فصل دهم استدلال به قتل حلال شمرندگان شراب-بی بنیاد
[ استدلال به قتل کسانى که خمر را با تأویل حلال دانستند ]
از عجیب ترین شگفتى ها استلال بعض از شما به قصّه قُدامة بن مظعون و کسانى است که همراه او بودند آنجا که خمر را با تأویل این آیه حلال شمردند که خدامى فرماید :« لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیَما طَعِمُوا … »[۱] ؛بر کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ، باکى در آنچه خوردند نیست .عمر و همه صحابه اجماع کردند که اگر آنها از این سخن بازنگردند و به تحریم اقرار نکنند باید به قتل رسند[۲] .مى گویم : تحریم خمر به ضرورت دین اسلام (از کتاب و سنّت و همه علماى امّت) معلوم است .
با وجود این ، مهاجران و انصار و هر مسلمانى ـ در زمانِ ایشان ـ برتحریم آن اجماع کردند . در آن وقت براى همه امّت یک امام وجود داشت و دین درنهایت ظهور خودش بود .با وجود همه اینها ، عمر (و هیچ کدام از صحابه) کسانى را که خمر را حلال شمردند تکفیر نکردند مگر اینکه پس از آنکه امام فراشان خوانَد و با بیانى روشن ـ بى هیچ شبهه اى ـ مسئله را برایشان واضح سازد ، عناد ورزند .اگر بعد از اقامه حجّت از کتاب و سنّت و اجماعِ قطعى امّت و امام عدل (کسى که همه امّت بر امامتش اجماع دارند) عناد ورزند ، حدّ قتل بر آنها اجرا مى گردد .با وجود همه اینها ، شما کسانى را که با مفاهیم فاسدتان مخالفت کنند (مفاهیمى که براى آن که به خدا و روز آخر ایمان آورد جایز نیست شما را در آنها پیروى و تقلیدکند) کافر قرار مى دهید ، و به این قصّه احتجاج مى ورزید !بلکه ـ به خدا سوگند ـ اگر کسى به این ماجرا بر شما استدلال کند و راهتان را راه همان کسانى قرار دهد که خمر را حلال دانستند ، از احتجاج شما (بر کسانى که مخالفتتان ورزند) به صواب نزدیکتر است .شما خودتان را چون عُمَر در جمع مهاجران و انصار قرار دادید ؟! پس باید گفت« إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ »[۳] ، چقدر این بلا سنگین است !
[ استدلالى سخیف ]
نیز از شگفتى هاى احتجاج شما به عبارت شیخ در «الإقناع» است که مى نویسد :هرکه قائل باشد على خداست و جبرئیل اشتباه کرد ، کافر است وهرکس او را تکفیر نسازد ، کافر است [۴].شگفتا ! آیا مسلمانى درباره کسى که با خدا خداى دیگرى قائل شود ـ نه على و نه غیر او ـ شک مى کند که او مسلمان است ؟ آیا مسلمانى درباره کسى که بگوید روح الامین ، نبوّت را از کسى سوى محمّد برگرداند ، شک مى کند که او مسلمان است ؟لیکن شما عبارت «هرکس بگوید : على خداست» را نقل دادید به این عبارت که :«هرکس که شما آن را خدا مى نامید» و هر کس که فلان کار کند ، آن را خدا قرار داده است !به این ترتیب ، شما امر را بر جاهلان مشتبه مى سازید .چرا اهل علم نگفته اند : هرکس از مخلوق چیزى را بطلبد او را خدا قرار داده است ، یا هرکس براى مخلوق نذر کند یا هرکه فلان کار را بکند ، او را خدا قرار داده است ؟لیکن از میان اهل علم ، شما این نامگذارى را اختراع کردید و کلام خدا و رسولش و سخن اهل علم را بر مفاهیم فاسدتان حمل کردید ، پس باید گفت : « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ »[۵] .
[۱] . سوره مائده ۵ آیه ۹۳ . [۲] . [۳] . سوره بقره ۲ آیه ۱۵۶ . [۴] . [۵] . سوره بقره ۲ آیه ۱۵۶ .