱۱] . تفسیر نور الثقلین ج۲ ص۲۱۵ . [۱۲] . منتهى الآمال ج۲ ص۳۶۱ ، کشف الغمّه ج۳ص۲۳۰ [۱۳] . کشف الغمه ج۳ ص۲۳۰ ، اعلام الورى ص۳۳۹ ، مناقب آل ابى طالب ج۴ ص۴۰۱ ، بحارالانوار ج۵۰ص۱۱۳ . [۱۴] . سوره ابراهیم ، آیه ۲۴ . [۱۵] . بحار الأنوار ج۲۴ ص۱۴۱ . [۱۶] . نقل از بحار الأنوار ج۲۵ ص۲۴۸ . [۱۷] . امام هادى علیه السلام و نهضت علویان نقل از صواعق المحرقه ص۱۲۵ ـ ۱۲۶ . [۱۸] . کافى ج۱ ص۴۹۳ ، اعلام الورى ص۳۳۹ ، کشف الغمّه ج۳ ص۲۳۳ . [۱۹] . بحار الأنوار ج۵۰ ص۱۱۵ . [۲۰] . مناقب آل ابى طالب ج۴ ص۴۰۱ . [۲۱] . دلائل الامامه ص۲۱۶ . [۲۲] . الامام الهادى تألیف شریف قرشى ص۱۷ .