فصل دوّم.معذور بودن جاهل -بی بنیاد

فصل دوّم.معذور بودن جاهل -بی بنیاد

به فرض ، این امورى  که شما مى ‏پندارید که آنها کفر است ـ یعنى  نذر ، قربانى  و … ـ[ درست باشد ] در اینجا اصل دیگرى از اصول اهل سنّت هست که بر آن اجماع دارندـ چنان که شیخ تقى  الدین و ابن قیّم آورده ‏اند ـ و آن این است که مسلمان جاهل ومُخطئ [ کسى  که بر راه و عقیده نادرست است ] به سبب جهل و خطا معذور مى ‏باشد(هرچند عملى  را انجام دهد که صاحبِ آن مشرک یا کافر است) تا اینکه حجّتى  که تارکِ آن کافر مى ‏شود با بیانى  روشن ـ که بر مانند او مشتبه نمى ‏شود ـ برایش تبیین گردد ، یا آنچه را که در دین اسلام ضرورى  است انکار کند [ یعنى  ] منکر چیزى  شود که اجماع همگانى  قطعى  بر آن استوار است و هریک از مسلمانان ـ بى ‏نظر و تأمّل ـ آن را مى ‏شناسند و جز اهل بدعت با آن مخالفت نمى ‏ورزد ؛ چنان که به خواست خدابیانش مى ‏آید .

اگر بگویى  : خداى  متعال مى ‏فرماید :« مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ »[۱] ؛هرکس پس از ایمانش ، به خدا کفر ورزد [ عذابى  سخت خواهدداشت ] مگر آن کس که مجبور شده و[لى ] قلبش به ایمان اطمینان دارد ،لیکن هرکه سینه‏ اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است وبرایشان عذابى  بزرگ خواهد بود .این آیه ، درباره مسلمانانى  نازل شد که با اکراه ، کفر را بر زبان آوردند !مى ‏گویم : این سخن ، حق است و حجّتى  است بر علیه شما (نه به سودتان) ؛ زیراسخنى  که آنان بر زبان آوردند ناسزاگویى  بر رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و بیزارى  جستن از دین او بود ، و این کار به اجماع کفر است و هر مسلمانى  آن را مى ‏شناسد . با وجود این ،خداى  متعال ، کسى  را کافر دانسته که سینه ‏اش آکنده از کفر است ، و او کسى  است که کفر را مى ‏شناسد و آن را مى ‏پسندد و برایمان برمى ‏گزیند ، ناآگاه به آن نیست ؛ و این کفر که در آیه هست ، کفرى  است که مسلمانان بر آن اجماع دارند و در کتاب‏ هاشان آن را نقل کرده ‏اند ؛ و هر کس چیزهایى  که انسان را کافر مى ‏سازد شمرده ، آن را آورده است .و امّا این امورى  که شما به آن مسلمانان را تکفیر مى ‏کنید ـ در تکفیر به وسیله آنها ـ احدى  از اهل علم بر شما پیشى  نگرفته است و آنها را در زمره کافرسازها نشمرده ‏اند ،بلکه هر که از اهل علم که آن را آورده ، در انواع شرک ذکر کرده است ، و بعضى ‏شان مُحرّمات آن را آورده است و هیچ کس از آنان نگفته که هرکه این کار را کند کافر ومرتد مى ‏باشد و بر این آیه احتجاج نورزیده است ؛ چنان که شما به آن استدلال کرده اید .لیکن این کار ، شگفت‏ آورتر از استدلال شما به آیات زیر نیست :« إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ * وَیَقُولُونَ ءَإِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍمَّجْنُونٍ »[۲] ؛وقتى  به ایشان گفته شد : «خدایى  جز خداى  یگانه نیست» تکبّرمى ‏ورزیدند ، و مى ‏گفتند : آیا ما براى  شاعرى  دیوانه ، دست ازخدایانمان برداریم .« أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى  »[۳] ؛آیا شما گواهى  مى ‏دهید که در کنار خدا ، خدایان دیگرى  هست ؟« اللَّهُمَّ إِن کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ »[۴]؛خدایا ، اگر این [ کتاب ] همان حق از جانبِ توست ، پس بر ما از آسمان سنگ‏ هایى  بباران .« أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلهاَ وَاحِداً »[۵] ؛آیا خدایان [ متعدّد ] را خداى  واحدى  قرار داده ؟شما با این آیات استدلال مى ‏کنید و آنها را درباره کسانى  تطبیق مى ‏کنید که به یگانگى  خدا و پیامبرى  حضرت محمّد شهادت مى ‏دهند و قائل‏ اند که هیچ شریکى براى  خدا وجود ندارد و احدى  با خدا شایسته عبادت نیست .کسى  که به این آیات ، علیه کسى  که رسول خدا به اسلام او شهادت داد و مسلمانان بر اسلامش اجماع دارند ، استدلال مى ‏ورزد ، عجیب نیست اگر به این آیه بر مذهب خودش استدلال کند .اگر راست مى ‏گویید براى  ما نام ببرید کسى  را که به این آیه بر کفر کسى  که شما آن را  کافر مى ‏دانید ، استدلال کرده باشد ؛ به ویژه کارها و سخنانى  که شما قائلید آنها کفراست .لیکن ـ به خدا سوگند ـ همتایى  براى  شما نیست مگر عبدالملک بن مروان ؛زیرا به فرزندش گفت : مردم را به طاعت خود فراخوان ،هرکس از فرمانت روى  برتافت سرش را از تنش جدا کن .پس [ باید گفت ] « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ »[۶] .

[۱] .  سوره نحل ۱۶ آیه ۱۰۶ .
[۲] .  سوره صافّات ۳۶ آیات ۳۵ ـ ۳۶ .
[۳] .  سوره انعام ۶ آیه ۱۹ .
[۴] .  سوره انفال ۸ آیه ۳۲ .
[۵] .  سوره ص ۳۸ آیه ۵ .
[۶] .  سوره بقره ۲ آیه ۱۵۶ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− چهار = 5

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>